ایران در هزاره های پنجم و چهارم پیش از میلاد ایران در هزاره های پنجم و چهارم پیش از میلاد

shahrneshini n



فرهنگ های فلات مرکزی

تپه سیلک

تپه ی جنوبی «سیلک» با مساحتی بیش از دو هکتار در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر کاشان نشان دهنده ی دوره های سوم و چهارم سیلک است.
اگرچه از لحاظ فرهنگی دوره ی سوم سیلک ادامه ی دوره ی دوم در تپه ی شمالی است، اما پیشرفت های چشمگیری که در امور فنی نصیب صنعتگران ساکن آن شد، این دوره را از دوره های پیشین و پسین، یعنی دوره های دوم و چهارم به گونه ای برجسته جدا و متمایز می سازد.
دوره ی سوم از هشت لایه ی استقرار تشکیل شده است. میانه ی این دوره که همزمان با دوران شکوفایی صنعت و فن در سراسر فلات مرکزی است، پیشرفت های شگرفی را در صنایعی همچون سفالگری و فلزکاری به نمایش می گذارد.
از زمان لایه ی چهارم از دوره ی سوم، به علت افزایش تقاضا برای سفال و گسترش مبادلات تجاری که نیاز به وسایل حمل و نقل کالا را بیشتر می کرد، سفالگران سیلک برای تولید سفال انبوه دست به اختراع چرخ سفالگری زدند. این زمان در حدود 4500 پیش از میلاد بود. اما، بزرگ ترین رویداد در ایجاد تحولات صنعتی، تجاری، سیاسی و اجتماعی در عصر باستان را که راهگشای پیدایش تمدن های بزرگ و ظهور امپراتوری ها شد، کشف فلز و ذوب آن بود. این تحول عظیم صنعتی نخستین بار و به طور تقریبا همزمان در دو منطقه ی مرکزی آناتولی در تپه ی «چایونو» و در فلات مرکزی ایران در تپه ی «قبرستان» قزوین در حدود اواخر نیمه ی اول هزاره ی پنجم پیش از میلاد و یکی دو سده بعد در «تل ابلیس» در استان کرمان به وقوع پیوست.
در «سیلک»، صنعتگران با ذوب مس و ریختن آن در قالب های باز، ابزارها و ادوات متعدد و گوناگون مانند تبر، چکش، کلنگ یک سر، کلنگ دو سر، تیغ خنجر، سوزن، سنجاق، اسکنه و قلم تولید کردند و آنها را جایگزین نوع مشابه سنگی یا استخوانی آن نمودند.

sialk

تپه سیلک - کاشان

تپه قبرستان

در حفریات تپه ی «قبرستان» در هشت کیلومتری شمال روستای «سگزآباد» در دشت قزوین، دو کارگاه ذوب مس همراه با چندین نوع قالب باز، چند نمونه بوته ی ذوب مس، کوره ی ذوب مس و مقدار زیادی سنگ اکسید مس به دست آمد.
ساکنان تپه ی قبرستان در تمامی طول دوره ی دوم (همزمان با لایه های چهارم و پنجم از دوران سوم سیلک ) در خانه های یک، دو و یا سه اتاقی می زیستند. در میان خانه ها چند کارگاه سفالگری و فلزکاری نیز شناسایی شد. اما بزرگ ترین اثر معماری، ساختمان وسیعی است با دیوارهای ضخیم و یک حیاط مرکزی و 9 اتاق که به احتمال زیاد نشان دهنده ی نوعی حکومت و یا نظام اداری در میانه ی هزاره پنجم پیش از میلاد در فلات مرکزی ایران است.


ghabrestan manghoosh


سفال منقوش از دوره ی دوم تپه قبرستان



محوطه های شناخته شده ی دیگر این فرهنگ عبارتند از :


«تپه حصار» در سه کیلومتری شرق شهر دامغان
«چشمه علی» در شهر ری
«مرتضی گرد» در حدود پنج کیلومتری جنوب چشمه علی و در سمت راست جاده ی ری به عباس آباد در فاصله ی 9 کیلومتری از تهران
«قره تپه» شهریار به فاصله ی حدود 20 کیلومتری جنوب غربی تهران
فرهنگ های شمال غربی ایران
یانیک تپه، گوی تپه و تپه های سولدوز


مدارک مربوط به دوران های پیش از تاریخ استقرار در منطقه ی آذربایجان در شمال غربی ایران، به طور پراکنده از چند تپه ی باستانی به دست آمده است. اگرچه هیچ یک از این تپه ها در سطح وسیعی حفاری نشده است، اما آثار به دست آمده نشان می دهد که از اواخر دوران نوسنگی و اوایل دوران فلز، ساکنان آذربایجان به صورت جوامع روستایی زندگی می کردند و در مقایسه با جوامع همزمان ساکن در مناطق خوزستان و فارس، در مراحل ابتدایی تری بودند.
«یانیک تپه» در 20 کیلومتری جنوب غربی شهر تبریز واقع شده است. قدیمی ترین لایه های استقرار در این تپه، آثار متعلق به حدود میانه ی هزاره چهارم پیش از میلاد را نشان می دهد.
سفال های قدیمی، پوششی قرمز دارند که آنها را با نقش های ساده تزیین کرده اند که خود از ویژگی های سنتی سفالگری منطقه ی دریاچه ی ارومیه است.
از همین دوره، ظروفی با تزیین نقش انسان به دست آمده است که برای عدسی چشم از سنگ اُبسیدین شفاف استفاده کرده اند. به احتمال بسیار زیاد، این نوع سنگ از معادن واقع در کوه های سهند استخراج شده است که به فاصله ی کمی در شرق این محوطه ی باستانی واقع شده و نوع آن با نوع به دست آمده از «یانیک تپه» بسیار شبیه است.
شواهد بیشتری نیز درباره ی عصر فلز از «گوی تپه» به دست آمده که در 5 کیلومتری جنوب شرقی ارومیه واقع شده است.
در «گوی تپه» از لایه ی M بقایای دیوارهای خشتی بر روی پی سنگی مشخص شد. همچنین، قطعاتی از ابزارهای مسی همراه با ادواتی از سنگ ابسیدین به دست آمده است. با این تیغه های سنگی مقداری تراشه و خرده سنگ نیز به دست آمده که حکایت از وجود کارگاه در محل دارد.
بیشتر سفال های لایه ی M پوششی نخودی دارند که با نقوش هندسی به رنگ های سیاه و قهوه ای تزیین شده اند. این سفال ها بیشتر به سفال های همزمان خود در آسیای صغیر شباهت دارند تا به سفال های میان دورودی (بین النهرینی).
در دره ی «سولدوز» در چند کیلومتری جنوب دریاچه ی ارومیه، در چندین تپه مانند «حسنلو»، «حاجی فیروز»، «دالما»، «پیزدالی» آثار متعلق به دوران های گوناگون پیش از تاریخ به دست آمده است.
آثار تپه ی «حاجی فیروز» نشان دهنده ی استقرار انسان در مرحله ی نوسنگی در این منطقه است که دارای سفالی ساده و ابتدایی بودند و با تولید از راه کشاورزی، بخشی از نیازهای غذایی خود را تامین می کردند. «دالما تپه» در طول هزاره پنجم پیش از میلاد و تپه ی «پیزدلی» در طول بخشی از هزاره ی چهارم پیش از میلاد، آباد و مسکونی بوده اند. اندازه ی تپه ی «پیزدلی» و آثار به دست آمده از آن، حکایت از نوعی زندگی ساده ی روستایی در این منطقه دارد.
اشیای به دست آمده از این تپه را بیشتر تیغه های سنگ چخماق و ابسیدین و نیز، ابزارهای استخوانی تشکیل می دادند. همچنین استخوان های بدست آمده بیشتر به جانوران شکار شده مانند گوزن تعلق داشتند.


منطقه غرب مرکزی
تپه های گودین و سه گابی


بقایای باستانی منطقه ی کوهستانی غرب مرکزی، در سلسله ی حفریاتی در تپه های «گودین» و «سه گابی» شناسایی شده است که این آثار را به دوازده دوره تقسیم کرده اند :
از قدیمی ترین آنها، یعنی دوره های دوازدهم (دوره ی شاهین آباد) و یازدهم (دوره ی کوچه) به ترتیب در هزاره های ششم و پنجم، تا کنون هیچ چیزی منتشر نشده است.
دوره ی دهم (4600 تا 4100 پ.م.) معرف سفال «دالما» در دره ی «سولدوز» است.
دوره ی نهم (4100 تا 3850 پ.م.) که نخستین بار در تپه ی «سه گابی» شناسایی شده، به دوره ی سه گابی نامگذاری شده است. سفال این دوره، از یک سو به سفال دالما و از سوی دیگر به سفال سیلک 3، لایه های چهارم و پنجم شباهت دارد.
از دوره ی هشتم (3850 تا 3700 پ.م.) به نام «طاهر آباد» هیچ اطلاعی انتشار نیافته و تنها گفته شده است که معرف فرهنگ کاملا جدیدی می باشد که برای نخستین بار در دره ی «کنگاور» مشاهده گردیده است.
دوره ی هفتم (3700 تا 3500 پ.م.) یا دوره ی «حسین آباد»، دارای سفالی است با ماده ی چسباننده ی کاه، با پوششی به رنگ ارغوانی گوجه برقانی با تزیین افزوده که به دور لبه ی ظرف حلقه زده است.
دوره ی ششم (3500 تا 3200 پ.م.) یا دوره ی «چشمه نوش»، از نوع فرهنگ های سفال نخودی با نقش قهوه ای تیره است. ارتباط نزدیک و خویشاوندی میان گودین ششم با دوره ی چهارم در تپه قبرستان در دشت قزوین (همزمان با سیلک سوم لایه های 6 و 7) انکارناپذیر است.
دوره ی پنجم (3200 تا 3000 پ.م.) که در واقع تداوم دوره ی ششم است، دوره ای می باشد که در طول آن بخش مهمی از قلعه ی بالای تپه در اختیار تجار ایلامی مقدم قرار داشته است.
دوره ی چهارم (2950 تا 2450 پ.م.) یا دوره ی «یانیک» همان گونه که از نامش پیدا است، پس از سرازیر شدن مردم فرهنگ یانیک به قسمت های جنوبی تر ایران به اشغال آنان درآمده است.
دوره ی سوم (2400 تا 1300 پ.م.) یا دوره ی «گودین»، وسیع ترین و پرجمعیت ترین دوره ها بوده است. این دوره که با دوره ی سوم «گیان» همزمان بود، سفالی به رنگ نخودی دارد که اغلب با خطوط پهن موازی و گاهی با نقوش جانوران تزیین شده است. تعدادی از خمره های بزرگ که از منطقه قبرستان به دست آمده است برای تدفین اطفال به کار رفته بود.
دوره ی دوم به مادها و دوره اول از آن قرون اخیر اسلامی است.

سرزمین انشان


آثار قدیمی ترین استقرار شناخته شده در دره ی «رود کر» که به دوره ی «موشکی» معروف شده است (حدود 5000 پ.م.) در شش تپه، از جمله موشکی شناسایی شده است.
سفال این دوره از نوع سفال با نقش سیاه بر زمینه ی قرمز داغدار با ماده ی چسباننده کاه بوده است. از ویژگی های سفال موشکی سطح هاشور متقاطع است و ظروف آن اغلب زاویه ای در بدنه دارند.
دوره ی دوم که از تل «جاری» شناسایی شده و به دوره ی جاری شهرت یافته است، سفالی با نقش قهوه ای یا سیاه بر روی زمینه ای نخودی رنگ دارد و گل آن مخلوط با ماده ی چسباننده کاه است.
بقایای فرهنگی دوره ی جاری در 46 تپه ی دیگر مشاهده شده است که بیشتر آنها در منطقه ی غرب رود کر واقع شده اند. در اواخر دوره ی جاری، وقفه ی کوچک در استمرار سنت سفال منقوش پدیدار گشت و نوعی سفال ساده با ماده ی چسباننده ی کاه و بدنه ی ضخیم، که به سفال باکون BI معروف است، جای آن را گرفت. این سفال در 95 تپه گزارش شده است و برای آن تاریخی برابر 4500 پ.م. دانسته اند.
سفال ساده ی باکون BI در حدود آغاز هزاره ی چهارم یا اواخر هزاره ی پنجم پیش از میلاد با سفال منقوش دیگری جایگزین شد که به سفال منقوش باکون شهرت دارد. این سفال در بخش سفلای دره ی رود کر در 139 تپه شناسایی شده است. سفال منقوش باکون در میانه ی نیمه ی دوم هزاره ی چهارم پیش از میلاد، جای خود را به نوع سفال ساده ی قرمز یا خاکستری داد که ما قبلا در شوش و میان دو رود با آن آشنا شده ایم.
این سفال در منطقه ی فارس به سفال «لاپویی» یا «باکون AV» معروف است و آن، سفالی است قرمز داغدار با پوشش قرمز و ماده ی چسباننده ی پودر شن یا ماسه به نسبت درشت که به اشکال ساده ای همچون کاسه با لبه ی متمایل به خارج، ساغرهای زنگوله ای شکل و کوزه های کروی بدون گردن یا با گردن بسیار کوتاه ظاهر گشت.
در این دوره از تعداد مناطق مسکونی به نحو چشمگیری کاسته شد و شماره ی محوطه ها با آثار دوره ی «لاپویی» از 139 به 95 تقلیل یافت.
کاهش واقعی مناطق مسکونی در دوره ی بعد، یعنی دوره «بانش» روی داد تا جایی که تعداد مجموعه های باستانی به 25 رسید. اما در عوض جمعیت «ملیان» رو به زوال نهاد و وسعت آن به حدود 50 هکتار رسید و بدین ترتیب نخستین شهر در رود کر تاسیس شد.
تل ملیان در بخش بیضا، در 46 کیلومتری شمال شیراز و 46 کیلومتری غرب تخت جمشید قرار دارد که بقایای همان شهر باستانی انشان است.
قدمت دوره ی بانش به حدود سال 3000 پیش از میلاد می رسد. پس از دوره ی «بانش» افزایش چشمگیری را در تعداد آبادی های منطقه (با 77 روستا) در دوره ی «کفتری»(2000 پ.م.) مشاهده می کنیم. در دوره ی بعدی «شوگا - تیموران» شماره ی محوطه های مسکونی دوباره کاهش یافت و تعداد آنها به 17 رسید. سرانجام، زمان هخامنشیان فرا رسید و دره ی فارس ضمیمه ی خاک شاهنشاهی هخامنشی شد.

تل باکون

تل باکون از دو تپه ی A,B در فاصله ی 2.5 کیلومتری جنوب تخت جمشید در جلگه ی مرودشت تشکیل شده است. فاصله ی تپه ی A آثار جدیدتری را ارایه کرده است و گزارش نهایی حفریات تپه B هنوز منتشر نشده است.
تپه ی A از چهار لایه ی استقرار تشکیل شده است که لایه ی نخست قدیمی ترین آنهاست. آثار معماری از لایه های چهارگانه را خانه هایی تشکیل می دهد که بیشتر از چینه ساخته شده است اما در ساختن آنها گاهی هم از خشت استفاده شده است. اتاق ها چهارگوشه و زاویه ها نامنظم اند. در میان بقایای معماری تعدادی کوره، اجاق و تنور برای پخت نان نیز شناسایی شده است.

bakoon 01

سفال باکون

در بین آثار سنگی بدست آمده از تل باکون تعدادی ابزارآلات سنگی مانند دستاس و هاون و تیغه ی داس و چکش سنگی مربوط به زندگی کشاورزی اولیه مشاهده می شود. اشیای کوچک تری همچون سردوک نیز فراوان بود که حکایت از ریسندگی و بافندگی دارد.
کف ظروف سفالی بیشتر مخروطی است که با مهارت تمام و همراه با نقش هایی تزیین شده است. رایج ترین این نقش ها را نقوش تزیینی تجریدی تشکیل می دهند که از طبیعت الهام گرفته شده اند و به صورت تکراری، روی ظروف را می پوشانند. نقش مایه های عمده عبارتند از : انسان، پرندگان، هیولا، جانوران خزنده مانند مار، مارمولک، لاک پشت، و نیز حیواناتی همچون میش، بز کوهی، گراز، گوزن، و جانوران وحشی شاخدار و همچنین ماهی که به همراه نقوش هندسی تزیین سطح ظروف این دوره را پوشانده اند.
از نظر سبک تزیین سفال، میان «تل باکون» و «شوش A» در خوزستان، ارتباط تنگاتنگی به چشم می خورد.

تل گپ

تل گپ در جلگه ی مرودشت در 12 کیلومتری جنوب شرقی باکون واقع شده است. آثار این تپه معرف در دوره ی استقرار بوده و از 18 لایه ی باستانی تشکیل شده است. لایه های 18 تا 13 متعلق به دوره ی قدیمی تر، یعنی دوره ی گپ 1 بوده و لایه های 12 تا 1 (لایه ی 1 سطح تپه است) به دوره ی جدیدتر گپ 2 تعلق دارد.
دیوار خانه ها در تل گپ از چینه ساخته شده و کف اتاق ها را گاهی با قطعات سفال فرش کرده اند. ساکنان تل گپ مردمانی بودند که به کار کشاورزی نیز می پرداختند. زیرا در حدود 70 در 100 استخوان جانوران به دست آمده به جانورانی مانند غزال، گراز، و آهو تعلق دارد.
سفال گپ 2 از نظر شکل و تزیین به سفال باکون A شباهت زیادی دارد.
بر اساس آزمایش های کربن 14 تاریخ دوره ی گپ 1 به نیمه ی اول هزاره ی چهارم و دوره ی گپ 2 به نیمه ی دوم هزار چهارم پیش از میلاد می رسد.


تل ابلیس

تل ابلیس در جنوب شرقی بردسیر، در نزدیکی روستای فخرآباد واقع شده است. آثار سکونت انسان در این محوطه، از شش دوره به دست آمده است که دوره ی صفر، کهن ترین و دوره ی پنجم، جدیدترین آنهاست.
اهمیت تل ابلیس در صنعت فلزکاری است. صنعتگران این محوطه ی باستانی در دوره ی نخست (حدود 4100 پ.م.) توانستند مس را از سنگ آن جدا کند و با روش قالب گیری، فلز ذوب شده را به ابزارها و ادوات مورد نظر مبدل سازند.
مطالعه ی سفال به دست آمده از تل ابلیس نشان می دهد که این محل از تل باکون تا میان دو رود در غرب، و از تپه ی یحیی تا دره ی سند و دریای عمان در شرق و جنوب، و سیلک کاشان در شمال، ارتباط فرهنگی نزدیکی داشته است.
قدمت آثار به دست آمده از تل ابلیس نشان می دهد که نخستین ساکنان این محل در میانه ی هزاره ی پنجم (4500 پ.م.) به منطقه وارد شده و در هزاره ی نخست (1000 پ.م.) آن جا را ترک کرده اند.

تپه یحیی


تپه یحیی در 225 کیلومتری جنوب کرمان در دره ی صوغان واقع شده است. ارتفاع آن از سطح زمین های اطراف 18 متر و میانگین قطر آن 193 متر است. تپه یحیی بقایای شش دوره ی استقرار را در بر می گیرد که قدیمی ترین آنها به اواخر دوره ی نوسنگی و جدیدترین آنها به دوره ی ساسانیان تعلق دارد.
قدیمی ترین ساکنان تپه یحیی، دیوار خانه های خود را که از اتاق های کوچک تشکیل می شد، از خشت های دست ساز بنا کرده بودند. آنان علاوه بر ابزارها و ادوات سنگی و استخوانی، از ظروف سفالی بسیار خشنی نیز استفاده می کردند که به شکل ساغرهای کوچک و نیز خمره های بزرگ برای ذخیره ی مواد بودند. رنگ سفال این دوره قرمز است. به احتمال، تدفین در کف اتاق های مسکونی انجام می گرفت.
دوره ی پسین که در افق عصر مفرغ قرار دارد دوره یحیی خوانده شده است. سفال ها در این دوره ظریف تر و بیشتر منقوش اند. رنگ سفال قرمز و نقوش را اشکال هندسی به رنگ سیاه تشکیل می دهند.
همزمان با دوره ی چهارم (3500 پ.م.) «خط» در تپه یحیی پدیدار شد. در معماری این دوره، بناها بزرگ تر و وسیع تر ساخته شده است. داخل یک از اتاق ها 6 لوح گلی و 24 مهر گلی و تعدادی نیز مهر استوانه ای با نوشته هایی به خط ایلامی مربوط به رسیدهای اقتصادی به دست آمد. از میان آثار باقیمانده از دوره ی چهارم تعدادی ابزار و وسایل مفرغی به دست آمد که به اشیای مشابه از «موهنجودارو» و دره ی سند در شرق، «ماری» در شمال و میان دو رود در غرب شباهت زیادی دارند.
دوره ی چهارم تا حدود سال 2200 پ.م. ادامه یافت. اما ناگهان متوقف و در عصر آهن (حدود 1000 پ.م.) با دیگر اقوام تازه ای به این نقطه وارد و در آنجا ساکن شدند. از ویژگی های عصر آهن در تپه یحیی، شباهت میان بناها و سفال های این محل با بناها و سفال های عصر آهن در شمال غربی ایران است.
پس از عصر آهن، این تپه بار دیگر در زمان هخامنشیان آباد شد و تا زمان اشکانیان و ساسانیان به حیات خود ادامه داد اما پس از آن به کلی متروک شد.

شهداد

محوطه ی باستانی شهداد در حاشیه ی غربی دشت لوت قرار دارد و فاصله ی آن تا شهداد کنونی در حدود چهار کیلومتر است.
بقایای باستانی در این محوطه، به جای آنکه به صورت لایه هایی بر روی هم قرار گرفته باشند، در منطقه ای به وسعت تقریبی 60 کیلومتر مربع گسترده شده است.
کهن ترین بقایای فرهنگی در این منطقه به هزاره ی پنجم پیش از میلاد تعلق دارد. آثار هنری به دست آمده از شهداد به ویژه پیکره ها با آثار مشابه از دوران سلسله های قدیم، به خصوص دوران دوم در جنوب میان دو رود شباهت چشمگیری دارند. در نتیجه ارتباط تنگاتنگی میان شهداد و همسایگان غربی آن تا میان دو رود را به اثبات می رساند. به ویژه آنکه می دانیم به احتمال فراوان این بخش از استان کرمان مرکز همان ایالت «اَرَتَ»ی باستانی بوده است.

شهر سوخته

شهر سوخته در 57 کیلومتری جاده ی زابل به زاهدان یکی از بزرگ ترین محوطه های باستانی ایران در عصر مفرغ در بخش شرقی ایران است. این تپه در حدود 18 متر از سطح زمین های اطراف ارتفاع دارد و وسعت تقریبی آن 150 هکتار است. شهر سوخته از چهار بخش عمده تشکیل شده است :
منطقه وسیع مرکزی به وسعت 20 هکتار
منطقه مسکونی در بخش شرقی تپه به وسعت 16 هکتار
منطقه صنعتی در بخش شمال غربی و قبرستان در بخش جنوب غربی تپه با وسعتی برابر 25 هکتار
بقایای باستانی شهر سوخته به زمانی میان سال های 2300 تا 1800 پیش از میلاد تعلق دارد و از چهار دوره ی استقرار تشکیل شده است.



shahr sookhteh

شهر سوخته

دیوارها در معماری دوره نخست (قدیمی ترین دوره ی استقرار) خشتی است. ساختمان های دوره س دوم و سوم شباهت به بناهای دوره ی نخست دارند. اما از آنها وسیع تر می باشند. از دوره ی چهارم شهر سوخته بقایای یک ساختمان یا کاخ بزرگ به وسعت 650 متر مربع به دست آمد که به احتمال در سال 1800 پیش از میلاد سوخته و ویران شده است.
قبرستان شهر سوخته، که به طور تصادفی در سال 1972 میلادی توسط باستان شناسان شناسایی شد، در بخش جنوب غربی تپه واقع شده است، برای این گورستان، حدود 20.000 قبر تخمین زده اند.
سفال شهر سوخته از نوع نخودی است که در تمام دوره های چهارگانه ی استقرار متداول بوده است. سفال خاکستری، که نوع خاکستری با نقش قرمز آن تنها در دوره ی نخست، و سفال خاکستری با نقش سیاه از دوره ی دوم رایج شده، و تا پایان دوره ی سوم متداول بوده است. سفال با تزیین چند رنگی در دوره های نخست و دوم رایج بوده است.
معروف ترین سفال شهر سوخته، نوع ترکمنی یا نوع کویته است که بیش از 40 در100 از سفال ها را تشکیل می دهد و شباهت بسیار نزدیکی به سفال به دست آمده از افغانستان و ترکمنستان دارد. شکل های رایج ظروف سفالی را لیوان های ساده وکاسه های ساده و قمقمه تشکیل می دهند.
اشیای فراوان به دست آمده از شهر سوخته را، بیشتر مهرهای سنگی و پیکره های کوچک گلی به شکل حیوانات گوناگون، و ابزارهای ساخته شده از چوب و فلز تشکیل می دهند. اشیای زینتی از سنگ لاجورد و فیروزه و عقیق نیز، به مقدار فراوان از شهر سوخته بدست آمده است. از مهمترین کشفیات در این محل، یک لوح گلی به خط «ایلامی مقدم» است.
__________________