تینا جان از پست خوبی که گذاشتی تشکر می کنم
در تایید نوشته هات که خیلی خوب و ارزشمند بود . به عنوان کسی که 5 سالی میشه تجربه زندگی مشترک رو داره اضافه می کنم . متاسفانه اکثر کسانی که قبل از ازدواج شون به نوعی آشنایی با شریک زندگیشون رو داشتند و به ازدواج منجر شد. به نوعی دچار دوگانگی می شوند . چراکه زندگی زیر یک سقف با زندگی قبل اون بسیار متفاوت هست . دلایل زیادی وجود داره . اصلی ترین اون که خودم هم تجربه کردم اینه . زمانی که وارد سقف مشترک نشدیم معمولا صحبت از خواسته های طرف مقابل هست چون ذات انسان همیشه به دنبال اینه تا چیزی رو که دوست داره از دست نده . به عبارت دیگر ایثار و از خود گذشتگی بخاطر ازدست ندادن طرف مقابل هست تا اصل گذشت . یعنی اکثرا بخاطر خود گذشت و ایثار و یا طرف مقابل اینکار رو نمی کنند بلکه بخاطر ترس ازدست دادنه . متاسفانه بعد از ازدواج چون ازدست دادن به نوعی وجود نداره خودخواهی های آدم شروع میشه و بیشترین آسیب رو به پایه زندگی مشترک وارد میکنه . بنابراین به عنوان کسی که تجربه زندگی مشترک رو داره از همه مجردها که می خواهند ازدواج بکنند خواهش دارم تا خودشون باشند نه اونی رو که طرف مقابلشون دوست داره . و اگر این رو مبنا قرار بدند به قریب یقین با مشکلات دوگانگی در رفتار مواجه نخواهند شد . این اصل نه تنها در ازدواج بلکه در روابط انسانها باهم نیز بسیار مهمه . بیایید تلاش کنیم تا خودمون رو همونطور که هستیم بشناسونیم نه جوریکه دیگران می پسندند . اگه همه آدمها در روابطشون تعارفات و سنتهای نادرست و خودخواهی ها و نمایشگری ها رو کنار بگذارن خیلی از مشکلات ارتباطی میان انسانها از بین رفته و جامعه ای درست و حقیقی رو خواهیم داشت که کانون گرم خانواده اساس اون رو تشکیل می ده .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)