تاریخ، اسامی دوازده تن را میبرد که پایه گذاران این لانه جاسوسی که به ظاهر مسجد بود، به شمار میرفتند و در میان آنان افرادی مانند «نبتل بن حارث» است که کار او خبرچینی وجاسوسی به نفع کافران نبود و آنان برای رد گم کردن، جوان صالحی را به نام «مجمع بن حارثه» برای امامت دعوت کرده و با این طریق برمنویات باطل خود پوشش گذاردند
در سالی که پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) از مکه به مدینه مهاجرت کرد، پیش از ورود به مدینه در سرزمین «قبا» اقامت گزید و در انتظار ورود «علی» به سر برد، در روزهای اقامت خود در «قبا» که در دوازده کیلومتری «یثرب» قرار دارد، برای قبیله «بنی عمرو بن عوف» عموزادگان (بنی غنم بن عوف) مسجدی بنا نمود و این مسجد، مرکز عبادت فرزندان «عوف» بود، و آنان به خاطر دوری از مدینه در همان جا به عبادت و انجام وظیفه دینی میپرداختند.
حزب نفاق این منطقه را به خاطر آرامی و دوری از مرکز، برای فعالیتهای سری، منطقه امنی تشخیص داد، و از طرف دیگر، اعضای حزب، ازیکی از سران به نام «ابوعامر» که از خارج، حزب را رهبری میکرد، نامهای دریافت کردند وی در آن نامه هواداران خود را برای ساختن محلی برای فعالیتهای حزبی و سری در پوشش مسجد، دعوت کرده بود تا اعضا در آن منطقه گرد آیند و در آن جا به تبادل افکار و کسب اطلاعات و تجسس و احیاناً گردآوری سلاح بپردازند و در انتظار روزی باشندکه وی همراه فرمانروای روم، مدینه را تسخیر کند و به حکومت نوجوان اسلام خاتمه بخشد.
اعضای حزب که مقیم محله دور افتاده «قبا» بودند خواستند پیامبر را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند، از این جهت بدون کسب اجازه از مقام صاحب رسالت، یک چهار دیواری مسقفی را بنا کردند و برای این که بناء، جنبه رسمی به خود بگیرد و مورد اعتراض این و آن نشود، حضور پیامبر شرفیاب شدند و گفتند: نماز گزاردن در مسجد «قبا» در شبهای بارانی برای بیماران و پیران با مشکلات، توأم و همراه است از این جهت ما برای این گروه مسجدی ساختهایم و شایسته است با نمازگزاری شما افتتاح شود.
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)گروهی را مأمور کرد که سقف آن را که با شاخه و برگ خرما پوشیده شده بود، آتش بزنند و سپس بنا را به وسیله بیل و کلنگ با خاک یکسان کردند
پیامبر درخواست آنان را رد نکرد و فرمود: من اکنون عازم سفر هستم و پس از بازگشت از سفر اگر خدا بخواهد این کار انجام میگیرد.
تاریخ، اسامی دوازده تن را میبرد که پایه گذاران این لانه جاسوسی که به ظاهر مسجد بود، به شمار میرفتند و در میان آنان افرادی مانند «نبتل بن حارث» است که کار او خبرچینی وجاسوسی به نفع کافران نبود و یا افرادی مانند «ودیعة بن ثابت» بود که از سران نفاق به شمار میرفت و مسلمانان با نفاق او آشنا بودند.
آنان برای رد گم کردن، جوان صالحی را به نام «مجمع بن حارثه» برای امامت دعوت کرده و با این طریق برمنویات باطل خود پوشش گذاردند، آنگاه برای این که مسجد «قبا» را در انظار کوچک کنند، شایع کردند که سرزمین آن، مربوط به زنی است که الاغ خود را در آنجا میبست و چنین سرزمینی برای اقامه نماز و پرستش خدا شایستگی ندارد.
سفر رسول گرامی به کرانههای شام مدت چهار ماه طول کشید بانیان مسجد، در تعمیر و تکمیل کارهای آنجا کوشیدند و با امامت آن جوان صالح توانستند توجه گروهی را به آن مسجد جلب کنند عدهای که در گذشته به مسجد «قبا» میرفتند به این مرکز جذب شدند و از این طریق تفرقه و دودستگی میان آنان پدید آمد.
رسول گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) از سفر تبوک بازگشت، سران نفاق به حضور پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رسیدند و درخواست کردند که برای تبرک هم باشد در آنجا نماز بگزارد، پیامبر لباس خود را پوشید و آماده حرکت بود که وحی الهی فرود آمد و پرده از کار زشت آنان برداشت و یادآور شد که این بناء برای اهدافی ساخته شده است که مهم آنها دو هدف یاد شده در زیر است:
1. ایجاد تفرقه میان افراد با ایمان (وَتَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ) .
2. جاسوسی برای ابوعامر مرد دشمن خدا(وَارْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْل).
از این جهت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)گروهی را مأمور کرد که سقف آن را که با شاخه و برگ خرما پوشیده شده بود، آتش بزنند و سپس بنا را به وسیله بیل و کلنگ با خاک یکسان کردند.
پیامبر به این نیز اکتفا نکرد و دستور داد که مردم آن منطقه زبالههای خانه خود را در آن جا بریزند و به این طریق آنجا را بی اعتبار اعلام کرد.
ورود این حادثه در قرآن، به آن ابدیت بخشیده و به مسلمانان درسهایی را آموخته است، اینک با آیات وارد پیرامون این رویداد آشنا شویم:
آیات قرآن در این مورد چنین است:
(وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَکُفْراً وَتَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَإِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنی وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ).([1])
«آنان که مسجد بنا کردهاند، هدف آنان ضرر زدن به مسلمانان و تقویت کفر و ایجاد تفرقه میان مسلمانان و کمین گاه برای کسی است که با خدا و پیامبر از پیش مبارزه کرده وسوگند یاد میکنند که جز نیکی نظری نداشتند، خدا گواهی میدهد که آنان دروغگویانند».
(لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ).([2])
«هرگز در آنجا نماز مگزار، مسجدی که از روز نخست بر تقوا و پرهیزگاری بنا شده شایستهتر است که در آنجا نماز بگزاری، در آنجا مردانی است که میخواهند پاک شوند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد».
(أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ وَرِضْوان خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ علی شَفا جُرُف هار فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لا یَهْدِی الْقَومَ الظّالِمینَ).([3])
«آیا کسی که ساختمان خود را بر اساس پرهیز از خدا و خشنودی او بنا کند، بهتر است یا آن کس که ساختمان خود را کنار پرتگاه سستی بنانماید که ناگهان (خود با بناء) در آتش دوزخ فرو ریزد و خداوند گروه ستمگر را هدایت نمیکند».
(لا یَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذِی به نوا ریبَةً فی قُلُوبِهِمْ إِلاّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلیِمٌ حَکِیمٌ).([4])
«این بنایی که آنها به پا داشتهاند به صورت وسیله شک و تردید در دلهای آنان باقی میماند مگر این که دلهای آنان پاره شود(بمیرند و از بین بروند) وخداوند حکیم و دانا است».
در کشوری که مذهب و آیین، در آن رواج داشته و از اهمیت خاصی برخوردار باشد، از خود مذهب بر ضد آن، بیش از هر عاملی میتوان استفاده کرد، برای شکستن وحدت مسلمانان، و ایجاد تفرقه در میان آنان، بهترین وسیله، یک عمل مذهبی است به نام مسجد، تا دشمن از این طریق منویات فاسد، جامه عمل بپوشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)