هشت :
طنابي مخفي
سراسر شهر را پوشانيده بود
كه راه ورودي رنج را ببندد
در خيابانها زورقهايي روان بود
كه با تنفس بچهها كار ميكرد
و شاعران بيداري كشيده
سحرگاهان خم ميشدند بر ساحل
و بسته به اندوهي كه در دل خود كشته بودند
شعر جمع ميكردند.
هشت :
طنابي مخفي
سراسر شهر را پوشانيده بود
كه راه ورودي رنج را ببندد
در خيابانها زورقهايي روان بود
كه با تنفس بچهها كار ميكرد
و شاعران بيداري كشيده
سحرگاهان خم ميشدند بر ساحل
و بسته به اندوهي كه در دل خود كشته بودند
شعر جمع ميكردند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)