چقدر برایتان پیش آمده است كه دیگران را ناخواسته برنجانید حتی اگر نیت شما به اصطلاح «انتقاد سازنده و مثبت» بوده باشد.انتقاد سریع ترین راه برای رنجاندن آدم ها و كم رنگ كردن دوستی هاست. «من» انسان، آن چنان شكننده است كه به محض یك طردشدگی مانند یك پتك یا صاعقه عمل می كند. هر زمان كه مورد انتقاد قرار می گیریم، دست به توجیه می زنیم، انكار می كنیم و اغلب زیربار نمی رویم و ترجیح می دهیم صحنه را ترك كنیم. انسان، توانایی قابل ملاحظه ای دارد تا خود را همواره طرف بی گناه هر ماجرایی بداند. روانشناسان بر این باورند كه حتی خطرناك ترین جنایت پیشگان نیز خود را ملامت نمی كنند و همگی بر این عقیده اند كه به دلیل یك سوء تفاهم زندانی شده اند.
انتقاد، مخرب و ویرانگر است. هنگامی كه كارمند زیردستتان كارش را به خوبی انجام نمی دهد، مطمئن باشید انتقاد او را دلسردتر و كاهل تر می كند. چنانچه كودكتان تختخوابش را خیس می كند، انتقاد سبب خواهد شد كه این شب ادراری حالت مزمن و تكرار شونده به خود گیرد. در مجموع، انتقاد انسان را فلج می كند، خشم می آورد و تحریك می كند. چنانچه می خواهید برای اصلاح طرف مقابل از او انتقاد كنید سه عامل زیر را به یاد داشته باشید:
الف)اگر فردی به شما بگوید:
«امروز عالی به نظر می رسی، پیراهنت قشنگه، جورابت هم به لباست می آید، فقط باید كفشت را واكس بزنی » ، به احتمال زیاد از نظریاتش نخواهید رنجید و احساس خواهید كرد كه طرف منتقد شما نیز در جبهه شماست. تحسین، مثل شكر و یا حلاوتی است كه داروی تلخ را دلپذیرتر می كند و البته منظور، تمجید خالصانه است نه چاپلوسی و تملق! بنابراین خیلی ساده است شما همیشه می توانید در هر كسی، چیزی برای تحسین بیابید.
ب) گوشزد بهتر از انتقاد است:
«من» انسان به گونه ای است كه ترجیح می دهد به جای «انتقاد كردن» به او «گوشزد» شود. هنگامی كه به كسی گوشزد می كنیم كه به واقع این معنا را می دهد: «من می خواهم چیزی بگویم كه شرط می بندم خودت می دانی» در این صورت به جای این كه فهم و بصیرت خود را زیر سوال ببریم، حافظه اش را هدف قرارداده ایم و اغلب مردم از كم حافظه بودن ناراحت و دگرگون نمی شوند.
ج) ترجیحا به داشتن مشكلی مشابه اقرار كنید:
نكته دردناك انتقاد معمولا به خاطر به وجود آمدن احساسی است كه به فرد می گوید: «من بهتر از تو هستم.» چنان چه شخصی به شما بگوید كه «تو همیشه دیر می كنی!» آیا شما بلافاصله در خزانه خاطراتتان در پی تعداد دفعاتی كه آن شخص برای شام، ناهار، كلاس درس، سینما و ... تاخیر داشته، نمی گردید؟ آنگاه كه شما به مشكلی اعتراف می كنید: «یكی از عیوبی كه من دارم و می كوشم برطرفش كنم، تاخیر است، انگار تو هم معمولا دیر به سر قرارهایت می رسی...» اكنون پذیرفتنش بسیار آسان تر می شود.

مریم دلیران