اشتباهي ديگر
آلمان ها به جاي تحكيم مواضع (به دليل ضعف در برابر روس ها) دست به حملات بي فايده اي زدند اما فاجعه بزرگ براي ارتش آلمان نبرد استالينگراد بود. هيتلر درحالي كه با از دست دادن مسكو عملاً قلب و مغز حريف را رها كرده بود به سراغ هزاران كيلومتر آنسوتر (و جايي كه ده ها ساعت با هواپيما با برلن فاصله داشت) رفت.
اگر آلمان موفق به تسخير مسكو مي شد ايرادي نداشت كه خود را به پشت رودخانه هاي دن و ولگا برساند و از آنجا به سراغ خاورميانه برود اما وي از ياد برده بود كه روس ها از ۱۳۰ ميليون نفوس برخوردارند كه تاكنون ۱۰ ميليون نفر آنها براي نبرد با ارتش هيتلر بسيج شده اند. اگر چه نبرد مسكو از نظر ابعاد بزرگترين نبردها بود اما نبرد استالينگراد سخت ترين و خونين ترين نبرد بود.
فيلد مارشال فون پاولوس با يك ميليون سرباز، ۵ هزار تانك و ۳ هزار هواپيما با هدف محو استالينگراد از صحنه گيتي نبرد را در اوت ۱۹۴۲ آغاز كرد. حال آن كه روس ها با ۲ ميليون سرباز تحت فرماندهي ۲ ژنرال بزرگ روس (ژوكوف و چويكف) قصد زدن ضربه نهايي را به آلمان داشتند.
فون پاولوس از هيتلر درخواست مي كند تا با عقب نشيني ارتش ششم موافقت كند اما هيتلر مي گويد: «نه عقب نشيني كن و نه تسليم شو.»
نبرد استالينگراد به دليل پافشاري طرفين براي پيروزي مبدل به پيكار خونيني مي شود كه در يك طرف آن سربازان روس از مرگ واهمه ندارند و در طرف ديگر آلمان ها اجازه عقب نشيني ندارند. كشته هاي آلمان ها در اين نبرد همواره اعلام شده اما كسي به كشته هاي روسها اشاره نمي كند حال آن كه براساس برآورد از شدت نبرد و بمباران روسها توسط هواپيماهاي آلماني، دفاع از اين شهر حداقل يك ميليون كشته براي روسها دربرداشت.
درنهايت ارتش ششم محاصره شده، پس از ۳ماه تسليم مي شود و به همين راحتي بخاطر دستورات احمقانه پيشوا، آلمان ۳۰درصد نيروهاي خود را ازدست مي دهد. درژانويه ۱۹۴۳ از ۲۷۰هزارنيروي يك سپاه آلمان چيزي جز ۹۰هزار اسكلت گرسنه نمانده كه آن هم تسليم چويكوف روس مي شود. اكنون گارد آلمان در شرق كاملاً بازشده است.
نبرد در شرق آسيا
دسامبر۱۹۴۱
هزاران بمب افكن و اژدرافكن ژاپني در طي حمله به پرل هاربر بزرگترين عمليات غافلگيرانه دريايي را انجام دادند آنها دو ناو هواپيمابر دهها كشتي و هزاران ناو آمريكايي را از بين برده و ناوگان دريايي آمريكا در اقيانوس آرام را از روي زمين محوكردند اما اين تنها به مثابه زدن مشت به يك خرس عصباني بود. ايالات متحده طي مدت كوتاهي با تجهيز توانايي هاي خود به سرعت به منطقه بازگشت.
اما آنچه كه در نبرد شرق آسيا اكثراً به عمد ناديده گرفته شده دلاوري ژاپنيها است. اگرچه آنها نيز به مانند آلمانها به دلايل نژادي دست به بي رحميهاي بزرگي در شرق زدند اما چنانچه گفته شد بي رحمي آنها چيزي بيش از نيروهاي آمريكايي نبود.
نابودي يك امپراطوري
عمليات ژاپن درسال ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ عامل انهدام امپراطوري بريتانيا در شرق بود.
اگر آلمانها سنگين ترين ضربات را در غرب، شمال آفريقا و خاورميانه به امپراطوري انگليس زدند. اين ژاپنيها بودند كه امپراطوري مذكور را در شرق براي هميشه نابودكردند.
ژاپن با انجام حمله هاي غافلگيرانه به كشورهايي نظير ويتنام، برمه، مالزي، اندونزي و سنگاپور امپراطوري هاي «كهنه استعمارگر» را (هلند، فرانسه و انگليس) ازمنطقه بيرون راند.
بزرگترين كشتي هاي اعزامي انگليس در نبردهاي شرق آسيا ازبين رفتند.
پادگان سنگاپور (انگليسي) نجنگيده تسليم شد. به عبارت ديگر سالهاي ۴۲ و۴۳ سراسر شاهد پيروزي ژاپنيها بود.
ورق برمي گردد
آمريكاييها پس از بازسازي ناوگان و با پشتوانه قدرت اقتصادي و صنعتي خود طي مدت كوتاهي دهها ناو هواپيمابر، صدها ناوشكن و دهها هزار هواپيما را به جبهه شرق آسيا گسيل مي دارند.
به مانند نبرد اروپا دراين نبرد نيز آمريكاييها دست به بمبارانهاي گسترده شهرهاي ژاپن مي زنند. (اصولاً انهدام شهرها جزو استراتژي هاي جنگي آمريكا بوده است)
برتري غيرقابل كتمان تسليحاتي آمريكا بر ژاپن در اواخر سال ۱۹۴۴ سبب شد تا ژاپنيها با استفاده از عمليات انتحاري كاميكازه ها عليه ناوهاي آمريكايي جنگ را ادامه دهند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)