نگرانی‌های هيتلر كه روشن شد اين بار نيز پايه‌ای نداشته است كمرنگ شد. او دستور داد برنامه‌های تهاجم برضد قدرتهای غربی تدوين شود، در شرايطی كه بخشی از لهستان را ضميمه خود و آلمانيزه كرده بود و همراه مابقی خاك اين كشور دولتی پايه ريزی كرده بود كه "هانس فرانك" شخصيت مورد اعتمادش رهبری آن را در دست داشت. هيتلر بر روی "جنك برق آسا" حساب می‌كرد كه دشمن را نابود می‌كرد پيش از آنكه فرصت سرپا شدن را بيابد. "گودريان"، يكی از بهترين ژنرال‌های هيتلر، در نشريه تخصصی "ميليترويسنشافتليش روندشاو" (شماره نخست 1935، ص 75) پيش‌بينی می‌كند كه با بهره گيری ازعمليات هوايی می‌توان مناطق صنعتی را نابود و آنها را اشغال كرد: "به محض نخستين حمله راهبردی غافلگيرانه، سپاهيان ما كمابيش در ژرفای عقبه دشمن نفوذ خواهند كرد." اين همان انديشه هيتلر بود: "تهاجمی چون برق در ظلمت شب" . او خاطرات جنگ‌های 1914 كه نيروهای زبده ارتش آلمان را زمين گير كرده بود از ياد نبرده بود: حمله سريع و سنگين، اين است رمز پيروزی! اين حتی ضرورت گريزناپذير برای قدرتی است كه با اين خطر روبروست كه با چند دشمن در آن واحد بجنگد. شكست در كمترين زمان ممكن همه كشورها از نروژ تا مرزهای جنوبی اسپانيا به يك معجزه همانند بود. بويژه شكست فرانسه در 5 هفته، در حاليكه در 1918 فرانسه چهار سال دربرابر آلمان سرسختانه پايداری كرده و سرانجام پيروز شده بود.
امروز هم بحث درباره دلايل چنين فاجعه مطلق و ناگهانی ادامه دارد. بی كفايتی كارگزاران، عدم آمادگی مادی و روانی، نبود مبارزه جويی، ديركرد در درك مسايل، ترس؟ متوازن نبودن نيروهای دو طرف را از آغاز نمی توان قطعی دانست. و چرا اصولا غرب اجازه داد كه هيتلر چنين دست بالايی را پيدا كند در شرايطی كه دستگاه‌های جاسوسی اطلاعات دقيقی در دست رهبران غرب قرار داده بود. آنچه ارتش‌های دلير قيصر نتوانسته بودند در نبردهای عظيم خونين بدست اورند، هيتلر با قربانی كردن 27 هزار تن بدست آورد. افزون بر اينكه خود او برای چنين پيروزی يك ميليون كشته و ناپديد را در نظر گرفته بود