صفحه 14 از 40 نخستنخست ... 410111213141516171824 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 399

موضوع: دل نوشته های خودمونی

  1. #131
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    همه چیز را یاد گرفته ام !
    یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم
    یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم
    تو نگرانم نشو !!
    همه چيز را یاد گرفته ام !
    یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !
    یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !
    یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
    و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
    تو نگرانم نشو !!
    همه چيز را یاد گرفته ام !
    یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....
    یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!
    یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !
    یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....
    و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !
    اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...
    که چگونه.....!
    برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...
    و نمی خواهم که هيچ وقت یاد بگیرم ....
    تو نگرانم نشو !!
    فراموش کردنت" را هيچ وقت یاد نخواهم گرفت
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  2. 2 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #132
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد ؟

    نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

    چه خواهد ساخت ؟

    ولی بسیار مشتاقم ،

    که از خاک گلویم سوتکی سازد.

    گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

    و او یکریز و پی در پی ،

    دَم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد ،

    و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد .

    بدین سان بشکند در من ،

    سکوت مرگ بارم را
    دکتر شریعتی
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  4. 2 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #133
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض



    گاهی

    i397487 160815761604157517113

    تماشايی ترين تصوير دنيا می شوی گاهی
    دلم می پاشد از هم بس که زيبا می شوی گاهی
    حضور گاهگاهت بازی خورشيد با ابر است
    که پنهان می شوی گاهی و پيدا می شوی گاهی
    به ما تا می رسی کج می کنی يکباره راهت را
    ز ناچاريست گر همصحبت ما می شوی گاهی
    دلت پاک است اما با تمام سادگيهايت
    به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی
    تو را از سرخی سيب غزلهايم گريزی نيست
    تو هم مانند حوا زود اغوا می شوی گاهی
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  6. 2 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #134
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    در آستانه

    «بايد استاد و فرود آمد
    بر آستان درى که کوبه ندارد،
    چرا که اگر بگاه آمده باشى دربان به انتظار توست و
    اگر بيگاه
    به در کوفتن‌ات پاسخى نمى‌آيد.

    کوتاه است در،
    پس آن به که فروتن باشى
    آئينه‌يى نيک‌پرداخته توانى بود
    آن‌جا
    تا آراستگى را
    پيش از درآمدن
    در خود نظرى کنى
    هرچند که غلغله‌ى آن‌سوى در زاده‌ى توهم توست نه انبوهى‌ى مهمانان
    که آنجا
    تورا
    کسى به انتظار نيست.»

    * * *

    «من به هيات «ما» زاده شدم
    به هيات پرشکوه انسان
    تا در بهار گياه به تماشاى رنگين کمان پروانه بنشينم
    غرور کوه را دريابم و هيبت دريا را بشنوم
    تا شريطه خود را بشناسم و جهان را به قدر همت و فرصت خويش
    معنا دهم»

    که کارستانى از اين دست
    از توان درخت و پرنده و صخره و آبشار
    بيرون است.»

    * * *

    «آنک در کوتاه بى‌کوبه در برابر
    آنک اشارت دربان منتظر! -

    دالان تنگى را که در نوشته‌ام
    به وداع
    فراپشت مى‌نگرم:

    فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
    اما يگانه بود و هيچ کم نداشت

    به جان منت پذيرم و حق‌گزارم!»
    (چنين گفت بامداد خسته.)

    احمد شاملو
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  8. 2 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. #135
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array
    مگر نه اینکه خدا
    ترا قسمت من کرد
    می خواهم برای تو
    خودم را قسمت کنم
    تکه تکه
    ذره ذره
    تا بیشتر نگاهت کنم
    و بیشتر نگاهم کنی
    و بیشتر که دلت تنگ شد
    سهم خودت را ببری
    می خواهم آنقدر
    خودم را قسمت کنم
    تا همه بگویند
    "خدا" من را قسمت تو کرد...

  10. 2 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. #136
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    زمزمه ی مدام


    اگر غمی هست بگذار باران باشد
    و این باران را
    بگذار تا غم تلخی باشد از سر ِ غمخواری.
    و این جنگل‌های سرسبز
    در این جای
    در آرزوی آن باشند
    که مگر من ناگزیر به برخاستن شوم
    تا درون من بیدار شوند.

    من اما جاودانه بخواهم خفت
    زیرا اکنون که من این چنین
    در تپه‌های کبودی که برفراز سرم خفته‌اند
    بسان درختی
    ریشه‌ها بازگسترده‌ام،
    دیگر مرگ
    در کجاست؟

    اگرچه من از دیرباز مرده‌ام
    این زمینی که چنین تنگ در آغوشم می‌فشرَد
    صدای دم زدنم را
    همچنان
    بخواهد شنید

    ===============

    ویلیام فاکنر
    برگردان احمد شاملو






    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  12. 2 کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. #137
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
    اگر سفر نکنی،
    اگر کتابی نخوانی،
    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
    اگر از خودت قدردانی نکنی.
    به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
    زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
    وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
    به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
    اگر برده عادات خود شوی،
    اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ...
    اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
    اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
    یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
    تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
    اگر از شور و حرارت،
    از احساسات سرکش،
    و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
    و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
    دوری کنی . . .،
    تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
    اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
    اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
    اگر ورای رویاها نروی،
    اگر به خودت اجازه ندهی
    که حداقل یک بار در تمام زندگیت
    ورای مصلحت‌اندیشی بروی . . .
    -
    امروز زندگی را آغاز کن!
    امروز مخاطره کن!
    امروز کاری کن!
    نگذار که به آرامی بمیری!
    شادی را فراموش نکن


    ==========================

    شعر از پابلو نرودا برگردان احمد شاملو
    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  14. 2 کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. #138
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    مي‌تونه صداي گرم خنده‌هات، همه قصه‌هامو رؤيايي كنه
    مي‌تونه گرماي مهربونيهات، همه زندگيمو مهتابي كنه
    مي‌تونه وجود سرد و خستمو، شوق ديدار تو مبتلا كنه
    مي‌تونه حس غريب بودنت، درداي زندگيمو دوا كنه
    مي‌توني توخستگي‌هاي تنت، به من و شونه‌ي من تكيه كني
    مي‌توني با يه نگاه زير چشم، دل كوچيكمو ديوونه كني
    مي‌تونن رازقي‌ياي باغچه‌مون، تا هميشه بوي دستاتو بدن
    مي‌تونن حتي اگه خودت نگي، واسه من از عشق تو خبربدن
    مي‌تونن همه تو اين شهر بزرگ، منو ديوونه‌ي عشقت بدونن
    بذاراز اينجا به بعد مردم ما، منو لیلی تو شعرا
    بخونن.................دوست دارم

  16. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #139
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    عاشق تر از اين بودم اگر لحظه ي پرواز
    در دست نجيب تو كليد قفسم بود
    عاشق تراز اين بودم اگر عطر نفسهات
    در لحظه ي بي همنفسي ، همنفسم بود
    عاشق تر از اين بودم اگر فاصله ها را
    اين آينه ي شب زده تكرار نمي كرد
    عاشق تر از اين بودم اگر هق هق ما را
    اين سايه ي سرمازده انكار نمي كرد
    با تو بهترين بودم ، همسايه ي خورشيدي
    تو نقش تبسم را ، از آينه دزديدي
    عاشق تر از اين بودم اگر در شب وحشت
    مثل تپش زنجره ناياب نبودي
    عاشق تر از اين بودم اگر وقت عبورم
    آنسوي سكوت پنجره خواب نبودي
    عاشق تر از اين بودي اگر ثانيه ها را
    اندوه فراموشي من تار نمي كرد
    عاشق تر از اين بودي اگر اين دل ساده
    اسرار مرا پيش تو اقرار نمي كرد
    با تو بهترين بودم ، همسايه ي خورشيدي
    تو نقش تبسم را ، از.........
    love pcqstf2b


  18. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  19. #140
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    اگر شعر های من زیباست
    دلیلش آن است
    که تو زیبایی
    حالا هی بیا و بگو
    چنین و چنان است
    اصلا مهم نیست
    تو چند ساله باشی
    من هم سن و سال تو هستم
    مهم نیست خانه ات کجا باشد
    برای یافتنت کافی ست
    چشمهایم را ببندم...

    bache20ha20281229


  20. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 14 از 40 نخستنخست ... 410111213141516171824 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/