اسفندگان، جشن بزرگداشت زن و زمین
میستاییم این زمین را، میستاییم آن آسمان را،
میستاییم روانهای جانوران سودمند را،
می ستاییم روانهای مردان پیرو راستی را،
میستاییم روانهای زنان پیرو راستی را،
در هر سرزمینی که زاده شده باشند،
مردان و زنانی که برای پیروزی آیین راستی کوشیدهاند،
میکوشند و خواهند کوشید
(اوستا - فروردین یشت - بند 153 و 154)
«ایرانیان باستان از گذشتههای دور تحت تاثیر و نفوذ مادر خدایان یا الههگان بودهاند که آنها را حمایت میکردند. با دگرگونی نقش زن به عنوان عنصری سودمند در جامعه، گروه خدایان مادینه نیروی برتر شدند و دست به آفرینش و کارهای شگفت آوردند»(1)
این بانوخدایان دارای تندیسههایی بودهاند که در جای جای سرزمین ایران یافت شدهاند. این پیکرهها ویژگیهای زنانه بارزی دارند که نماد باروری، مادری و زایش است.
هنگام پیامآوری اشوزرتشت، یکتاپرستی به معنای واقعی خود مطرح گردید، پس سایر خدایان به مقام پایینتر نزول کرده و بدین ترتیب امشاسپندان و ایزدان با حضور خود مفاهیم انتزاعی برخاسته از این خدایان را در درون خود و در باور مردمان حفظ نمودند. این فاصله گرفتن از خدایان اساطیری به طور کامل نبوده است و آدمی که مجذوب قدرت بیپایان بانوخدایان خود بوده با اقدامی جبرانی بخشی از قدرت زنانهی آنها را در قالبهای دختر شاه پریان و داستانهای روزمرهی خود جای داده و قسمتی دیگر را هم به صورت زن برتر در ادبیات خود زنده کردند. آناهیتا و اشی از جمله ایزدهای ایرانی میباشند که در جای جای نوشتههای باستانی جلوه میکنند.
در میان امشاسپندان سه امشاسپند نخستین یعنی وهومن، اشه وهیشته و خشتره وئیریه، نرینه و سه امشاسپند بعد یعنی سپندار آرمئیتی، هئورتات و امرتات از نظر لغوی مادینهاند.
هستهی اصلی این سه امشاسپند مادینه مهرورزی، عشق بی آلایش، زایندگی، از خودگذشتگی و پروراندن است و نشانگر اهمیت نقش زن و مادر در اندیشه و باور انسان نخستین و ایرانیان باستان است. از همین خواستگاه است که عبارتهای زیبا و دلانگیز «زبان مادری»، «مادر طبیعت»، «مام میهن» و «سرزمین مادری» به وجود آورده و فراگیر شده است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)