بدن حلزون
بدن شامل قسمتهای زیر است: سر که دارای یک جفت بازوی حسی است، یک پای شکمی و پهن عضلانی که نوعی عمل خزیدن را انجام میدهد و یک توده احشایی پشتی و گنبد مانند که بیشتر اندامهای داخلی در آن جای داشتهاند. مرحله لاروی حلزون ولیگر نام دارد که مجهز به یک کمربند مژکی ظریف است و آن را به عنوان عضو شنا بکار میبرد. قسمت پشتی ولیگر بعدا کاملا بزرگ میشود و توده احشایی در حال رشد به سمت پشت برآمدگی میبابد. اما این رشد رو به بالا در طرف راست و چپ بطور یکسان صورت نمیگیرد و نتیجه آن پیچخوردگی توده احشایی و صدفی است که روی این توده را میگیرد.
رشد رو به بالا همچنین سبب میشود که لوله گوارشی به شکل u درآید و مخرج کاملا به دهان نزدیک شود. مجموعه توده احشایی ولیگر نسبت به بقیه بدن معمولا معادل 180 درجه در خلاف جهت حرکت عقربههای ساعت میچرخد. در نتیجه فضای جبه در جلو و در بالای سر قرار میگیرد، آبششها جلویی میشوند، مخرج سوراخهای دفعی و تناسلی همه همگی در جلو قرار میگیرند و به فضای جبه باز میشوند. لوله گوارشی از شکل u به صورت یک قطعه درمیآید و قلب میچرخد.
تحول به صورت تابیدگی بدون تردید نوعی سازگاری با روش زندگی در حال بلوغ است. حلزونها با عقب کشاندن بدن به درون صدف از خود محافظت میکنند و چون صدف یک دهانه بیشتر ندارد، بازشدن دهان و مخرج در یک جا نوعی مزیت محسوب شده و دهان نزدیکتر به زمین خواهد بود. در عین حال با این پیچیدگی قسمتهای سنگین بدن از سر راه دور شده، در روی قسمت عقبی بدن واقع میشوند. در نتیجه مرکز ثقل طوری جابجا میشود که حرکت شکم پای صدفدار آسانتر شود.
در بعضی شکم پایان بویژه لیسههای خشکی و دریازی ، صدف کوچک شده یا از بین رفته است. رشد در این موارد شامل بازشدگی است که در نتیجه توده احشایی تا حدودی یا بطور کامل به جایگاه نوزادی خود برمیگردد. لیسههای ساکن خشکی برای جلوگیری از خشک شدن باید در نقاط مرطوب بسر برند. این جانوران معمولا شبها از جایگاه خود خارج میشوند و از سبزیها تغذیه میکنند. لیسهها خسارات زیادی به باغها وارد میآورند. فضای جبه همه حلزونهای ساکن خشکی از محفظه آبششی به محفظه ششی تغییر یافته است و این حلزونها از هوا تنفس میکنند. پاره ای از این جانواران ، سازگاری مجدد با محیط آب یافتهاند اما هنوز هم با شش تنفس میکنند و برای گرفتن هوا باید گاهگاهی به سطح آب بیایند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)