نقش ناشناخته اتحاد شوروي در جنگ دوم جهاني


redflag


شصت سال پيش، ٥٧ درصد فرانسويان، اتحاد شوروي را برنده اصلي جنگ مي پنداشتند. در سال ٢٠٠٤ تنها ٢٠٪ آنها بر اين باور بودند . اين فراموشي گام به گام نقش مسکو که توسط رسانه ها تشديد شده است، از جمله به دليل بحث و جدل هايي مي باشد که بر سر سياست استالين بين سالهاي ١٩٣٩ تا ژوئن ١٩٤١ در گرفته است. تحقيقات اخير تاريخ نگاران ، جنبه هاي تازه اي از اين دوران را روشن مي سازد. قضاوت ما در مورد پيمان شوروي و آلمان هر چه باشد، چگونه مي توان ناديده گرفت که روسها يک تنه بار بخش اعظم مقاومت را بر دوش کشيدند وسپس تنها در مقابل يورش ورماخت ( ارتش آلمان) به مقابله پرداختند؟ مقاومتي که ٢٠ ميليون کشته بر جاي گذاشت.
دوسال پس از پيروزي ارتش سرخ بر نازيسم، مردم غرب درچارچوب «جنگ سرد» ، اين ارتش را « تهديدي » عليه خود تلقي مي کردند (١). شش دهه بعد، تاريخ نگاري فرانسه که تحول آمريکا زدگي خويش را به پايان رسانده است، اتحادشوروي را، چه در رابطه با دوران پيمان شوروي و آلمان و چه درمورد « جنگ بزرگ ميهني » مورد لجن پراکني علني قرار مي دهد. در کتاب هاي تاريخ مدارس فرانسه ، نازيسم وکمونيسم هم رديف قلمداد مي شود و نظرات تاريخ شناسان اروپاي شرقي قلب مي شود (٢). اما تحقيقات بکر کنوني نتيجه گيري کاملا متفاوتي در رابطه با نقش اتحاد شوروي درجنگ دوم جهاني ارائه مي دهد.
مهم ترين اتهام عليه مسکو، پيمان شوروي و آلمان وبويژه پيوست هاي سري آن مي باشد که به تاريخ ٢٣ اوت ١٩٣٩ به امضا رسيد. در پي اينپيمان، در عمل، پيروزي چشمگير و کوبنده آلمان توسط ورماخت در لهستان، اشغال گاليسيشرقي (شرق لهستان) و کشور هاي بالتيک توسط شوروي به وقوع پيوست(٣). آيا دليل ايناشغال از جانب شوروي توسعه طلبي بود، يا سياستي «واقع بينانه» ، و يا اين امر درچارچوب يک استراتژي دفاعي انجام گرفت ؟