مبارک و خجسته باد چهره ات
مبارک باد نامت
ای عشق من
گرامی باد خنده هایت
که روح مرا به پرواز در می آوری
ای عشق من
در تمام شب ها
و در همه زمان ها
تو همیشه مراقب من بودی
اما من هیچگاه این را درک نمی کردم
اما حالا خیلی دیر است
من را ببخش
حالا من تنها هستم
مملو از خجالت و شرمندگی بسیار
در تمام این سالها من باعث این درد و ناراحتی شدم
اگر تنها یکبار دیگر بشه من روی شانه های تو بخوابم
مادر من بدون تو از بین می روم
تو مانند خورشیدی هستی که به زندگانی من روشنایی می دهی
حالا چه کسی هست که اشکهای من را پاک کند
ای کاش می فهمیدم چیزی که باید امروز بفهمم
مادر...
من بدون تو از بین می روم
ای مادر.....
چگونه می توانم به تو نگاه کنم
ای مادر.....
این را پیامبرتو فرمود
در قلب من
در رویاهای من
تو با من همیشه هستی ای مادر
تو رفتی و من را ترک کردی
ای روشنایی چشمان من
ای تسلی ده شبهای من
تو رفتی و من را تنها گذاشتی
چه کسی به جز تو من را در آغوش می گیرد
چه کسی به جز تو مرا می پوشاند
چه کسی به جز تو از من محافظت می کند
مادر من را ببخش
به خاطر بی توجهی هایم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)