صفحه 18 از 27 نخستنخست ... 8141516171819202122 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 265

موضوع: اشعار و زندگی نامه ی استاد دکتر شفیعی کدکنی

  1. #171
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array
    با آب

    یک

    شب
    رودخانه
    با کلماتی که گاه گاه
    آموخت از مکالمه ی ابر و دره ها
    آهنگ روستایی و سیال آب را
    پرداخت در ستایش گل های شرم تو
    وینک
    هر جویکی
    که می گذرد از کنار من
    آن نغمه ی نواخته ی عاشقانه را
    تکرار می کند

    دو

    شعر روان جوی
    صمیمی شد انچنانک
    در گوش من
    به زمزمه
    تکرار می شود
    همچون ترانه های خراسانی لطیف
    در کوچه های کودکی من
    چندان زلال و ژرف و برهنه ست
    کاینک به حیرتم
    کاین شعر عاشقانه ی پر شور و جذبه را
    باران سروده است
    یا من سروده ام ؟

    سه

    من چون درخت معجز زردشت
    چون سرو کاشمر
    با شاخ و برگ سبز بهاران
    قد می کشم به روشنی صبح
    از سایه های رودکناران
    من آن نیم که بودم
    این لحظه دیگرم
    در خویش می سرایم دریا و صبح را
    تا رودخانه ی سخن نرمساز تو
    این گونه شاد
    می گذرد از برابرم

    چهار

    باران
    چندان زلال شعر تو امشب
    ایینه تصور و تصویر من شده ست
    کاینک
    به هر چه عشق و ترانه ست
    دیوان خویش رابه تو تقدیم می کنم

  2. #172
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    کوچ بنفشه ها

    در روزهای آخر اسفند
    کوچ بنفشه های مهاجر
    زیباست
    در نیم روز روشن اسفند
    وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد
    در اطلس شمیم بهاران
    با خاک و ریشه
    میهن سیارشان
    در جعبه های کوچک چوبی
    در گوشه ی خیابان می آورند
    جوی هزار زمزمه در من
    می جوشد
    ای کاش
    ای کاش آدمی وطنش را
    مثل بنفشه ها
    در جعبه های خاک
    یک روز می توانست
    همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست
    در روشنای باران
    در آفتاب پاک

  3. #173
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    راستی آیا

    باید از رود گذشت
    باید از رود
    اگر چند گل آلود
    گذشت
    بال افشانی آن جفت کبوتر را
    در افق می بینی
    که چنان بالابال
    دشت ها را با ابر
    آشتی دادند ؟
    راستی ایا
    می توان رفت و نماند
    راستی ایا
    می توان شعری در مدح
    شقایق ها خواند ؟

  4. #174
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    از دور ‚ در آیینه

    ابری که بر آن دره ها
    خاموش می بارد
    سیلاب تندش
    خواب شهر خفتگان را نیز
    آشفته خواهد کرد
    هر دور در ایینه نزدیک است
    وقتی تو
    گلهای زمستان خواب گلدان را
    در لحظه ای که عمر را بر آب می دیدند
    بردی کنار پنجره
    بر سفره ی اسفند
    صبحانه
    با نور و نسیم کوچه
    مهمان سحر کردی
    آن ساقه های سرد افسرده
    پشت حصیر سکت پرده
    هرگز
    اعجاز دستان تو را
    در خواب می دیدند ؟

  5. #175
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    در چار راه رنگ بازی ها

    زیباترین رنگ ها سبز است
    باغ بهاران صبح بیداران
    آرامش و شرم سکوت شسته ی صحرا
    اندیشه ی معصوم گل ها
    در بهاران در شب باران
    زیباترین رنگ ها سبز است
    وقتی که من سوی تو می ایم
    از ارتفاع لحظه های شوق
    یا ژرفنای تلخ و تار صبر
    در پیچ و خم های خیابانهای
    غرق ازدحام آهن و پولاد
    زیباترین رنگ ها سبز است
    در چار راه رنگ بازی ها
    وقتی که من سوی تو می ایم
    زیباترین رنگ ها سبزاست
    پیغمبر دیدار
    با وحی و الهام سعادت یار
    بخت بلند و طالع بیدار

  6. #176
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    چشم روشنی صبح

    در منزل خجسته ی اسفند
    همسایه ی سراچه ی فروردین
    با شاخه های ترد بلوغ جوانه ها
    باران به چشم روشنی صبح آمده ست
    زشت است اگر که من
    یار قدیم و همدم همساغر سحر
    در کوچه های خامش و خلوت نجومیش
    یا
    با جام شعر خویش
    خوش آمد نگویمش

  7. #177
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    درخت روشنایی

    تو درخت روشنایی گل مهر برگ و بارت
    تو شمیم آشنایی همه شوق ها نثارت
    تو سرود ابر و باران و طراوت بهاران
    همه دشت انتظارت
    هله ‚ ای نسیم اشراق کرانه های قدسی
    بگشا به روی من پنجره ای ز باغ فردا
    که شنیدم از لب شب
    نفس ستاره ها را
    دلم آشیان دریا شد و نغمه ی صبوحم
    گل و نگهت ستاره
    همه لحظه هام محراب نیایش محبت
    تو بمان که جمله هستی به صفای تو بماند
    شب اگر سیاه و خاموش چه غم که صبح ما را
    نفس نسیم به چراغ لاله آذین
    به سحر که می سراید ملکوت دشت ها را
    اگر این کبود خاموش سراچه ی شیاطین
    تن زهرگین به گلبرگ ستارگانش آراست
    و گرم نسیم این شب
    به درنگ نیلگون خواند
    به نگاه آهوان
    بر لب چشمه سار سوگند
    که نشنوم حدیثی
    چه سپیده های رویان
    که در آٍتین فرداست
    بهل ای شکوه دریا که ز جو کنار ایام
    ننهد به باغ ما گام سرود جویباران
    چو نگاه روشنت هست چه غم که برگ ها را
    به سحرگهان نشویند به روشنان باران
    به ستاره برگ ناهید
    نوشتم این غزل را
    که برین رواق خاموش
    به یادگار ماند
    ز زبان سرخ آلاله شنیدم این ترانه
    که اگر جهان بر آب است
    ترنم تو بادا و
    شکوه جاودانه

  8. #178
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    در شمیم صبح

    در دور دست آمدن روز
    شعر بلند و روشن بیداری
    تضمینی از ترانه ی شیرین جویبار
    ترجیع یک درخت صنوبر
    با واژه های سیره و سارش
    همواره در ترنم
    با صخره های قافیه ای استوار
    آفاق می سراید
    شعری برای تو
    شعری برای من
    و یک هجای روشن خونرنگ
    گاه گاه
    در شعر او
    به شادی
    تکرار می شود
    اینک تمام شعر
    در ذهن آب و آبی مشرق
    صبح آمده ست و
    هستی بیدار می شود

  9. #179
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    مرثیه درخت

    دیگر کدام روزنه دیگر کدام صبح
    خواب بلند و تیره ی دریا را
    آشفته و عبوس
    تعبیر می کند ؟
    من می شنیدم از لب برگ
    این زبان سبز
    در خواب نیم شب که سرودش را
    در آب جویبار
    بدین گونه شسته بود
    در سکوت ای درخت تناور
    ای ‌ایت خجسته ی در خویش زیستن
    ما را
    حتی امان گریه ندادند
    من اولین سپیده بیدار باغ را
    آمیخته به خون طراوت
    در خواب برگ های تو دیدم
    من اولین ترنم مرغان صبح را
    بیدار روشنایی رویان رودبار
    در گل افشانی تو شنیدم
    دیدند بادها
    کان شاخ و برگ های مقدس
    این سال و سالیان
    که شبی مرگواره بود
    در سایه ی حصار تو پوسید
    دیوار
    دیوار بی کرانی تنهایی تو
    یا
    دیوار باستانی تردیدهای من
    نگذاشت شاخه های تو دیگر
    در خنده ی سپیده ببالند
    حتی
    نگذاشت قمریان پریشان
    اینان که مرگ یک گل نرگس را
    یک ماه پیش تر
    آن سان گریستند
    در سکوت سکت تو بنالند
    گیرم
    بیرون ازین حصار کسی نیست
    گیرم دران کرانه نگویند
    کاین موج روشنایی مشرق
    بر نخل های تشنه ی صحرا
    بمن عدن
    یا آبهای ساحلی نیل
    از بخشش کدام سپیده ست
    اما
    من از نگاه اینه
    هر چند تیره ‚ تار
    شرمنده ام که : آه
    در سکوت ای درخت تناور
    ای ایت خجسته ی در خویش زیستن
    بالیدن و شکفتن
    در خویش بارور شدن از خویش
    در خک خویش ریشه دواندن
    ما را
    حتی امان گریه ندادند

  10. #180
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    تصویر

    زلال روشن چشمانش
    آبشار کبود
    که ایتی ست
    به تصویر بیم و شرم و شکوه
    نگاه ترد گوزنی ست
    کز بلند ستیغ
    در آب می نگرد
    عبور سایه ی صیاد را
    ز دامن کوه

صفحه 18 از 27 نخستنخست ... 8141516171819202122 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/