صفحه 7 از 27 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 265

موضوع: اشعار و زندگی نامه ی استاد دکتر شفیعی کدکنی

  1. #61
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    در کجای فصل؟

    با صنوبری که روی قله ایستاده بود
    گونه روی گونه ی سپیده دم نهاده بود
    موج گیسوان به دوش بادها گشاده بود
    از نشیب یخ گرفت دره گفتم
    این نه ساخت شکفتگی ست
    در کجای فصل ایستاده ای
    مگر ندیده ای
    سبزه ها کبود و بیشه سوگوار
    فصل فصل خامش نهفتگی ست
    آن صنوبر بلند
    با اشاره ای نه سوی دوردست
    گفت
    قد کوته تو راه را به دیده ی تو بست
    گامی از درون سرد خود برای
    پای بر گریوه ای گذار و درنگر
    رود آفتاب و آب در شتاب
    کاروان درد و سرد
    در گزیر و ناگزیر
    آنک آن هجوم سبز مرز ناپذیر
    در کجای فصل ایستاده ام ؟
    در کرانه ای
    که پیش چشم من
    بهار شعله های سبز و
    سیره و سرود
    در نگاه تو کبود و دود

  2. #62
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    اضطراب ابراهیم

    1
    این صدا صدای کیست ؟
    این صدای سبز
    نبض قلب آشنای کیست ؟
    این صدا که از عروق ارغوانی فلق
    وز صفیر سیره و
    ضمیر خک و
    نای مرغ حق
    می رسد به گوش ها صدای کیست ؟
    این صدا
    که در حضور خویش و
    در سرور نور خویش
    روح را از جامه ی کبود بودی این چنین
    در رهایش و گاشیش هزار اوج و موج
    می رهاند و برهنه می کند
    صدای ساحر رسای کیست ؟
    این صدا
    که دفتر وجود را و
    باغ پر صنوبر سرود را
    در دو واژه ی گسستن و شدن خلاصه می کند
    صدای روشن و رهای کیست؟
    2
    من درنگ می کنم
    تو درنگ می کنی
    ما درنگ می کنیم
    خک و میل زیستن درین لجن
    می کشد مرا
    تو را
    به خویشتن
    لحظه لحظه با ضمیر خویش جنگ می کنیم
    وین فراخنای هستی و سرود را
    به خویش تنگ می کنیم
    همچو آن پیمبر سپید موی پیر
    لحظه ای که پور خویش را به قتلگاه می کشید
    از دو سوی
    این دو بانگ را
    به گوش می شنید
    بانگ خک سوی خویش و
    بانگ پک سوی خویش
    هان چرا درنگ
    با ضمیر ناگزیر خویش جنگ
    این صدای او
    صدای ما
    صدای خوف یا رجای کیست ؟
    3
    از دو سوی کوشش و کشش
    بستگی و رستگی
    نقشی از تلاطم ضمیر و
    ژرفنای خواب اوست
    اضراب ما
    اضطراب اوست
    گوش کن ببین
    این صدا صدای کیست ؟
    این صدا
    که خک را به خون و
    خاره را به لاله
    می کند بدل
    این صدای سحر و کیمیای کیست ؟
    این صدا
    که از عروق ارغوان و
    برگ روشن صنوبران
    می رسد به گوش
    این صدا
    خدای را
    صدای روشنای کیست ؟

  3. #63
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    مزمور درخت

    ترجیح می دهم که درختی باشم
    در زیر تازیانه ی کولک و آذرخش
    با پویه ی شکفتن و گفتن
    تا
    رام صخره ای
    در ناز و در نوازش باران
    خاموش ار برای شنفتن

  4. #64
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    زندگی نامه ی شقایق یک

    زندگی نامه ی شقایق چیست ؟
    رایت خون به دوش وقت سحر
    نغمه ای عاشقانه بر لب باد
    زندگی را سپرده در ره عشق
    به کف باد و هرچه باداباد
    زندگی نامه ی شقایق دو

    آه ای شقایقان بهاران من
    یاران من
    از خک و خاره خون شما را
    حتی
    طوفان نوح نیز نیارد سترد
    زانک
    هر لحظه گسترانگی اش بیش می شود
    آن گونه ای که باران
    هر چند تندتر
    شاداب و سرخ گونه تر از پیش می شود


    زندگی نامه ی شقایق سه

    ای زندگان خوب پس از مرگ
    خونینه جامه های پریشان برگ برگ
    در بارش تگرگ
    آنان که جان تان را
    از نور و
    شور و
    پویش و
    رویش سرشته اند
    تاریخ سرافراز شمایان
    به هر بهار
    در گردش طبیعت
    تکرار می شود
    زیرا که سرگذشت شما را
    به کوه و دشت
    بر برگ گل
    به خون شقایق
    نوشته اند

  5. #65
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    باطل السحر

    دیگر این داس خموشی تان زنگار گرفت
    به عبث هر چه درو کردید آواز مرا
    باز هم سبزتر از پیش
    می بالد آوازم
    هر چه در جعبه ی جادو دارید
    به در آرید که من
    باطل اسحر شما را همگش می دانم
    سخنم
    باطل السحر شماست

  6. #66
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    غزلی در مایه ی شور و شکستن

    نفسم گرفت ازین شب در این حصار بشکن
    در این حصار جادویی روزگار بشکن
    چو شقای از دل سنگ برآر رایت خون
    به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن
    تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
    لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
    سر آن ندارد امشب که براید آفتابی؟
    تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
    بسرای تا که هستی که سرودن است بودن
    به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
    شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
    تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن
    ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
    تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

  7. #67
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    هزار پا

    مثل هزارپایی ‚ مجروح
    و ناتوان و بی روح
    خود را کشاله می کند
    اندام های شب
    ریزابه های ابر شبانگاهی
    بر سنگفرش ها
    جمع ستارگان را
    مهمان کوچه کرده ست
    از دور دور آتش سیگار
    و چند مست بیکار
    با خنده های قه قاه
    و نغمه های تکرار

  8. #68
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    پرسش

    آسمان را بارها
    با ابرهای تیره تر از این
    دیده ام
    اما بگو
    ای برگ
    در افق این ابر شبگیران
    کاین چنین دلگیر و
    بارانی ست
    پاره اندوه کدامین یار زندانی ست ؟

  9. #69
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    زخمی

    هر کوی و برزنی را
    می جویند
    هر مرد و هر زنی را
    می بویند
    بشنو
    این زوزه ی شگان شکاری ست
    در جست و جویش کنون
    و خاک
    خاک تشنه
    و قطره های خون
    آن گرگ تیر خورده ی آزاد
    در شهر شهرها
    امشب کجا پناهی خواهد یافت
    یا در خروش خشم گلوله
    کی سوی بیشه راهی خواهد یافت

  10. #70
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    مجموعه بوی جوی مولیان

    دیباچه

    می خواهم
    در زیر آسمان نشابور
    چندان بلند و پک
    بخوانم که هیچ گاه
    این خیل سیلو وار مگس ها
    نتوانند
    روی صدای من بنشینند
    می خواهم
    در مزرع ستاره زنم شخم
    و بذرهای صاعقه را یک یک
    با دستهای خویش بپاشم
    وقتی حضور خود را دریافتم
    دیدم تمام جاده ها از من
    آغاز می شود
    ای حاضران غایب از خود
    ای شاهدان حادثه از دور
    من عهد کرده ام
    حتی اگرچه یک شب
    رم را
    پس از نرون
    به تماشا روم نرون
    دیوانه ای که می خواهد
    زنجیر را به گردن تندر درافکند

صفحه 7 از 27 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/