داستان به ماهها قبل بازمي گردد. هنگامي كه آلمانها به اشتباه ۵هفته حياتي را در نبرد با متحد خود «يوگسلاوي» ازدست دادند. بعدها مشخص شد كه اين ۳۵روز مي توانست نقش بسيارمهمي را در نبردهاي استالينگراد و مسكو بازي كند. يوگسلاوي تا ۱۹۴۰ متحد آلمان محسوب مي شد و در صف كشورهاي بلغارستان، روماني و لهستان اشغال شده ياري كننده رايش بود اما اتفاقي كه در ماه مارس ۱۹۴۱ افتاد ناگهان ورق را برگرداند. جمعيت خشمگين يوگسلاو به ماشين سفير آلمان حمله كرده و روي او تف انداختند! اين اتفاق در بسياري از نقاط دنيا براي ديپلماتها رخ مي دهد اما براي هيتلر تحمل آن غيرممكن بود.
به گفته بسياري از تاريخ نويسان ازجمله ويليام شايرر، هيتلر تحت تأثير يك حمله عصبي (كريز) فرمان حمله به يوگسلاوي را صادركرد.
براي ارتش آلمان كه به سرعت درحال ساماندهي بزرگترين نبرد تاريخ بود جداشدن ۴۰لشگر براي نبرد با يوگسلاوي يك ضربه بود.
اول آوريل آن سال ناگهان يورش ارتش آلمان به يوگسلاوي آغازشد. ارتش آلمان با شيوه جنگ لهستان به سرعت به درهم كوبيدن خطوط ارتباطي و خطوط پشت جبهه يوگسلاوي اقدام كرد.
بلگراد هدف سنگين ترين بمباراني توسط هواپيماهاي آشتوكا قرارگرفت. هواپيماهاي آلماني بدون ترس از پدافند ضعيف يوگسلاوها در ارتفاع پايين به درهم كوبيدن شهرها اقدام مي كردند. ارتش يوگسلاوي طي ۱۱روز درمقابل تنها مرگ ۹۰۰آلماني تسليم شد. اما اين شكست سريع موردقبول افسران و بسياري از مردم متعصب يوگسلاو نبود.
سرهنگ ژوزف بروز تيتو به همراه بخشهايي از ارتش كه تسليم ان نشده بودند به كوهستانها پناه برده و بزرگترين و طولاني ترين عمليات پارتيزاني را عليه ارتش رايش آغازكردند.
تيتو و نيروهايش آنقدر به ارتش آلمان حمله كردند كه آلمانها آرزو كردند هرگز وارد خاك يوگسلاوي نمي شدند.
۴سال بعد با پيشروي مداوم ارتش شوروي در جبهه شرق، تيتو و رزمندگان يوگسلاو از كوهها پايين آمده و باقيمانده ارتش آلمان را خود از خاك كشور بيرون كردند.
يوگسلاوي هرگز جزو برنامه هيتلر نبود و حمله به آن كشور ضمن ازبين بردن زمان سبب زمينگيرشدن ۵۰۰هزار نظامي آلماني تا پايان جنگ شد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)