آقای سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران در خصوص ظهور فرقه های انقلابی در عهد ساسانی می گوید: امتیاز طبقاتی و محروم بودن عده کثیر از مردم ایران از حق مالکیت ناچار اوضاع خاصی پیش آورده بود و به همین جهت جامعه ایرانی در دوره ساسانی هرگز متحد و متفق الکلمه نبوده و توده های عظیم از مردم همیشه ناراضی و نگران و محروم زیسته اند، این است که دو انقلاب که پایه هر دو بر این اوضاع گذاشته بود و هر دو برای این بود که مردم را به حق مشروع خداداد خود برساند، در این دوره روی داده است: نخست در سال ۲۴۰ میلادی در روز تاجگذاری شاپور اول، یعنی چهارده سال پس از تأسیس این سلسله و نهادن این اساس، مانی دین خود را که پناهگاهی برای این گروه محروم بوده است اعلان کرد و پیش برد.
تقریبا پنجاه سال پس از این واقعه زرادشت نام از مردم فسای فارس اصول دیگری که معلوم نیست تا چه اندازه اشتراکی بوده است اعلان کرد و چون وی کاری از پیش نبرد، دویست سال پس از آن بار دیگر ” مزدک ” پسر ” بامداد ” همان اصول را به میان آورد.
سرانجام می بایست اسلام که در آن زمان مسلکی آزادمنش و پیشرو و خواستار برابری بود این اوضاع را در هم نوردد و محرومان و ناکامان اجتماع را به حق خود برساند (تاریخ اجتماعی ایران، جلد دوم، صفحه ۴۶ – ۴۷).
مسلک مزدکی به حکم اینکه طرفدار طبقه محروم بود و در جامعه ای طبقاتی ظهور کرد رواج و شیوع فوق العاده یافت.
کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان در این باره بیان می دارد: اگر چه کیش مزدک پس از ورود به طبقات سافله اجتماع تدریجا صورت یک مسلک سیاسی انقلابی گرفت ولی اساس دیانتی آن باقی بود و پیروان این آیین در میان طبقات عالیه هم وجود داشته اند. عاقبت مزدکیان خود را به اندازه ای قادر یافتند که شروع به ترتیب مراتب روحانی خود نموده، یک نفر رئیس روحانی انتخاب کردند (ایران در زمان ساسانیان، صفحه ۳۸۲).
بنیان تفکر مانی
۱-۱- مانی ، یک روحانی زرتشتی بود که مدعی وحی شد و مذهبی التقاطی پدید آورد. او آراء ادیان زرتشت و بودا و مسیحیت و عرفان سویی را در هم آمیخت. وی وجود شر را با نظریه دوئالیسم خود توجیه کرد. به نظر او، نور همانا خداست و شیطان از شر برخاسته است و ماده، اساس شر است و خواهشهای نفسانی، شرّند. مانی شعوت و ریاضیت و تجرد از رواج نکردن) و رزوه گرفتن را توصیه مینمود.
مانی و بهرام
۱-۲- نیمهی دوم سدهی دوم و نیمه اول سدهی سوم میلادی در تاریخ ایران دورهای است، که دولت اشکانی رو به سقوط داشت و دولت ساسانی پایههای حکومت خود را استوار میساخت. در این دوره مانیزاده شده و دین جدیدی را پایهگذاری کرد.
مانی در روز تاجگذاری شاپور اول (سلطنت از ۲۳۹ تا ۲۷۳ میلادی) به حضور او رسید و کتاب شاپورگان خود را، که به فارسی روزگار ساسانی نوشته بوده و به نام شاپور، آن را شاپورگان نامیده بود، به او تقدیم کرد. پس از شاپور هرمز به سلطنت رسید، که پس از یک سال درگذشت. پس از هرمز، بهرام به سلطنت رسید و مدت سه سال، از ۲۷۴ تا ۲۷۷ میلادی، سلطنت کرد. به دستور بهرام، مانی در سال ۲۷۷ میلادی به قتل رسید. در دورهی سلطنت اردشیر و شاپور، مانی با مسافرت به جاهای مختلف و اعزام نمایندگانی به شرق و غرب جهان آن روزگار جوامع مانوی متعددی تأسیس کرد. با قتل مانی پیروان او، از ترس قتل، به سوی شرق دولت ساسانی گریختند.
مانی هفت کتاب نوشته بود، که به جز شاپورگان همگی به سریانی بودند. آثار مانی و رسالات و سخنان او را پیروان او به زبانهای مختلف، فارسی، پهلوی اشکانی، سغدی، چینی، یونانی، قبطی و لاتینی ترجمه کردند.
زندیکان به دست مغان کشتار میشوند
مانویان از زمان بهرام تا سقوط ساسانیان در سال ۶۵۸ میلادی، (سال ۳۱ هجری قمری) که « زندیک » یعنی « اهل تأویل » نامیده میشوند تحت تعقیب حکومت ساسانی بودند. مدارک بسیاری از متون تاریخی در مورد شکنجهها و کشتارهای جماعت مانویان، سخن گفتهاند. تردیدیی نیست که جامعه ساسانی دچار بحران فکری و دینی بوده و این بحران در اوائل ظهور اسلام، یکی از عوامل جدی سقوط امپراطوری ساسانی بوده است.
مانویان (زنادقه) در عهد عباسی
۱-۳- از سرنگونی دولت ساسانی تا روی کار آمدن دولت عباسی در سال ۱۳۲ هجری، مانویان، (یا زنادقه) آزادی داشتند و به تبلیغ پرداختند. در این دوره ادبیات مانوی، از جمله آثار خود مانی، به عربی ترجمه شدند. از نوشتههای مانوی، که به عربی ترجمه شده بودند و به تدریج از میان رفتند، دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی و ابن الندیم و مسعودی و یعقوبی و قاضی عبدالجبار ، در آثار خود مطالبی آوردهاند. جامعترین مطلب دربارهی مانی و مانویان شرحی است که ابن الندیم در الفهرست آورده و پس از شرح ابنالندیم، شرحهایی هستند که شهرستانی درالملل و النحل و قاضی عبدالجبار در المغنی آوردهاند.
آثار مانی
۱-۴- در اویل سدهی بیستم میلادی آثاری از مانی و مانویان به زبانهای فارسی میانه، پهلوی اشکانی ، سغدی و چینی از ترفان، واقع در ترکستان چین، به دست آمد. پیش از به دست آمدن آثار مانی و مانویان، منابع مطالعه دربارهی مانویت نوشتههایی بودند که مخالفان مانویت یا مورخان و ملل و نحل نویسان در رد بر مانویت و یا در شرح احوال مانی و افکار او نوشته بودند. از جملهی نوشتههایی، که به آن استناد میشد، نوشتهی شهرستانی بود.
علامهی مجلسی در بحارالانوار شرحی، با استفاده از ملل و نحل شهرستانی و شرح نهج البلاغهی ابن ابیالحدید، در مورد مانی، توضیحاتی را آورده است.
زاد و مرگ مانی
۱-۵- شهرستانی گوید: «اصحاب مانی حکیم، پسر فاتک هستند که در زمان شاپور پسر اردشیر ظهور کرد و او را بهرام پسر هرمز پسر شاپور کشت، و آن پس از عیسی بن مریم (ع) بود. و او دینی میان مجوسیت و نصرانیت به وجود آورد و به نبوت مسیح (ع) قائل بود و به نبوت موسی (ع) قائل نبود.
آرای مانی به روایت شهرستانی
محمدبن هارون، معروف به ابی عیسی وراق ، که در اصل مجوسی بود و به مذاهب قوم آگاه بود، حکایت کرد: حکیم مانی پنداشت که جهان مصنوع است، مرکب از دو اصل قدیم: یکی از آن دو روشنی و دیگری تاریکی، آن دو ازلی هستند، همیشه بودهاند و همیشه خواهند بود، و انکار کرد وجود شیئی را که از اصل قدیم نباشد، و پنداشت که آن دو پیوسته قوی، حساس، دراک، سمیع، بصیر هستند، و آن دو با این همه در نفس و صورت و فعل و تدبیر متضاد هستند. و آن دو در جا برابر هم قرار دارند، مانند برابر بودن شخص و سایهاش.
۱-۶- پس مانویان در آمیزش نور و ظلمت و سبب آن و رهایی ] نور از ظلمت [ و سبب آن اختلاف پیدا کردند. برخی از آنها گویند: روشنی و ظلمت به خبط و اتفاق آمیخته شدند، نه به قصد و اختیار. و بیشتر آنها گویند: همانا سبب آمیزش این بوده است که تنهای ظلمت مدتی روح خود را رها کردند، پس روح ظلمت نگریست و روشنی را دید، پس تنها ] ی خود را [ به آمیزش با روشنی برانگیخت، پس تنها دستور او را اجابت کردند، به سبب شوقشان به شر.
۱-۷- پس هنگامی که پادشاه روشنی آن را دید فرشتهای از فرشتگان خود را با پنج جزء از جنسهای پنجگانهاش به سوی آنها روانه کرد. پس اجزای پنجگانهی روشنی با اجزای پنجگانهی تاریکی درآمیختند، پس دود با نسیم درآمیخت، و همانا حیات و روح در این جهان از نسیم و هلاک و آفات از دود است. و حریق با آتش و روشنی با ظلمت و سموم با باد و ضباب با آب درآمیختند. پس هر چه در جهان است از منفعت و خیر و برکت از اجناس روشنی و هر چه در آن است از مضرت و شر و فساد، پس از اجناس ظلمت هستند.
۱-۸- پس هنگامی که پادشاه روشنی این آمیختگی را دید به فرشتهای از فرشتگان خود فرمان داد ] که این جهان را بسازد [ . پس او این جهان را بدین هیئت که اکنون هست ساخت، برای رهایی اجناس روشنی از اجناس ظلمت و همانا خورشید و ماه و دیگر ستارگان برای پالودن اجزاء روشنی از اجزاء ظلمت به حرکت درآمدند، پس خورشید روشنیای، که با شیاطین گرمی و ماه روشنیای، که با شیاطین سردی آمیخته شده است، میپالاید. و نسیم، که در زمین است، پیوسته بالا میرود، چون از شأن اوست که به سوی جهانش بالا رود. و هم چنین جمیع اجزاء روشنی پیوسته در صعود و بالا رفتن هستند، و اجزاء ظلمت پیوسته در نزول و فرو رفتن تا اجزاء ] نور [ از اجزاء ظلمت رهایی یابند و آمیختگی از میان برود و ترکیبها حل شوند و کل ] اجزاء [ به کل خود و جهان خود بپیوندد و آن قیامت و معاد است.
۱-۹- مانی گوید: و از آنچه در رها کردن و جداکردن و به بالا راندن اجزاء روشنی کمک میکند تسبیح و تقدیس و گفتار نیک و کردار نیک است، پس بدان اجزاء روشنی از طریق کهکشان به فلک قمر میرود و قمر از آغاز ماه تا نیمهی ] ماه [ آنها را پیوسته میگیرد، پس ماه پر میشود و بدر میگردد. پس آنها را از نیمهی دوم ماه تا پایان ماه به خورشید میرساند و خورشید آنها را به سوی روشنی بالای خود روانه میکند، پس آن عناصر روشنی در آن جهان به سیر خود ادامه میدهند تا برسند به نور اعلای خالص. این عمل پیوسته انجام میگیرد تا چیزی از عناصر روشنی در این جهان نماند، مگر مقدار کمی که در ظلمت بسته شده، و خورشید و ماه نتوانند آن را پاک کنند. پس در این هنگام فرشتهای که زمن را حمل میکند برمیخیزد و فرشتهای که آسمانها را گرفته است آنها را رها میکند، پس بالا به پایین فرو میریزد. آنگاه آتشی افروخته میشود که بالا و پایین را میسوزاند و آتشسوزی ادامه مییابد تا آنکه آنچه از روشنی در آن است رها گردد. و مدت آتشسوزی هزار و چهار صد و شصت و هشت سال است.
۱-۱۰- و حکیم مانی در باب الف از انجیلش و در آغاز شاپورگان (شاپورگان تنها کتابی است که مانی به فارسی میانه نوشته بوده و همان طور که گذشت، آن را به شاپور ساسانی تقدم کرده بود. بخشی از شاپورگان مانی به دست آمده است و در آثار زیر چاپ و شرح و ترجمه شده است:
۱- اکتاایرانیکا، ج ۹، ص ۷۹ و پس از آن.
۲- مجله bsoas ج xlii ، بخش ۲، ۱۹۷۹ و ج، بخش ۲، ۱۹۸۰)
میگوید که پادشاه جهان روشنی در همهی سرزمین خود هست و هیچ چیز وجود ندارد که از او تهی باشد، و او ظاهر و باطن است، و او را نهایتی نیست، مگر از جهتی که بر سرزمین دشمنش منتهی میشود.
و همچنین گوید که پادشاه جهان روشنی در ناف سرزمین خویش است. و گوید که آمیختگی قدیم آمیختگی میان حرارت و برودت و رطوبت و یبوست، و آمیختگی حادث میان خیر و شر است.
۱-۱۱- مانی بر اصحابش پرداختن یکدهم از همهی اموال ، و نمازهای چهارگانه در روز و شب ، و نیایش به خدا، و ترک دروغگویی، و قتل و دزدی، و زنا و بخل و جادوگری و پرستش بتها را واجب کرده است، و خودداری کردن از کاری نسبت به جانداری که اگر آن کار را با خودش بکنند خوشش نیاید گفتنی است که مانی پیروان خود را به دو گروه گزیدگان و شنوندگان تقسیم کرده بوده و برای هر یک از دو گروه وظایفی معین نموده بوده است.«دعوت به حق» «ترک کذب» و «قتل» و «سرقت» و «زنا» و «بخل» و «سحر» و «عبادات اوثان» و «خودداری از آزار رساندن به جانداران» وظیفهی همهی مانویان بوده است.
«پرداختن عُشر اموال» و «نمازهای چهارگانه» خاص شنوندگان بوده است. گزیدگان «نمازهای هفتگانه» داشتهاند. علاوه بر آنچه در این کتاب آمده وظایف دیگری هم مانی بر پیروان خود واجب کرده بوده است از جمله روزه.
اعتقاد مانی در شرایع و انبیاء
۱-۱۲- نخستین کسی که خدای تعالی با علم و حکمت مبعوث کرد آدم ابوالبشر بود، پس از او شیت را مبعوث کرد، پس از او نوح را، پس از او ابراهیم را، علیهم الصلاة والسلام، آنگاه بودا را به سرزمین هند و زردشت را به سرزمین فارس و مسیح، سخن خدا و روحش را، به سرزمین روم و مغرب و پس از مسیح پل را به ] روم و مغرب [ مبعوث کرد. آنگاه خاتمالنبیین میآید (البته بنا به نظر بیرونی که مبتنی بر شاپورگان است، مانی خود را خاتم النبیین میدانسته است).
مانی پایان جهان (به روایت شهرستانی)
۱-۱۳- ابوسعید مانوی ، یکی از رئیسان مانوی، گوید که از آغاز آمیختگی روشنی و ظلمت تا زمان او (۲۷۱ هجری) ۱۱۷۰۰ سال گذشته است و تا زمان خلاص روشنی از ظلمت ۳۰۰ سال باقی مانده است.
بنا بر مذهب مانی مدت آمیختگی روشنی و ظلمت ۱۲۰۰۰ سال است، پس از مدت آمیختگی در زمان ما (۵۲۱ هجری) ۵۰ سال باقی مانده است. پس ما در آخر آمیختگی و آغاز خلاص هستیم و تا خلاص کلی و انحلال تراکیب عناصر روشنی از عناصر ظلمت ۵۰ سال باقی مانده است».
اسطوره ها و نقش آنها در نزد مانویان
۱-۱۴- در نوشتههای مانوی آمده است: «که پس از آنکه اهریمن به جهان روشنی حمله میبرد، « پدرِ بزرگی »، خدای مانی، هرمزد را به جنگ او میفرستد، هرمزد شکست میخورد و « پدرِ بزرگی »، ایزدی را به کمک او میفرستد و این ایزد موفق میشود هرمزد را نجات دهد، اما مقداری از سلاح او، نسیم، باد، آذر، آب و روشنی، در دست اهریمن به اسارت باقی میمانند. « پدرِ بزرگی » برای بیرون آوردن نسیم و باد و آذر و آب و روشنی ایزدی را که مهریزد نامیده میشود مأمور میکند تا این جهان را برای پالودن عناصر روشنی از ظلمت بیافریند. مهریزد ، که دیوان را شکست داده، از پوست آن دیوان، که کشته شدهاند، ده آسمان و از تن آنها هشت زمین را میسازد و دیوانی را که اسیر کرده زنده به آسمان آویزان میکند. مهریزد از عناصر روشنی که نجات داده شدهاند و آلوده نگردیدهاند خورشید و ماه و از عناصری که کمی آلوده شدهاند ستارگان را در فلکی خاص آنها، که فلک یازدهم است، میسازد. برای بیرون آوردن عناصری، که اسیر ظلمت هستند، سه چرخ میسازد، یکی را از آذر، دیگری را از آب و سومی را از باد. مهریزد از پسران خود برای پالودن عناصر روشنی از ظلمت کمک میگیرد. پادشاه عظمت را مأمور ادارهی چرخها میکند، نگهبان شوکت را مأمور میکند که آسمان را نگهداری کند و اطلس را مأمور میکند که بر زمین پنجم بایستد و زمینهای ششم و هفتم و هشتم را بر دوش خود نگه دارد.
در این هنگام که دنیا بیحرکت است « پدرِ بزرگی » فرستادهی سوم، را میآفریند و او دوشیزهی روشنی را. این دو خود را عریان به دیوانی، که در فلکْ آویخته شدهاند، نشان میدهند. دیوان نر با دیدن دوشیزهی روشنی دچار حالت انزال دست میدهد و عناصر روشنی را که در خود اسیر کردهاند فرو میریزند. از آنچه در دریا ریخته میشود غول عظیمی یه وجود میآید. این غول عظیم را الماس نور یکی دیگر از پسران مهریزد، به بند میکشد و مانع میگردد که کاری از او سربزند. از آنچه بر زمین میریزد گیاهان و درختان به وجود میآیند. دیوان ماده با دیدن فرستادهی سوم سقط جنین میکنند و زمین را از دیوان پر میکنند.
بنای کبیر بهشت جدید را میسازد. این بهشت بدان منظور ساخته میشود که عناصر روشنی رها شده از ظلمت در آنها جمع شوند. پس از پایان جهان بهشت جدید به بهشت اصلی متصل میشود.
عناصر روشنی از راه کهکشان به ماه میروند. در پانزده روز اول ماه، عناصر روشنی در آن جمع میشوند و در پانزده روز دوم ماه، عناصر روشنی از ماه به خورشید میروند و از آنجا به بهشت جدید، حاکم بهشت جدید هرمزد است.
وقتی اهریمن میبیند که عناصر روشنی با گردش فلک رها میشوند انسان را به وجود میآورد. وی دو دیو را مأمور میکند که همهی دیوان را ببلعند. این دو دیو همخوابگی میکنند و آدم و حوا را به وجود میآورند و از این دو، انسانها، که هر کدام زندانی برای عناصر روشنی هستند، به وجود میآیند. « پدرِ بزرگی » با فرستادن پیامبران انسان را راهنمایی میکند که خود را از ظلمت نجات دهند، با اعمال نیک»
۴-۱۵- مانی – همان طور که گذشت پیروان خود را به دو گروه تقسیم کرده است. گروه برگزیدگان که از وظایف آنها این بوده که ازدواج نکنند و زندان برای روح نسازند. این گروه را مانی بهشتی دانسته است. گروه دوم که عوام مانوی بودهاند شنوندگان نام داشتهاند. روح این گروه پس از مرگ به این جهان باز میگردد.
(تناسخ) آمد و رفت روح شنونده تا زمانی ادامه مییابد که آن روح به درجهی برگزیدگی برسد و پس از مرگ به بهشت جدید برود.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)