گام نخستين
با من سخن ميگويد اين بيد كهنسال
ميبيندم سرگشته و برگشته احوال
اين چهره در گيسو نهفته
اين در گذرگاه زمان، با رهگذاران
روزي هزاران قصه ناگفته، گفته.
گر گوش جانت هست هر برگش زبانيست
با هر زبانش داستانيست
من هر سحر ميخوانمش، چونان كتابي
ميتابد از او در وجودم آفتابي
هر روز در نور و نسيم بامدادان
با اولين لبخند خورشيد
با من سخن ميگويد اين بيد:
«ميداني، اي فرزند، روزي، روزگاري
فرمان پاك اورمزدت كارفرما
آيين مهرت رهنما بود؟
نيروي تدبير تو، نور دانش تو
بر نيمي از روي زمين فرمانروا بود؟
انديشه نيكت چو خورشيدي فرا راه
گفتار نيكت، پرتوي از جان آگاه
كردار نيكت، سروري را رهگشا بود
آن روزگاران كهن را ياد داري؟
ميبيني اكنون در چه حالي، در چه كاري؟
ميداني آيا تخت و ايوانت كجا بود؟
اي مانده اينك، بسته در زنجير تحقير
زنجير تقدير
زنجير تزوير
زنجير...
كي جان آزادت به دورانهاي تاريخ
با اين همه خواري، زبوني آشنا بود؟
افسوس، افسوس
زهر سياه نااميدي
اين قوم را مسموم كردهست
احساس شوم ناتواني
آن عزم چون پولاد را چون موم كردهست
ديريست دلها و روانها
از پرتو خورشيد دانش دور ماندهست
وان ديده در هر زبان بيدار، انگار
دور از جهان روشنايي، كور ماندهست
زنجير صد بندت بر اندام است هرچند
هرچند ميسايد تو را زنجير صد بند
هرچند دشمن
مانند بيژن در بن چاهت نشاندهست
بيرون شدن زين هفتخوان را چاره ماندهست
گام نخستين: همتي در خود برانگيز
برخيز! در دامان فردوسي بياميز
شهنامه او مينمايد گوهرت را
انديشه او ميگشايد شهپرت را
جانداري او ميرهاند جانت از رنج
يكبار ديگر بر ميافرازي سرت را
فردوسي، اين داناي بيناي بشردوست
باغ خرد را در گشودهست
در مكتب «دانا تواناست»
راه رهايي را نمودهست
در هر ورق نيروي دانش را ستودهست
شهنامهاش، آزادگي را زادگاه است
آزادگان پاک جان را زاد راه است
نيكي، درستي، مهر، پاكي، مكتب اوست
ناداني و سستي، كژي، انديشه بد
در پيشگاه او گناه است
بر رسم و راه داد ميخواهد جهان را
همواره سوي داد خواند مردمان را
دشت سخن را طبع سرشارش سمند است
پندي اگر ميبايدت دنياي پند است
هرگز نه اهل ماتم و تسليم و خواري
هرگز نه اهل ناله و نفرين و زاري
حتي در آن دوران كه پيري مستمند است
سوي پديد آرنده گردون گردان
چون رعد، فريادش بلند است!
خورشيد شعرش، خون تازهست
در پيکر پژمرده تو
گفتار نغزش نور و نيروست
در هستي سردرگريبان برده تو!
برخيز! در دامان فردوسي بياويز
گام نخستين است و گام آخرين است
راهي كه از چاهت برون آرد همين است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)