صفحه 11 از 21 نخستنخست ... 789101112131415 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 202

موضوع: جنگ جهانی دوم به زبان ساده

  1. #101
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    داستان به ماهها قبل بازمي گردد. هنگامي كه آلمانها به اشتباه ۵هفته حياتي را در نبرد با متحد خود «يوگسلاوي» ازدست دادند. بعدها مشخص شد كه اين ۳۵روز مي توانست نقش بسيارمهمي را در نبردهاي استالينگراد و مسكو بازي كند. يوگسلاوي تا ۱۹۴۰ متحد آلمان محسوب مي شد و در صف كشورهاي بلغارستان، روماني و لهستان اشغال شده ياري كننده رايش بود اما اتفاقي كه در ماه مارس ۱۹۴۱ افتاد ناگهان ورق را برگرداند. جمعيت خشمگين يوگسلاو به ماشين سفير آلمان حمله كرده و روي او تف انداختند! اين اتفاق در بسياري از نقاط دنيا براي ديپلماتها رخ مي دهد اما براي هيتلر تحمل آن غيرممكن بود.
    به گفته بسياري از تاريخ نويسان ازجمله ويليام شايرر، هيتلر تحت تأثير يك حمله عصبي (كريز) فرمان حمله به يوگسلاوي را صادركرد.
    براي ارتش آلمان كه به سرعت درحال ساماندهي بزرگترين نبرد تاريخ بود جداشدن ۴۰لشگر براي نبرد با يوگسلاوي يك ضربه بود.
    اول آوريل آن سال ناگهان يورش ارتش آلمان به يوگسلاوي آغازشد. ارتش آلمان با شيوه جنگ لهستان به سرعت به درهم كوبيدن خطوط ارتباطي و خطوط پشت جبهه يوگسلاوي اقدام كرد.
    بلگراد هدف سنگين ترين بمباراني توسط هواپيماهاي آشتوكا قرارگرفت. هواپيماهاي آلماني بدون ترس از پدافند ضعيف يوگسلاوها در ارتفاع پايين به درهم كوبيدن شهرها اقدام مي كردند. ارتش يوگسلاوي طي ۱۱روز درمقابل تنها مرگ ۹۰۰آلماني تسليم شد. اما اين شكست سريع موردقبول افسران و بسياري از مردم متعصب يوگسلاو نبود.
    سرهنگ ژوزف بروز تيتو به همراه بخشهايي از ارتش كه تسليم ان نشده بودند به كوهستانها پناه برده و بزرگترين و طولاني ترين عمليات پارتيزاني را عليه ارتش رايش آغازكردند.
    تيتو و نيروهايش آنقدر به ارتش آلمان حمله كردند كه آلمانها آرزو كردند هرگز وارد خاك يوگسلاوي نمي شدند.
    ۴سال بعد با پيشروي مداوم ارتش شوروي در جبهه شرق، تيتو و رزمندگان يوگسلاو از كوهها پايين آمده و باقيمانده ارتش آلمان را خود از خاك كشور بيرون كردند.
    يوگسلاوي هرگز جزو برنامه هيتلر نبود و حمله به آن كشور ضمن ازبين بردن زمان سبب زمينگيرشدن ۵۰۰هزار نظامي آلماني تا پايان جنگ شد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #102
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تصوير رنگي كم نظير از پنجاهمين سالروز تولد هيتلر !!
    چندین سال پس از مرگ آدولف هيتلر در شهر برلين يك تصوير رنگي كم نظير از پنجاهمين سالگرد جشن تولد ديكتاتور در كنار كودكان منتشر شده است.
    مكان: كلبه ييلاقي كوهستاني هيتلر در رشته كوه هاي آلپ در نزديكي باواريا
    زمان: بيستم آوريل 1939



    85892 417

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #103
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نحوه تسليم فرانسه از زبان ويليام شايرر ( نويسنده آمريكايی )

    مراسم تسلیم در یکی از دلپذیرترین روزهایی که من در فرانسه

    به یاد داشتم برگزار شد . آفتابی گرم از میان نسیم ملایمی که از

    درختها می وزید بر زمین می تابید . در همان حال هیتلر شادمانه

    از بنای سنگ خارای یاد بود جنگی متفقین [جنگ اول] بالا رفت تا

    کلمات مندرج در لوح آن بنا را بخواند :


    در اینجا ، در یازدهم نوامبر1918 ، غرور

    جنایتکارانهٔ امپراتوری آلمان درهم شکست-

    و به دست مردمانی آزاد که برای برده کردن

    آنها کوشید به زانو درآمد .


    هیتلر که در آفتاب روشن ماه ژوئن ساکت در آنجا ایستاده بود ،

    کلمات آزار دهنده را قرائت می کرد . من دقت کردم ببینم وقتی

    خواندن متن را به پایان می برد چهره اش چه حالتی دارد .

    چهره را غالبا ً در لحظات بزرگ زندگیش دیده بودم . حال همان

    طور که در کلمات تأمل می کرد ، چهره اش نخست از نفرت برق

    زد ، بعد به تحقیر گرایید ، و عاقبت انوار پیروزی بر آن درخشید

    سردار آلمان اکنون می توانست انتقام خود را بگیرد . به سوی

    واگن کهنه و متروک آتش بس [جنگ جهانی اول] گام برداشت .

    مهندسان ارتش آلمان این واگن را از موزه ای در آن نزدیکی

    خارج کرده و بخصوص درست به همان نقطه ٔ [مراسم آتش بس ]

    سال 1918 آورده بودند . هیتلر درست روی همان صندلی و

    نیمکتی نشست که مارشال فردینان فوش ، فرمانده کل سپاهیان

    متفق در آن سال ، روی آن نشسته و شرایط خلع سلاح را در پایان

    جنگ جهانی قبلی به آلمانی ها دیکته کرده بود . هیتلر در همان

    حال به ژنرال ویلهلم کایتل ، رئیس ستاد کل ارتش آلمان ، که اکنون

    شرایط او را برای فرانسوی ها می خواند ، گوش می داد .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #104
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نبرد مسكو را مى توان نقطه عطف عمليات عظيم بارباروسا دانست.
    ۴۰۰ لشكر آلمانى پس از جارو كردن لشكرهاى درهم پاشيده ارتش سرخ در جنوب و شمال اكنون با فرمان هيتلر در ۳۰ سپتامبر عمليات موسوم به توفان را آغاز كردند. مطابق اين فرمان مسكو بايد از شمال و جنوب مورد حمله قرار مى گرفت.
    در ۶اكتبر ۱۴ لشكر زرهى آلمانى به همراه ۴۴لشكر پياده و ۸لشكر موتوريزه از سمت كيف در جنوب غربى مسكو حمله را به سمت اين شهر آغاز كردند. ارتشهاى شمالى آلمان نيز با تصرف كالينسين در ۱۶۰كيلومترى شمال مسكو اين شهر را در آستانه سقوط قرار دادند.
    (۱۴اكتبر) هيچ كس ديگر اميدى به پايدارى مسكو نداشت. نيمى از مردم شهر به اضافه تمامى مقامات سياسى (به جز استالين) شهر را ترك كردند. مارشال ژوكوف مدافع عمليات لنينگراد (كه موفق به متوقف كردن آلمانها شده بود) سرفرماندهى ارتش شوروى را در دفاع از مسكو بر عهده گرفت.
    ژوكوف فوراً دستور داد كه شهر و اطراف آن پر از گودال و خندق شود. گزارشهاى متعدد خبر از تمركز شديد نيروهاى روسى در پشت دروازه هاى مسكو مى داد. اين در حالى بود كه زرهپوشهاى آلمانى به سرعت از ۳جاده بريانسك _ مسكو، اسمولنسك _ مسكو و كالينسين _ مسكو در حال نزديك شدن به شهر بودند.
    در ۱۹اكتبر پايتخت روسيه به طور موقت به كوى بيشف در هزاركيلومترى شرق مسكو منتقل شد اما استالين كه خود را در غافلگيرى شوروى مقصر مى دانست قسم خورد كه مسكو و كرملين را ترك نكند.
    خطوط اوليه دفاعى روسها در اين زمان قادر به دفاع از مسكو نبود اما ۲اتفاق همزمان باعث نگرانى فرماندهان آلمانى و خوشحالى ژوكوف روسى مى شد. بارانهاى سيل آسا حركت نيروهاى موتوريزه آلمان را كند كرد و نويد زمستان زودرس مسكو را مى داد و از آن سو ميليونها سرباز و داوطلب روسى به سرعت خود را از شرق، شمال شرق و جنوب شرق به مسكو مى رساندند.
    در حالى كه آلمان در اين زمان تنها ۷۰لشكر را آماده تهاجم به مسكو داشت و قادر نبود به آنها قواى كمكى برساند، در اول دسامبر آلمانها به ۳۰كيلومترى مسكو رسيدند و اكنون نه تنها غرش توپهاى آلمانى كرملين را مى لرزاند بلكه مردم حومه مسكو مى توانستند پيشقراولان رايش را ببينند.
    اما فون بوك نابغه نظامى آلمانى با استفاده از عكسهاى هوايى و وضعيت واحدهاى خسته به نتيجه ديگرى رسيده بود. گل و لاى اجازه نداده بود كه واحدهاى موتوريزه او مسكو را قبل از رسيدن قواى كمكى تصرف كند و اكنون ژوكوف مسكو را به شدت تجهيز كرده بود. بارانهاى سيل آسا و سرما سبب شد قواى آلمان ۱۵روز ديرتر به مسكو برسند و همين ۱۵روز حياتى سبب شد كه ۱۰۰لشكر (عمدتاً از شرق و سيبرى و شرق اورال) به كمك مسكو بيايند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #105
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    او در دوم دسامبر در درخواستى محرمانه از هيتلر خواست تا حمله نهايى مسكو را تا بهار به تعويق بيندازد اما هيتلر ديوانه وار با اين درخواست مقاومت كرد و در ۵دسامبر فرمان حمله نهايى به مسكو را صادر كرد. اما زمان از دست رفته بود و حملات آلمانها ناگهان با ضدحمله هاى شديد پاسخ گفته شد و در حالى كه بارش برف آغاز شده بود، حمله كم رمق زرهپوشهاى در گل مانده آلمانى با ضد حمله سنگين واحدهاى تعليم ديده و آشنا به سرماى شرق روسيه مواجه شد.
    در نبرد بى رحمانه مسكو ۳ميليون سرباز از دوطرف شركت داشتند و تاريخ مجدداً تكرار شد. سربازان سرما زده آلمانى بدون آنكه بتوانند از حربه جنگ برق آسا استفاده كنند هدف حملات جنگجويان سيبريايى و سواران قزاق قرار مى گرفتند. آنها هرگز گمان نمى كردند ارتش آسيايى روسيه بتواند براى آنها مشكل آفرين باشد اما زمانى كه توپها در گل از حركت مى مانند و خودروها به دليل سرما روشن نمى شوند و انگشتان يخ زده قادر به فشردن ماشه اسلحه نيستند آنگاه اسكى بازان و سواران آسيايى يكه تاز ميدان مى شوند.
    آلمانها تا ۸دسامبر مقاومت كردند و على رغم دستور پيشوا براى مقاومت از آن تاريخ ۶ تا ۱۶دسامبر يكسره عقب نشستند. ظرف ۲هفته آلمانها ۲۵۰كيلومتر عقب رانده شدند و ديگر مسكو در خطر نبود.
    باربارو سا با شكست مواجه شده بود. هيتلر احمقانه سعى كرد ژنرالهاى معروف خود را توبيخ كند. فون بوك و برافوويچ استعفا دادند و گودريان و هوپنر بركنار گرديدند. روندشتات نيز ماه بعد استعفا داد و عملاً ارتش آلمان نوابغ جنگى خود را از دست داد.
    نتيجه نبرد
    ژنرال فون رون افسر ارشد ستاد ارتش آلمان در جنگ دوم جهانى در كتاب خود به نام امپراتورى گمشده جهان مى نويسد: در دسامبر۱۹۴۱ ما قاره اروپا را در اختيار داشتيم درهيچ جنگى شكست نخورده بوديم. اما من در بازديدى كه از جبهه مسكو داشتم دريافتم كه درهمان زمان ما محكوم به باختن بوديم. چرا كه من مى ديدم چگونه سربازان، براى سير كردن شكم خود گوشت يخ زده اسبهايشان را به دندان مى كشيدند و براى گرم كردن خود از لباسهاى دست دوم (بعضاً زنانه) استفاده مى كردند.
    ارتش آلمان در دسامبر۱۹۴۱ ، ۲۰۰لشكر روس را به كلى منهدم كرده و ۱۱پايتخت اروپايى را فتح كرده بود اما اكنون در دشتهاى وسيع روسيه پخش شده وبه صورت هيولاى در برف مانده اى درآمده بود.
    شكست مسكو سبب شد تا كل عمليات بارباروسا بى نتيجه از آب درآيد. روسها در ماه نوامبر دست به ضدحمله اى بزرگ زدند و آلمانها را از وضعيت تهاجمى به تدافعى درآوردند و ۳سال بعد آلمان را نه تنها به كلى از شوروى بيرون راندند بلكه با تصرف شرق آلمان و برلن، اين كشور را براى نيم قرن دوپاره كردند.
    عمليات بارباروسا در تاريخ مشابهى ندارد و بعيد است كه در آينده نيز مشابهى داشته باشد. بارباروسا كمر ارتش آلمان را شكست. آلمان قدرت خود را تا آن زمان به وجود ژنرالهاى بزرگش مديون بود. هالدر، گودريان، روندشتت و فون بك مردانى بودند كه «فداى محاسبات نظامى» و به حركت درآوردن واحدهاى بزرگ زرهى و پياده محسوب مى شدند. هيتلر با بركنارى آنها و به دست گرفتن مستقيم فرماندهى جبهه شرق تير خلاص را به مغز ارتش آلمان شليك كرد. (اگرچه او ۳سال بعد مجبور شد مردانى چون روندشتت و گودريان را به ارتش بازگرداند اما آن زمان بسيار دير بود)
    شكست عمليات مسكو سبب شد تا لندن و واشنگتن نفس راحتى بكشند و مطمئن شوند كه آلمان از گرداب روسيه سالم به بيرون نخواهد آمد و دوغول كمونيستى و نازيستى يكديگر را خرد و نابود خواهند كرد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #106
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نبرد ۸۱: نبرد استالينگراد
    امكان ندارد كه كسى تاريخ را مطالعه كرده باشد اما با نام استالينگراد بيگانه باشد. استالينگراد نام يكى از بزرگترين، بى رحمانه ترين و خونين ترين نبردهاى تاريخ است. ۶ماه درگيرى شديد بين يك ميليون سرباز كه هيچ كدام «پاى عقب رفتن» نداشتند. زورآزمايى دوارتش بزرگ تاريخ ورماخت (نيروى زمينى آلمان) و ارتش سرخ. اراده دوملت در اين نبرد سنگين مقابل يكديگر قرار گرفت و شاهكار خونين نبردهاى زمينى را خق كرد.
    حمله مجدد آلمانها
    پس از ضدحمله مرگبار روسها در جبهه مسكو كه منجر به عقب نشينى گسترده آلمانها از جبهه مركزى شد نوك پيكان ارتش رايش اكنون متوجه حمله به جنوب شده بود. قبلاً روسها در جنوب با تحمل سنگين ترين شكستها، اوكراين و اطراف درياى سياه را به حريف واگذار كرده بودند و اكنون زمان آن بود تا ارتش آلمان با پيشروى در جنوب خطوط مستحكم دفاعى روسها را در مركز (و مسكو) دور بزند و ضربه قطعى را به روسيه با فتح مراكز نفتى باكو و قفقاز بزند.
    حركت به سمت ولگا و قفقاز حركت بسيار پراهميت و دلهره آورى بود اما اين اقدام بسيار پرريسك نيز محسوب مى شد چرا كه ورود به عمق خاك روسيه حركتى بود كه حتى ناپلئون نيز از آن وحشت داشت.
    هشدار ستاد ارتش آلمان
    هيتلر كه رؤياى رسيدن به منبع اصلى انرژى جهان يعنى ايران، عراق و قفقاز را در سر مى پروراند به مارشالهاى بزرگ خود فرمان حركت به سوى ولگا را داد اما بررسى هاى اوليه ۲ژنرال بزرگ آلمانى يعنى هالدر و فون ليست نشان مى داد ورود به اين منطقه بسيار خطرناك است چرا كه احتمال محاصره شدن قواى آلمان زياد و امكان يك ترابرى مؤثر بسيار كم است. اما هيتلر با عصبانيت اين گزارشهاى كارشناسى را رد كرد و با انتصاب ژنرال فون پاولوس به سرفرماندهى ارتشهاى جنوب عزم خود را براى حمله نهايى به قفقاز و ولگا جزم كرد.
    وورد به عمق خاك روسيه
    در ژوئن ۱۹۴۲ و با فرا رسيدن گرما ، ارتش آلمان از لاك دفاعى خود بيرون آمده و در قالب ۹۰لشكر در محور كورسك _ خاركف (در جنوب غرب مسكو) به پيشروى بزرگى دست زد. ارتش ششم آلمان در چندنقطه با در هم كوبيدن مقاومتهاى اوليه ارتش سرخ به شكلى سيل آسا از رود معروف دن گذشته و به روستوف (۱۰۰۰كيلومترى تفليس و ۶۰۰كيلومترى قفقاز) رسيد.
    آلمانها در قفقاز
    ارتشهاى جنوبى شوروى كه در پى چندضربه خرد كننده كاملاً منفعل شده بودند سراسيمه از سر راه ارتش آلمان كنار رفته و به شرق ولگا و اطراف استالينگراد عقب نشستند. اين در حالى بود كه نظاميان اكنون به غرب كوههاى قفقاز رسيده بودند جايى كه تنها يك ساعت پرواز هوايى تا تبريز فاصله داشت. آنها صليب شكسته (علامت رايش) را بر فراز قله ۵۶۰۰ مترى البروز به اهتزاز درآوردند و به انتظار رسيدن قواى اصلى ارتش نشستند. در ۱۹ اوت ۱۹۴۲ لشكرهاى اول و چهارم آلمان از ارتش ششم كه داراى تجهيزات كوهنوردى بودند در قفقاز فاتحانه مستقر شدند غافل از آنكه نبرد اصلى در صدها كيلومتر بالاتر در ولگاگراد (استالينگراد) در جريان است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #107
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    استالينگراد در محاصره
    ارتشهاى اصلى آلمان از محور روستوف - ولگا به سرعت به شهر استراتژيك استالينگراد نزديك مى شدند. قدرت عظيم ماشين جنگى آلمان كليه نيروهاى روسى را مجبور كرد تا تنها «استراتژى عقب نشينى توأم با مقاومت» را پيشه كنند تا آنكه در ۱۱ اوت فون پاولوس با تسلط بر دو رود دن و ولگا عملاً استالينگراد را در محاصره گرفت. در اين زمان نيروهاى فون پاولوس بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر بودند كه از عقبه اى ۷۰۰ هزار نفرى، ۵ هزار تانك و زره پوش و پشتيبانى ۳ هزار هواپيما برخوردار بودند.
    بسيج قواى روسيه
    براى استالين از دست دادن استالينگراد (كه قبلاً و بعد از جنگ ولگاگراد ناميده مى شد) قابل تحمل نبود. وى در ماه اوت با فرستادن ارتشهاى ۶۲ و ۶۳ شوروى متشكل از صدها هزار سرباز حرفه اى به فرمان واسيلى چويكوف و صدها هزار نيروى داوطلب تصميم به تقويت خط دفاعى استالينگراد گرفت. ورود نيروهاى جديد صحنه عمليات را كاملاً تغيير داد. بمبارانهاى سنگين ۳ هزار هواپيماى آلمانى نتوانست جلوى پيشروى قواى كمكى روسها را بگيرد و بمباران شديد شهر نيز على رغم ۴۰ هزار تلفات نظامى و غير نظامى تنها اراده روسها را براى مبارزه سخت تر كرد.
    حملات پى در پى فون پاولوس در ماه هاى سپتامبر و اكتبر ۱۹۴۲ هيچ اثرى در روحيه مدافعان نگذاشت و جنگ شهرى استالينگراد مبدل به يكى از خونين ترين جنگهاى شهرى تاريخ مى شود. دهها هزار سرباز آلمانى شكار تك تيراندازان روس مى شوند و فرارسيدن سرما نيز مجدداً روحيه روسها را قوى و روحيه آلمانها را تضعيف مى كند.
    در ۱۹ نوامبر ضد حمله روسها جناحهاى اصلى اطراف ارتش ششم را در هم مى شكند و دهها سرباز مجارى، رومانيايى و ايتاليايى قتل عام مى شوند. در ۲۲ نوامبر در ۲۰۰ كيلومترى شمال غرب استالينگراد روسها با استفاده از نيروهاى تقويتى جنوب مسكو و لشكرهاى محلى در منطقه كالاچ (كنار رود دن) واحدهاى آلمانى را به عقب مى رانند و عملاً با ايجاد يك حلقه بسيار بزرگ، ارتش ۳۰۰ هزار نفره فون پاولوس را در محاصره مى اندازند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  11. #108
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نقش ناشناخته اتحاد شوروي در جنگ دوم جهاني


    redflag


    شصت سال پيش، ٥٧ درصد فرانسويان، اتحاد شوروي را برنده اصلي جنگ مي پنداشتند. در سال ٢٠٠٤ تنها ٢٠٪ آنها بر اين باور بودند . اين فراموشي گام به گام نقش مسکو که توسط رسانه ها تشديد شده است، از جمله به دليل بحث و جدل هايي مي باشد که بر سر سياست استالين بين سالهاي ١٩٣٩ تا ژوئن ١٩٤١ در گرفته است. تحقيقات اخير تاريخ نگاران ، جنبه هاي تازه اي از اين دوران را روشن مي سازد. قضاوت ما در مورد پيمان شوروي و آلمان هر چه باشد، چگونه مي توان ناديده گرفت که روسها يک تنه بار بخش اعظم مقاومت را بر دوش کشيدند وسپس تنها در مقابل يورش ورماخت ( ارتش آلمان) به مقابله پرداختند؟ مقاومتي که ٢٠ ميليون کشته بر جاي گذاشت.
    دوسال پس از پيروزي ارتش سرخ بر نازيسم، مردم غرب درچارچوب «جنگ سرد» ، اين ارتش را « تهديدي » عليه خود تلقي مي کردند (١). شش دهه بعد، تاريخ نگاري فرانسه که تحول آمريکا زدگي خويش را به پايان رسانده است، اتحادشوروي را، چه در رابطه با دوران پيمان شوروي و آلمان و چه درمورد « جنگ بزرگ ميهني » مورد لجن پراکني علني قرار مي دهد. در کتاب هاي تاريخ مدارس فرانسه ، نازيسم وکمونيسم هم رديف قلمداد مي شود و نظرات تاريخ شناسان اروپاي شرقي قلب مي شود (٢). اما تحقيقات بکر کنوني نتيجه گيري کاملا متفاوتي در رابطه با نقش اتحاد شوروي درجنگ دوم جهاني ارائه مي دهد.
    مهم ترين اتهام عليه مسکو، پيمان شوروي و آلمان وبويژه پيوست هاي سري آن مي باشد که به تاريخ ٢٣ اوت ١٩٣٩ به امضا رسيد. در پي اينپيمان، در عمل، پيروزي چشمگير و کوبنده آلمان توسط ورماخت در لهستان، اشغال گاليسيشرقي (شرق لهستان) و کشور هاي بالتيک توسط شوروي به وقوع پيوست(٣). آيا دليل ايناشغال از جانب شوروي توسعه طلبي بود، يا سياستي «واقع بينانه» ، و يا اين امر درچارچوب يک استراتژي دفاعي انجام گرفت ؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  12. #109
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تحقيقات اخير تاريخشناسان انگليسي زبان ، بر اساستئوري هاي کارشناسان برجسته اي چون ب.لويس، نامير و آلن جان پرسويل تيلر وياروزنامه نگار آلکساندر ورت، شرايطي که منجر به اتخاذ چنين تصميمي از جانب اتحادشوروي شد را ترسيم مي کند. اين اسناد نشان مي دهد که چگونه فرانسه و انگلستان، بهتشويق ايالات متحده ، با پا فشاري بر سياست « ملايمت پيشه کردن » خويش ، به بيانديگر تسليم در مقابل دولت فاشيست آلمان، موجبات شکست برنامه « امنيت جمعي » شورويبراي حفاظت از کشور هاي مورد تهديد رايش، را فراهم کردند. اين سياست منجربه امضاتوافقنامه مونيخ در ٢٩ سپتامبر ١٩٣٨ شد که بر اساس آن پاريس، لندن و رم به برلناجازه دادند تا از همان فرداي امضاء توافقنامه، سودت ها (مناطق آلماني زبانچکسلواکي، م) را به خود الحاق سازد .
    مسکو در برابررايش سوم که در شرق از « فراغ بال کامل » بر خوردار بود ، در اين منطقه منزوي شده و براي آنکه موقتا در امان باشد، با برلنپيمان « عدم » را به امضا رساند.
    به اين ترتيب ماموريت هيئت فرانسوي – انگليسي اعزامشده به مسکو از ١١ تا ٢٤ اوت، در جهت انصراف نظراتي که خواستار تشکيل جبهه مشترک باشوروي بودند، پس از الحاق « بوهم » و « مورادي » و نزديک شدن « سلواکي» به مثابهکشور پيراموني به آلمان، به پايان رسيد. مسکو خواستار اتحاد خودبخودي و دوجانبه سال١٩١٤بود که بر اساس آن مي بايست لهستان و روماني ، يعني کشورهاي جزء قلمرو « کمربند امنيتي » ضد بلشويکي ١٩١٩ با کشور هاي بالتيک که براي « روسيه اروپايي »(٤) حياتي بودند، متحد مي شدند .
    دراکس، درياسالار انگلستان و دومانک، ژنرال فرانسوي ميخواستند بار همه چيزرا به تنهايي بر دوش مسکو بگذارند. آنها به سادگي چنين مي گفتند : « مي بايست آلمان را با معاهده اي انگليسي – فرانسوي – شوروي تهديد کرد ، به اينترتيب جنگ را تا پايان پاييز و زمستان به تاخير مي اندازيم».
    اما هنگامي که فرمانده کل ارتش سرخ، کلمنت ورشيلف، کهفردي «صريح و دقيق» بود ، روز ١٢ اوت بررسي مشخص « نقشه هاي عملياتي عليه کشورهايم» را به فرماندهان ارتش انگلستان و فرانسه پيشنهاد کرد، آنها بر ناتواني خويشاذعان کردند. پاريس و لندن تصميم راسخ داشتند که هيچ کمکي به متحدين شرقي خود نکنندو بار را بر دوش اتحاد شوروي گذاشتند، اما در عين حال انجام وظيفه محول شده به اورا برايش نا ممکن ساختند چرا که به ويژه ورشو وهمچنين بخارست، هرگز به ارتش سرخ حقعبور ندادند. البته پاريس و لندن بدون نظر خواهي از لهستان ، ازقول اين کشور« تضمين » هايي ارائه دادند و ادعا کردند که به دليل وتوي کلنل ژوزف بک ( وزير امور خارجهلهستان، م ) ، که هوادار آلمان بود، دست و پايشان بسته است (وتويي که خودشان پنهانيآنرا تشويق هم مي کردند). ژوزف بک هميشه اين جمله از وصيتنامه ژوزف پيلودسکي، کهقبل از او وزير بود را شاهد مي آورد : « ممکن است آزاديمان را با آلمان ها از دستبدهيم، اما با روس ها روحمان را مي بازيم».
    اما اصل قضيه ساده تر بود، لهستان در سال ١٩٢٠-١٩٢١،با کمک فرانسه گاليسي شرقي را از شوروي جدا کرده بود (٥) و از آنجا که بر طمع روزافزون آلمانها از سال ١٩٣٤ به بعد چشم بسته بود، بيشتر از اين واهمه داشت که ارتشسرخ بخواهد اين منطقه را باز پس گيرد. به همين ترتيب، روماني نيز در واهمه از دستدادن « بسارابي » بود که در سال ١٩١٨، باز هم با کمک فرانسه، از روسها گرفته بود. شوروي هيچ « تضميني» هم از کشور هاي بالتيک که استقلالشان را در سال هاي ١٩١٩-١٩٢٠کسب کرده بودند و ادامه حياتشان را در دايره نفوذ آلمان، مديون وجود « کمربندامنيتي » ضد کمونيستي مي دانستند، نتوانست بدست آورد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  13. #110
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    از ماه مارس و بويژه ماه مه ١٩٣٩ به بعد ، مسکو مورد «لطف» برلن قرار گرفت، چرا که آلمان بنا به تجربه ترجيح مي داد تنها در يک جبههبجنگد. برلن قول داد تا قبل از دست اندازي بر لهستان به « حوزه نفوذ » شوروي درگاليسي شرقي و منطقه بالتيک و به سارابي ، احترام گذارد. مسکو تنها در آخرين لحظاتاين معامله را پذيرفت، نه با وسوسه به راه اندازي « انقلاب جهاني» يا با خيال « يورش به غرب » ، "Drang nach Western" ( يورش به غربي که مبلغ آلماني راست افراطي ،ارنست نولت، دائما در بوق و کرنا مي گذاشت) ، بلکه همانطور که چارلز ليندسليهاليناکس، وزير امور خارجه انگلستان ، روز ٦ مه ١٩٣٩ گفت : « به اين دليل که پاريسو لندن به لاس زدن با برلن ادامه مي دادند و مسکو نمي خواست يکه و تنها وارد جنگ باآلمان شود».
    غرب در مقابل خبر پيمان شوروي و آلمان که « همچون بمبيبر فراز دنيا فرود آمد » (٦) ، چهره اي شگفت زده بر خود گرفت و خيانت شوروي را افشاکرد. در واقع فرانسوي ها و انگليسي هايي که در مسکو در ماموريت بودند از ١٩٣٣ نقشمخرب ايفا مي کردند و شوروي که نتوانسته بود به پيماني سه جانبه با فرانسه و انگليسدست يابد، مجبور شد براي به دست آوردن وقت لازم، توافق با برلن را به جان بخرد تابتواند بنيه اقتصادي و نظامي خود را براي ادامه جنگ تقويت نمايد.
    ٢٩اوت ١٩٣٩، فرمانده لوگت، مشاور فرانسوي نيروي هواييدر مسکو ( که بعدا به عنوان قهرمان گوليست اسکادران نورماندي و نيمن معروف شد)، حسننيت فرمانده ارتش شوروي ، ورشيلف را تاييد کرد و از استالين به مثابه « وارثالکساندر نوسکي و پتر اول » ياد کرد : « پيمان شوروي و آلمان با کنوانسيون هاي سريتکميل شد ، که خط فرضي اي در فاصله مرز شوروي معين مي کرد که نيروهاي آلمان حقنداشتند از آن عبور کنند و براي شوروي پوششي نظامي محسوب مي شد». (٧)
    روز اول سپتامبر ١٩٣٩ آلمان به دليل بي اعتبار شدن « تفاهم » اعلام جنگ عمومي کرد ، تفاهمي که در سپتامبر١٩١٤ فرانسه را از گزند يورشحفظ کرده بود. ميکائل کارلي ، مورخ ، سياست « ملايمت پيشه کردن » فرانسه و انگلستانرا که ناشي از « ترس از پيروزي شوروي عليه فاشيسم » ميداند ، محکوم مي کند، آنها ميتر سيدند که نقش رهبري در جنگ با آلمان ، که براي اتحاد شوروي پيش بيني مي شد ،گسترش يابد و باعث استقرار نظام شوروي در مجموعه کشور هاي درگير گردد : در همهمراحل کليدي بين سالهاي ١٩٣٤-١٩٣٥ ، گرايش « ضد کمونيستي » نقشي تعيين کننده داشت ودر واقع « دليل مهم شروع جنگ دوم جهاني بود ». (٨)
    ١٧سپتامبر ، اتحاد شوروي که از پيشرفت نظامي آلمان درلهستان نگران بود ، اعلام « بي طرفي » در جنگ کرد، اما به اشغال گاليسي شرقي ادامهداد و در ماه سپتامبر-اکتبر خواستار « تضمين هايي» از طرف کشور هاي بالتيک شد. دررابطه با اين کشور ها ، لندن « اشغال بزک شده » آنها توسط آلمان را از سر تسليمپذيرفت (٩) ، اما انگليس از آن پس همانقدر نگران پيشرفت رايش بود که نگران « پيشروي هاي روسها در اروپا ». شوروي از هلسينکي، متحد جديد برلن تقاضا کرد تا در مقابلپرداخت مبالغ لازم، به باز تعريف مرز ها بپردازد ، در برابر رد اين در خواست، شورويبا فنلاند وارد جنگ شد و با مقاومتي جدي مواجه گرديد. تبليغات غرب، با فنلاند،قرباني کوچکي که شجاعتش قابل تحسين بود، ابراز همدردي کرد.
    بنا به نظر تاريخ نگارژان باپتيست درزول، ژنرالفرانسوي ويگاند و رئيس جمهور دالاديه، سناريو « رويا » و سپس « توهم » را طرحريختند، برنامه چنين بود : جنگ عليه شوروي در شمال وسپس در قفقاز. اما لندن ازتوافق ميان فنلاند و شوروي در ١٢ مارس ١٩٤٠ براي پايان جنگ استقبال کرد و همچنين ازپيشرفت نظامي ارتش سرخ به دنبال سقوط فرانسه خشنود گرديد ( نيمه ماه ژوئن شورويکشور هاي بالتيک و اواخر ژوئن بسارابي شمالي -بوکوين را اشغال کرد). سپس ستافوردکريپس، تنها فرد طرفدار شوروي دستگاه اداري انگلستان به مسکو گسيل شد و از آن پسلندن پيشرفت شوروي در کشورهاي بالتيک را بر پيشرفت آلمان ترجيح داد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 11 از 21 نخستنخست ... 789101112131415 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/