شعر لنگستون هيوز شاعر نامدار سياهپوست ؛ برگردان احمد شاملو


چه دور
چه دور از دسترس است
آفریقا.
حتا خاطره‌یی هم زنده نمانده است
جز آن‌ها که کتاب‌های تاریخ ساخته‌اند،
جز آن‌هایی که ترانه‌ها
با طنینی آهنگین در خون می‌ریزد
با کلماتی غم‌سرشت، به زبانی بیگانه که زبان سیاهان نیست
با طنینی آهنگین سر از خون بیرون می‌کشد.
چه دور
چه دور از دسترس است
آفریقا!
طبل‌ها رام شده‌اند
در دل زمان گم شده‌اند.
و با این همه، از فراسوهای مه‌آلود نژادی
ترانه‌یی به گوش می‌آید که من درکش نمی‌کنم:
ترانه‌ی سرزمین پدران ما،
ترانه‌ی آرزوهایی که به تلخی از دست رفته است
بی‌آن که برای خود جایی پیدا کند.
چه دور
چه دور از دسترس است
چهره‌ی سیاه آفریقا!