صفحه 15 از 40 نخستنخست ... 511121314151617181925 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 399

موضوع: دل نوشته های خودمونی

  1. #141
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    icon1

    بیا در من دلم تنها ترین است
    نگاهت در دلم شور آفرین است
    مرا مستی دهد جام لبانت
    شراب بوسه ات گیراترین است
    ز یک دیدار پی بردی به حالم
    عجب در من نگاهت نکته بین است
    سخن از عشق و مستی گوی با من
    سخن هایت برایم دلنشین است
    مرا در شعله ی عشقت بسوزان
    که رسم دوستداریها همین است
    نشان عشق را در چشم تو خواندم
    دلم چون کویی آیینه بین است
    به من لطف گل مهتاب دادی
    تنت با عطر گلها همنشین است
    دوست را هم تو باش آغاز و پایان
    که عشق اولی و آخرینست



  2. 2 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #142
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض


    به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید
    دلِ من گرفته زینجا، هوسِ سفر نداری؟
    زغبار این بیابان
    همه آرزویم اما… چه کنم که بسته پایم

    به کجا چنین شتابان؟
    به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
    سفرت به خیر اما تو و دوستی خدارا
    چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
    به شکوفه ها به باران
    برسان سلام مارا


    شفیعی کدکنی
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  4. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #143
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

    به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
    و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

    دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
    سند عشق به امضا شدنش می ارزد

    گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم
    کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

    کیستم ؟ باز همان آتش سردی که هنوز
    حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد

    با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
    به همان لحظه‌ی بر پا شدنش می ارزد

    دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
    نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

    سال‌ها گرچه که در پیله بماند غزلم
    صبر این کِرم به زیبا شدنش می ارزد

    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  6. کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #144
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض


    نشود فاش کسی آن چه میان من و توست
    تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
    گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
    پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست


    روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
    حالیا چشم جهانی نگران من و توست
    گو بهار دل و جان باش و خزان باش , ارنه
    ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
    این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
    گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست


    نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
    هر کجا نامه ی عشق است نشان من وتوست
    سایه! ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
    وه از این آتش روشن که به جان من و توست


    نشود فاش کسی آن چه میان من و توست
    تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
    گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
    پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست


    روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
    حالیا چشم جهانی نگران من و توست
    گو بهار دل و جان باش و خزان باش , ارنه
    ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
    این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
    گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست


    نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
    هر کجا نامه ی عشق است نشان من وتوست
    سایه! ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
    وه از این آتش روشن که به جان من و توست
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  8. #145
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    فاصله‌ی دو مرگ

    69donyaye in rozaye man



    تو از خورشیدها آمده‌ای از سپیده‌دم‌ها آمده‌ای
    تو از آینه‌ها و ابریشم‌ها آمده‌ای.


    در خلأی که نه خدا بود و نه آتش، نگاه و اعتمادِ تو را به دعایی نومیدوار طلب کرده بودم.

    جریانی جدی
    در فاصله‌ی دو مرگ
    در تهیِ میانِ دو تنهایی ــ
    [نگاه و اعتمادِ تو بدین‌گونه است!]

    شادیِ تو بی‌رحم است و بزرگوار
    نفست در دست‌های خالیِ من ترانه و سبزی‌ست

    من
    برمی‌خیزم!

    چراغی در دست، چراغی در دلم.
    زنگارِ روحم را صیقل می‌زنم.
    آینه‌ ای برابرِ آینه‌ات می‌گذارم
    تا با تو
    ابدیتی بسازم...


    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  9. #146
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض زندگی ، یعنی عشق و دیگر هیچ







    22LAHZEYE AGHAZE ESHGH



    اگر عشق نبود

    گل ها را چه دستی نوازش می کرد

    دل ها را کدام نگاه می ربود

    و احساس چه بهایی داشت

    اگر عشق نبود

    لبخند برای کدام نگاه ناز می کرد

    و نگاه به کدام گوشه تاریخ می نگریست

    اگر عشق نبود

    زندگی را چه می شد

    آیا زندگی جاری بود ؟

    اگر عشق نبود

    دنیا چون دشت خشک و بی روح و

    زمین یخ زده ای که هوهوی باد وبوران

    بر سینه او نهیب می زد

    و زندگی دیگر زندگی نبود

    نه . . . نه . . .

    حتی نمی توان یک لحظه هم

    به دنیای بدون عشق اندیشید

    مگر می شود عشق نباشد و

    زندگی در وجود جاری

    مگر می شود در این نابودی ، بودن را

    به بودن خویش پیوند داد

    مگر می شود خندید

    زندگی ، یعنی عشق و دیگر هیچ
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  10. #147
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض



    تو مرا باور کن


    من که در حس نیازم


    سفر تنهایی را


    ز تو کردم آغاز


    تو مرا یاری کن


    تا پر و بال بگشایم


    به بلندای سپهر


    تو مرا جاری کن


    همچو یک رود


    به دور از خطر فاصله ها


    تو که دریای منی


    باز مرا باور کن



  11. #148
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    بیا،بیا و بگذار سر به سینه من تا كه بشنوی


    آهنگ اشتیاق دلی درد مند را


    شاید كه بیش از این نپسندی به كار عشق


    آزار این دل رمیده سر در كمند را


    بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت


    !اندوه چیست

    !عشق كدام است


    !غم كجاست
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  12. #149
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    منو حالا نوازش كن كه اين فرصت نره از دست, شايد اين آخرين باره كه اين احساس زيبا هست
    منو حالا نوازش كن همين حالا كه تب كرد م, اگه لمسم كني شايد به دنياي تو برگردم
    هنوزم ميشه عاشق بود توباشي كار سختي نيست, بدون مرز با من باش اگر چه كار سختي نيست
    نبينم اين دمه رفتن تو چشمات غصه ميشينه, همه اشكاتو مي بوسم ميدونم قسمتم اينه
    تو از چشماي من خوندي كه از اين زندگي خستم , كنارت اونقدر آرومم كه از مرگم نمي ترسم
    تنم سرد ولي انگار تو دستاي تو آتيش, چشمامو مي بنديو اين قصه تموم ميشه

    gol2

  13. #150
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض



    آره جونم مهربونم

    بعضی شبها که خیالم رو به دریای خـیالـت می کشونم
    ازتوآسمون قلبم تومیشی ورد زبونم

    آره جونم مهربونم

    باخـیـالـت جـون میگـیـرم با ندات آروم می گیرم
    هی تـوروبـیـاد مـیـارم هی بـهـونـتـومی گیرم

    آره جونم مهربونم

    مثـل قـایـقی شـکسـته تـوی گـردابی می مونم
    با تمام جون و قلبم توروبا نگام می خونم

    آره جونم مهربونم

    عشق توبرام یه رویاست بود توبرام چه زیباست
    اسم تو توی وجودم معـنی تمام دنیاست

    آره جونم مهربونم
    72

صفحه 15 از 40 نخستنخست ... 511121314151617181925 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/