صفحه 14 از 27 نخستنخست ... 410111213141516171824 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 265

موضوع: اشعار و زندگی نامه ی استاد دکتر شفیعی کدکنی

  1. #131
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    آه شبانه

    دست به دست مدعی شانه به شانه می روی
    آه که با رقیب من جانب خانه می روی
    بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم
    گرم تر از شراره آه شبانه می روی
    من به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو
    بر سر آتش دلم همچو زبانه می روی
    در نگه نیاز من موج امید ها تویی
    وه که چه مست و به یخبر سوی کرانه می روی
    گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
    تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی
    حال که داستان من بهر تو شد فسانه ای
    باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟

  2. #132
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    مشکل عقل

    بی قرارت چو شدم رفتی و یار من شدی
    شادی خاطر اندوه گزارم نشدی
    تا ز دامان شبم صبح قیامت ندمید
    با که گویم که چراغ شب تارم نشدی
    صدف خالی افتاده به ساحل بودم
    چون گهر زینت آغوش و کنارم نشدی
    بوته ی خار کویرم همه تن دست نیاز
    برق سوزان شو اگر ابر بهارم نشدی
    از جنون بایدم امروز گشایش طلبید
    که تو ای عقل به جز مشکل کارم نشدی

  3. #133
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    در آستان عشق

    آن را که در هوای تو یک دم شکیب نیست
    با نامه ایش گر بنوازی غریب نیست
    امشب خیالت از تو به ما با صفاتر است
    چون دست او به گردن و دست رقیب نیست
    اشک همین صفای تو دارد ولی چه سود
    اینه ی تمام نمای حبیب نیست
    فریاد ها که چون نی ام از دست روزگار
    صد ناله هست و از لب جانان نصیب نیست
    سیلاب کوه و دره و هامون یکی کند
    در آستان عشق فراز و نشیب نیست
    آن برق را که می گذرد سرخوش از افق
    پروای آشیانه ی این عندلیب نیست

  4. #134
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    روزن قفس

    تو را چو با دگران یار و همنفس بینم
    بهار خویش به تاراج خار و خس بینم
    ز باغبانی خود شرمساریم این بس
    که چون تو دسته گلی را به دست کس بینم
    روا مدار خدایا که من در این گلزار
    هوای عشق تماشاگه هوس بینم
    شکوفه روی منا برگ آن بهارم نیست
    که شاخسار گل از روزن قفس بینم
    بیا که چون سحرم بی تو یک نفس باقی است
    مگر چو اینه رویت در این نفس بینم

  5. #135
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    اشک زبان بسته

    کاش سوی تو دمی رخصت پروازم بود
    تا به سوی تو پرم بال و پری بازم بود
    یاد آن روز که از همت بیدار جنون
    زین قفس تا سر کویت پر پروازم بود
    دیگر کنون چه کنم زمزمه در پرده عشق
    دور از آن مرغ بهشتی که هماوازم بود
    همچو طوطی به قفس با که سخن ساز کنم
    دور از آن اینه رخسار که همرازم بود
    خواستم عشق تو پنهان کنم و راه نداشت
    پیش این اشک زبان بسته که غمازم بود
    رفتی و بی تو ندارد غزلم گرمی و شور
    که نگاهت مدد طبع سخن سازم بود

  6. #136
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    سبوی شکسته

    شعله ی آتش عشقم منگر بر رخ زردم
    همه اشکم همه آهم همه سوزم همه دردم
    چون سبویی که شکسته ست و رخ چشمه نبیند
    کو امیدی که دگرباره همآغوش تو گردم
    لاله صبح بهارم که درین دامن صحرا
    آتش داغ گلی شعله کشد از دم سردم
    کس ندانست که چون زخم جگر سوز نهانی
    سوختم سوختم از حسرت و لب باز نکردم
    جلوه ی صبح جوانی به همه عمر ندیدم
    با خزان زاده ام آری گل زردم گل زردم

  7. #137
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    سوخته خرمن

    گر به گلگشت چمن می روی از من یاد آر
    زین گرفتار قفس ای گل گلشن یاد آر
    زان که یک عمر به پاداش وفاداری برد
    لاله حسرت ازین باغ به دامن یادآر
    هر زمان برق نگاهت زند آتش به دلی
    ای گل ناز ازین سوخته خرمن یادآر
    چون هلالم سر شوریده به زانوی غم است
    از شب تار من ای کوکب روشن یادآر
    ای که بی لاله ی داغ تو بهارم نشکفت
    گر به گلگشت چمن می روی از من یاد آر

  8. #138
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    گرمی افسانه

    خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی
    افسونگری و گرمی افسانه ی منی
    بودیم با تو همسفر عشق سالها
    ای آشنا نگاه که بیگانه منی
    هر چند شمع بزم کسانی ولی هنوز
    آتش فروز خرمن پروانه منی
    چون موج سر به صخره ی غم کوفتم ز درد
    دور از تو ای که گوهر یک دانه منی
    خالی مباد ساغر نازت که جاودان
    شورافکنی و ساقی میخانه منی
    آنجا که سرگذشت غم شاعران بود
    نازم تو را که گرمی افسانه منی

  9. #139
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    شهادتگاه شوق

    صد خزان افسردگی بودم بهارم کرده ای
    تا به دیدارت چنین امیدوارم کرده ای
    پای تا سر می تپد دل کز صفای جان چو اشک
    در حریم شوق ها ایینه دارم کرده ای
    در شب نومیدی و غم همچو لبخند سحر
    روشنایی بخش چشم انتظارم کرده ای
    در شهادتگاه شوق از جلوه ای ایینه دار
    پیش روی انتظارت شرمسارم کرده ای
    می تپد دل چون جرس با کاروان صبر و شوق
    تا به شهر آرزوها رهسپارم کرده ای
    زودتر بفرست ای ابر بهاری زودتر
    جلوه ی برقی که امشب نذر خارم کرده ای
    نیست در کنج قفس شوق بهارانم به دل
    کز خیالت صد چمن گل درکنارم کرده ای

  10. #140
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    کمینگاه جنون

    در اینجا کس نمی فهمد زبان صحبت ما را
    مگر ایینه دریابد حدیث حیرت ما را
    سزد گر اشک لرزان و نگاه آرزو گویند
    به جانان با زبان بی زبانی حالت ما را
    نهانی با خیالت بزم ما ایینه بندان بود
    به هم زد دود آه دل صفای خلوت ما را
    خزان گلچین کند این باغهای حسرت ما را
    نمی سازند با این تنگنای عالم هستی
    بلند است آشیان مرغان اوج همت ما را
    سری بر زانوی غم داشتم در کنج تنهایی
    کمینگاه جنون کردی مقام عزلت ما را

صفحه 14 از 27 نخستنخست ... 410111213141516171824 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/