عطار (متوفای حدود 618 ق)

فرید الدین ابو حامد محمد بن ابی بکر ابراهیم عطار کدکنی نیشابوری از بزرگترین عرفا و شعرای ایران است. صاحب منظومه ها یا مثنویهای عرفانی متعددی است. در ادبیات منظوم عرفانی می توان او را در طراز سنائی و مولانا به شمار آورد.

حافظ که شغل شاغلش تتّبع در دواوین شعر فارسی و عربی بوده طبعاً عطار را نادیده نگرفته است. به شهادت بعضی از مضامین و تعابیر عطار که شبیه آنها در شعر حافظ یافت می شود و ذیلاً به اهم آنها اشاره خواهیم کرد، تأثیر شعر عطار برشعر حافظ مسلم است؛ گر چه این تأثیر به اندازه تأثیر سنائی بر عطار یا عطار بر مولانا نیست، و با میزان تأثیر کمال الدین اسماعیل و سعدی و خواجو بر حافظ قابل مقایسه نیست، اما در حد خود قابل توجه است.

قیاس در شباهتهای لفظی و معنائی:

1) عطار: همه کس طالب یارند ولیک مفلسی مست پدیدار کجاست (دیوان، ص 21)

حافظ: همه کس طالب یارند چه هشیار چه مست

2) عطار: خورشید را ز پرده مشکین نقاب بست (دیوان، ص 27)

حافظ: گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن

3) عطار:

بیا که قبله ما گوشه خراباتست بیار باده که عاشق نه مرد طاماتست

(دیوان، ص 33)

حافظ:

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

4) عطار: مرکب لنگست و راه دورست (دیوان، ص 48)

حافظ: پای ما لنگست و منزل بس دراز

5) عطار:

نگاهی می کند در آینه یار که او خود عاشق خود جاودانه است

به خود می بازد از خود عشق با خود خیال آب و گل در ره بهانه است

(دیوان، ص 72- 73)

حافظ:

که بندد طرف وصل از عشق شاهی که با خود عشق بازد جاودانه

ندیم و مطرب و ساقی همه اوست خیال آب و گل در ره بهانه

6) عطار: حدیث عشق در دفتر نگنجد (دیوان، ص 130)

حافظ: که علم عشق در دفتر نباشد

7) عطار: پیر ما از صومعه بگریخت در میخانه شد (دیوان، ص 209)

حافظ: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

8) عطار: درد هر کس به قدر طاقت اوست (دیوان، ص 216)

حافظ: فکر هر کس به قدر همت اوست

9) عطار:

به هوا داری گل ذره صفت در رقص آی کم ز ذره نه ای او هم ز هوا می آید

(دیوان، ص 289)

حافظ:

به هوا داری او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

10) عطار: ببستم خانقه را در، در میخانه بگشودم (دیوان، ص 424)

حافظ: در میخانه ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود

11) عطار: چو من جمعیت از زلف تو دارم ... (دیوان، ص 536)

حافظ: کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

12) عطار: ای صبا گر بگذری بر زلف مشک افشان او (دیوان، ص 548)

حافظ: ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس

13) عطار: کوتاه کرد قصه زلف دراز تو ( دیوان، ص 552)

حافظ: کوتاه کرد قصه زهد دراز من

14) عطار:

گر چه میان دریا جاوید غرفه گشتی هشدار تا ز دریا یک موی تر نگردی

(دیوان، ص 623)

حافظ:

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی

15) عطار:

از عشوه های خلق به حلقم رسید جان نه عشوه می فروشم و نه عشوه می خرم

(دیوان، ص 779)

حافظ:

مقصود ازین معامله بازار تیزیست نه جلوه می فروشم و نه عشوه می خرم

(دیوان، ص 695)

ناگفته نماند که شخصیت عرفانی و شعری شیخ صنعان که عمدتاً پرداخته عطار است بر حافظ تأثیر ماندگاری داشته و حافظ بارها به گوشه هائی از داستان او تلمیح کرده است.


-------------------------------------------------------------------------------------

منبع : حافظ نامه(جلدیک) - بهاءالدین خرمشاهی