صفحه 27 از 32 نخستنخست ... 17232425262728293031 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 270 , از مجموع 317

موضوع: برگی از تاریخ ایران

  1. #261
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    حسن پیرنیا

    250px Hassan Pirnia

    حسن پیرنیا (ملقب به مشیرالملک و بعد مشیرالدوله) (زاده ۱۲۵۱ در تبریز - درگذشته ۲۹ آبان ۱۳۱۴ در تهران) سیاستمدار، تاریخدان و حقوقدان اهل ایران و چهار دوره نخستوزیر ایران در دوران حکومت احمد شاه بود.





    • ۱ زندگی
    • ۲ نخستوزیری
    • ۳ تالیفات
    • ۴ خانه
    • ۵ جستارهای وابسته
    • ۶ پانویسها
    • ۷ منابع دیگر


    زندگی

    میرزا حسن خان، پسر بزرگ میرزا نصراللهخان مشیرالدوله نائینی، که بعدها نام خانوادگی پیرنیا را برای خود انتخاب کرد، در سال ۱۲۵۱ ه ش (۱۲۹۱ (قمری)) در تبریز به دنیا آمد.
    پس از انجام تحصیلات مقدماتی و آموختن زبان و ادبیات فارسی و عربی و دروس معمول زمان خود در تهران، به تشویق میرزا علی اصغر خان امین السلطان، برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و دوره «مدرسه نظام» و «مدرسه حقوق» آن کشور را گذراند.

    پیرنیا، زمانی که پدرش وزیر امور خارجه شد، به ایران بازگشت و در سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا، به عنوان مترجم و منشی امینالسلطان ، جزء همراهان شاه بود.

    پیرنیا، در سال ۱۲۸۱، به وزیر مختاری روسیه انتخاب شد. در بیست و هشت سالگی، با دختر میرزا احمد خان علاءالدوله (از اعضای درجه اول دربار مظفر الدین شاه) ازدواج کرد.
    پیرنیا پس از قتل اتابک اعظم، در کابینه مشیر السلطنه به وزارت عدلیه رسید. او ابتدا مشیرالملک لقب داشت و بعد از فوت پدر در ۱۳۲۵ (قمری) ملقب به مشیرالدوله شد.
    در زمان مشروطه نظامنامه مجلس یا قانون اساسی مشروطه را تدوین کرد. وی بعداز فتح تهران و تشکیل دولت جدید، مجدداً به وزارت عدلیه انتخاب شد و از آن پس در کابینههای متوالی، بارها وزیر شد.



    نخستوزیری

    حسن پیرنیا، در سال ۱۲۹۳، به نخست وزیری رسید و بعدها نیز چند دوره به این سمت انتخاب شد. اتفاقاتی نظیر قیام شیخ محمد خیابانی و حوادث آذربایجان و ابتدای نهضت جنگل و ظهور رضا خان پهلوی، برای به دست گیری قدرت، از جمله رویدادهای نوبتهای دیگر نخست وزیری اوست.
    حسن پیرنیا، در دورههای دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم، نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. چهار بار نخستوزیر و بیست و چهار بار به مقام وزارت رسید.
    تالیفات

    وی در ده سال آخر عمرش اغلب به کارهای فرهنگی و علمی اشتغال داشت و آثار با ارزشی همچون مجموعه سه جلدی تاریخ ایران باستان و داستانهای ایران قدیم و حقوق بین الملل را نوشت.
    کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد) نخستین کتابی است که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستانشناسی در باره گذشته تاریخی ایران نگاشته شد و هنوز هم مورد توجه است.
    مشیرالدوله در زمینه امور قضایی کشور، پس از مشروطیت، نقش مهمی داشت و بسیاری از قوانین را تهیه کرد. همچنین وی سازمان دادگستری را پی ریزی کرد و، علاوه بر تشکیل دیوان کشور و دادسراها، دو قانون اصول محاکمات حقوقی و اصول محاکمات جزایی را به تصویب رساند.



    خانه


    منزل مسکونی حسن پیرنیا در خیابان منوچهری تهران (بین خیابان لالهزار و میدان فردوسی) قرار دارد و امروزه به نام عمارت مشیرالدوله يا عمارت پیرنیا شناخته میشود و در سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شدهاست.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #262
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    قوام السلطنه

    Ahmad ghavam


    احمد قوام (۱۳۳۴-۱۲۵۲) , سیاستمدار دوران قاجار و پهلوی

    • ۱ زندگینامه
    • ۲ زندگینامهٔ سیاسی
    • ۳ ملاقات قوام با استالین، و سیاست او
    • ۴ پایان کار قوام السلطنه
    • ۵ تبارنامه
    • ۶ مشاغل
    • ۷ خوشنویسی
    • ۸ پانویس
    • ۹ منابع
    • ۱۰ پیوند به بیرون



    زندگینامه

    میرزا احمد خان قوام (ملقب به قوامالسلطنه)، فرزند میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه، متولد ۱۲۵۲ ه.ش. (۱۲۹۰ ه.ق.)، وفات ۲۸ تیر ۱۳۳۴ در تهران، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخستوزیر شد (سه بار در پایان دوران قاجار و دو بار در زمان حکومت محمدرضاشاه پهلوی). او برادر کوچکتر وثوقالدوله بود.
    قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان و غائلهٔ آذربایجان در دوران نخست وزیری قوام رخ داد. او در زمان قاجار لقب قوامالسلطنه یافت و محمدرضاشاه به او لقب حضرت اشرف را داد (که بعداً پس گرفت). القاب قدیمیتر او عبارتاند از منشی حضور (۱۳۱۵ ه.ق.)، دبیر حضور (حدود ۱۳۲۲ ه.ق.)، و وزیر حضور (۱۳۳۴ ه.ق.).
    فرمان مشروطیت ایران که به امضای مظفرالدین شاه قاجار رسید به قلم قوام است.
    آخرین نخستوزیری وی به سال ۱۳۳۱ بود، که به علت حوادث ۳۰ تیر ۱۳۳۱ پس از چهار روز عزل شد.



    زندگینامهٔ سیاسی

    200px D982D988D8A7D985DBB1 magnify clip
    احمد قوام در جوانی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #263
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    قوام السلطنه در زمان ۶ پادشاه زیست ( ناصرالدین شاه ، مظفرالدین شاه ، محمدعلی شاه ، احمدشاه ، رضاشاه و محمدرضاشاه ) که به ۵ تن آنها خدمت کرد ( به غیر از ناصرالدینشاه) . قوام ۱۱ بار فرمان نخست وزیری گرفت ، دولت تشکیل میداد و به اراده خودش دولت را تغییر میداد که هر دوره آن جنجال های ویژه خود را در پی داشت .

    ۵ بار نخست وزیر شد و چند بار هم به استانداری و فرمانداری رسید. در حکومت خراسان با کلنل محمدتقی خان پسیان رئیس ژاندارمری خراسان درگیری پیدا کرد کلنل که در آغاز با او دوستی داشت به دستور سید ضیا طباطبایی عامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی در روز سیزدهم فروردین ۱۳۰۰ او را به اتفاق دوستان و آشنایانش بازداشت و تحت الحفظ به تهران فرستاد . نخست وزیری سیدضیا ۱۰۰ روز هم به طول نکشید و احمدشاه به دنبال عزل سیدضیا در روز چهارم خرداد ۱۳۰۰ خورشیدی در روز هشتم خرداد فرمان نخست وزیری قوام السلطنه را برایش به زندان او در عشرت آباد فرستاد و او از همانجا به مقر رئیس الوزرایی رسید اما دورههای نخست وزیری او این داستانها را داشت :

    • نخستین بار در هشتم خرداد ۱۳۰۰ خورشیدی فرمان ریاست وزرایی را دریافت کرد. او در ۲۹ دی ماه ۱۳۰۰ به خاطر آنکه برخی از وکلای مجلس به دکتر محمد مصدق وزیر مالیه دولت او که برای اصلاح وضع مالیه خواستار اختیارات بود سخت حمله کردند(به طوری که کار آنها باعث شد دکتر مصدق بعد از نطق خود بیهوش شود) بعد از ایراد نطق تندی در دفاع از وزیر مالیه خود و علیه نمایندگان مجلس از رئیس الوزرایی استعفا داد.

    200px D8AFD8B3D8AAD988D8B1 D982D988D8A7D985 magnify clip
    رونوشت تلگراف احمد قوام رئيسالوزرا به شجاعالملك حاكم باخزر و اعلام اعزام پنج هزار قزاق به خراسان جهت سركوبي كلنل پسيان با همكاري حكام خراسان، سالارخان بلوچ، سردار شجاع، سردار نصر



    • دومین بار که قوام السلطنه به نخست وزیری رسید در تاریخ ۲۶ خرداد ماه ۱۳۰۱ بود . این بار در داخل دولت با سردارسپه( وزیر جنگ ) درگیری داشت ( جنگ دو مرد قدرتمند ) و در مجلس با سوسیالیست ها به رهبری سلیمان میرزا اسکندری که طرفدار سردار سپه بودند . به این سبب در ۵ بهمن ۱۳۰۱ استعفا داد ، اما سردار سپه که قصد رسیدن به مقاماتی بالاتر از وزارت جنگ را داشت و در این راه قوام را مانع بزرگی بر سر مقاصد خود میدانست ، در سال ۱۳۰۲ به بهانه اینکه قصد شورش داشته ، به وزارت جنگ احضار شد و دستور توقیف او را داد . شاید اگر در حکومت مشیرالدوله پیرنیا هیات دولت تصویب نامهای در مورد آزادی قوام صادر نمیکرد و احمدشاه نیز شفاعت سردار سپه را نمینمود ، وزیر جنگ پر قدرت در همان جا به زندگی قوام خاتمه میداد . قوام در ۳۰ مهر ماه ۱۳۰۲ از زندان آزاد شد ، چند روز بعد از این قدرت نمایی سردار سپه به نخستین هدف بزرگ رسید و احمدشاه در تاریخ سوم آبان ۱۳۰۲ فرمان رئیس الوزرایی او را صادر کرد . در تمام دوران قدرت و سلطنت رضاشاه قوام به طور تبعید در املاک خود در لاهیجان به سر میبرد فقط گاهی برای شرکت در مراسم دستوری به تهران میآمد ( مانند شرکت در مراسم سفر ولیعهد به سوئیس در سال ۱۳۱۰ و شرکت در گشایش مجلس نهم در سال ۱۳۱۱ ) بعد از سوم شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران به وسیلهٔ متفقین و استعفا و خروج رضاشاه از کشور بار دیگر وارد فعالیتهای سیاسی شد.



    200px AhmadGhavam2 magnify clip
    احمد قوام سال ۱۳۳۴



    • سومین بار که احمد قوام نخست وزیر شد در تاریخ دهم مرداد ماه ۱۳۲۱ بعد از استعفای علی سهیلی بود . این بار حکومت او منجر به واقعه خونین ۱۷ آذر شد که عدهای به دلیل کمبود خرابی و گرانی نان دست به تظاهرات زدند که کار به غارت مغازهها و حمله به مجلس شورای ملی کشید. در آن زمان گفته میشد این عده به تحریک دربار و رجال درباری علیه قوام تظاهرات کردند و خواستار استعفای او از تخت نخست وزیری شدند . قوام تصمیم به مقاومت گرفت ، عدهای از رجال و مسببین حادثه را بازداشت کرد ، تمام مطبوعات کشور را توقیف نمود و به جای آن یک روزنامه به نام اخبار امروز منتشر ساخت . ولی سرانجام در پی مخالفت های فزاینده بعضی نمایندگان مجلس و مطبوعاتیها و مخالفت شاه با او در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ استعفا داد و بار دیگر به لاهیجان رفت . این بار بعد از استعفا مطبوعات آنچنان مقالات تند و آنقدر کاریکاتورهای زننده و به حدی اشعار انتقاد آمیز علیه او چاپ کردند که پیش بینی میشد قوام السلطنه برای همیشه صحنه را ترک کند ، اما چنین نشد.


    • در تاریخ ششم بهمن ماه ۱۳۲۴ قوام السلطنه برای چهارمین بار به نخست وزیری رسید . نخست وزیری قوام در این دوره مصادف بود با خودداری اتحاد جماهیر شوروی در خارج کردن قوای خود از ایران . سربازان انگلستان شروع به ترک کشور کردند ولی شوروی ها پاسخ دولت ایران را که پرسیده بود چه وقت حاضر به ترک ایران هستند گفته بود: «تا وقتی که اوضاع روشن شود» و همزمان سید جعفر پیشهوری مدیر روزنامه آژیر با حمایت ارتش سرخ در آذربایجان اعلام خودمختاری کرد و شوروی مجدداً ادعای خود در مورد نفت شمال را تکرار کرد و اوضاع تیره تر شد . در چنین شرایطی همه میدانستند که از رجالی مانند محمد ساعد و مرتضی قلی خان بیات (سهام السلطنه) و حکیم الملک و صدرالاشراف که بعضی پاک و درست هم بودند ، کاری ساخته نیست . هریک مدتی کوتاه نخست وزیر بودند ولی ناچار به استعفا شدند . در اینجا بود که نمایندگان متوجه مرد قدرتمند دربار شدند و با آنکه نمایندگان مجلس مطبوعات و شاه ، دلخوشی از او نداشتند ، همگی با موافقت او را به نخست وزیر رساندند . قوام السلطنه ، در ششم بهمان نخست وزیری را پذیرفت و در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ با هیاتی از وزیران و روزنامه نگاران برای ملاقات با استالین و حل مشکلات مربوط به خروج سربازان شوروی از ایران و مساله آذربایجان و نفت شمال عازم مسکو شد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #264
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ملاقات قوام با استالین، و سیاست او

    D982D988D8A7D985   D8B9D8B2DB8CD985D8AA D8A8D987 D985D8B3DAA9D988 magnify clip
    احمد قوام در حال عزیمت به مسکو


    این ماجرا را مورخ الدوله سپهر(احمد علی ـ وزیر پیشه و هنر) که در این سفر و در ملاقات بین رهبران سیاسی دو کشور حضور داشت و خود شاهد ماجرا بود، برای شادروان جواد صدر معاون وزارت دارایی آن زمان تعریف کردهاست.[۱]


    300px D986D8A7D985D987 D8A8D987 D982D988D8A7D985 magnify clip
    نامهٔ تقیزاده سفیر کبیر ایران در انگلستان به قوام جهت تبریک ختم غائله آذربایجان


    در آغاز که هیات سیاسی ایران به سرپرستی قوام السلطنه و با شرکت چند وزیر و چند روزنامه نویس وارد مسکو شد. با بی اعتنایی مقامات شوروی و به خصوص استالین روبرو گردید. استالین به موجب اصول تشریفات میبایست روز اول نخست وزیر ایران را به حضور میپذیرفت اما این کار را از روی عمد به تعویق انداخت. از وقتی که دولت ایران در زمان نخست وزیری ساعد تقاضای شوروی را برای دادن نفت شمال به آن کشور نپذیرفته بود، روابط دو کشور سخت تیره بود. سرانجام استالین حاضر به ملاقات قوام السلطنه و هیات همراه شد. آن روز همگی به اتاق کنفرانس که استالین در صدر آن ایستاده بود وارد شدند. استالین اول با قوام دست داد(البته به سردی) بعد قوام یکی یکی همراهانش را به استالین معرفی کرد که او با آنها سردتر دست داد. آنگاه استالین متقابلا وزیران و مشاوراننش را که مهمتر از همه (مولوتف) بود به قوام السلطنه معرفی کرد آنگاه دو سیاستمدار در کنار هم پشت میز نشستند و در طرفین و مقابل آنها افراد هیات ایرانی و رجال شوروی قرار گرفتند. تفرعن و تکبر استالین در آن روز بی حد و بیاندازه بود شاید هم به خود حق میداد آنچنان متکبر باشد. از مردان مشهور جنگ جهانی دوم که سالها همه خبرهای مطبوعات درباره آنها بود: روزولت رئیس جمهور آمریکا که مرده بود، موسولینی رهبر فاشیستهای ایتالیا وارونه به دار آویخته شده بود. هیتلر رهبر آلمان نازی و مسبب جنگ پس از شکست به اتفاق معشوقهاش اوا براون که همان روز ازدواج کرده بودند، خودکشی و به دستور خودش جسدش سوزانده شد هیدکی توگو ژنرال و نخست وزیر ژاپن پس از شکست دستگیر شد و به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه و اعدام شد. چرچیل نخست وزیر انگلستان و رهبر حزب محافظه کار پس از جنگ جهانی دوم در اولین انتخابات شکست خورد و حکومت را به کلمنت اتلی رهبر حزب کارگر واگذار کرد. پس استالین تنها بازمانده جنگ و فاتح جنگی بود که از ۷ تن از رهبران آن زمان تنها او قدرت مطلقهاش را حفظ کرده بود.
    استالین گذشته از برخوردهای سردی که از آغاز با قوام داشت طی آن جلسه هم بی اعتنایی خود را به اشکال گوناگون به قوام نشان میداد از جمله با وجود قد کوتاهش طوری بر روی صندلی مینشست که همیشه قسمتی از پشت کوتاه او، به قوام بلندقامت بود. مرتب پیپ خود را روشن میکرد و دودش را به سوی صورت قوام السلطنه فوت میکرد. این کار استالین تا مدتی ادامه یافت به طوری که همه افراد هیات متوجه رفتار نامناسب استالین شدند همه مانده بودند که قوام السلطنه سمبل اشرافیت ایران چه عکسالعملی در مقابل این کار ناشایست رهبر کارگران جهان از خود نشان میدهد از هیکل تنومند و قامت بلند قوام که بگذریم همه چیز به نفع استالین با قدرت ترین مرد جهان بود در حالی که قوام نخست وزیر کشوری فقیر و اشغال شد بود که جمعیت آن به زحمت به ۱۸ میلیون نفر میرسید، شوروی در آن زمان بیست میلیون سرباز مجهز داشت که تعدادی در ایران بودند و حاضر به ترک کشور نبودند. سرانجام کاسه صبر قوام لبریز شد چه فکری داشت کسی نمیدانست ولی همه دیدند دست در جیب بغل خود کرد قوطی سیگار طلای جواهرنشانش را بیرون آورد. برق جواهرات چشمها را خیره کرد سیگاری برداشت (قوام به ندرت سیگار میکشیدهاست) ته آن را چند بار بر روی قوطی سیاه طلایی گرانبهایش زد، بعد دست در جیب راست خود کرد سپس دست در جیب دست چپ خود کرد، آنگاه به جیب بغل زد مورخ الدوله سپهر که دانست به دنبال قوطی کبریت میگردد دست به جیب برد تا قوطی کبریت را بیرون آورد، اما قوام با آرنج به پهلوی او زد، سیگارش را به لب گذاشت سرش را به طرف استالین خم کرد(یعنی روشن کن). استالین بدون اراده کبریتش را برداشت روشن کرد و مقابل سیگار قوام گرفت، قوام السلطنه مدتی طول داد تا سیگار روشن شود وقتی سیگار گرفت با لبخندی معنیدار از استالین تشکر کرد.
    سیگار قوام از توتون مخصوص گیلان بود که اداره دخانیات به طور سفارشی برای او تهیه کرده بود، با روشن شدن سیگار بوی عطر آن فضای سالن را پر کرد، به طوری که استالین به قوام گفت:
    «ممکن است یکی از سیگارهای شما را بکشم؟»
    200px D982D988D8A7D985DBB2 magnify clip
    احمد قوام


    قوام السلطنه همین را میخواست دست در جیب بغل خود کرد قوطی سیگار را بیرون آورد و مقابل استالین گرفت. رهبر شوروی سیگاری برداشت روشن کرد کمی کشید گفت:
    «من در عمرم سیگاری به این خوبی نکشیدهام!»
    استالین تا آخر جلسه دیگر دود پیپش را به سوی قوام السلطنه فوت نکرد. مسافرت هیات ایرانی در شوروی هیجده روز طول کشید شب ۱۴ اسفند استالین از قوام السلطنه و هیات همراه دعوت کرد تا در کاخ کرملین میهمان او باشند. به طوری که شنیده میشد، استالین که تصور میکرد به هدفهایش رسیدهاست قصد داشت ضیافت با شکوهی به افتخار هیات ایرانی بدهد. قبل از رفتن به ضیافت قوام همه افراد را به اتاق خود دعوت کرد دستور داد مقداری زیادی «کره» بیاورند و به همه افراد توصیه کرد مقدار زیادی کره بخورند، این کار باعث شگفت همگان شد قوام گفت:

    «روسها عادت دارند در میهمانیها تست(tost) بدهند یعنی دائم جامشان را به سلامتی افراد گوناگون اعم از حاضران و غایبین یا به افتخار دوستی بالا ببرند، شما هم ناچارید از آنها پیروی کنید روسها مشروب خور حرفه هستند ولی شما نیستید زود مست میکنید و همه چیز را بروز میدهید اما اگر کره بخورید مشروب بر شما نفوذ نمیکند.»
    قوام السلطنه در بازگشت به ایران برنامههای متعددی پیاده کرد که سرانجام به منجر به خروج سربازان شوروی از کشور و بازگشت آذربایجان به ایران بود. در این سال حوادث بسیاری در کشور رخ داد که یکی از آنها ماجرای شرکت سه وزیر تودهای در هیات دولت و دیگری بازداشت عدهای از رجال که به دشمنی با شوروی شهرت داشتند. یکی از اینها سیدضیا طباطبایی بود که بازداشت او سابقهای داشت که به بیست و چهار سال قبل از آن روزگار بر میگشت.



    پایان کار قوام السلطنه

    300px D8AED8A7D986D987D994 D982D988D8A7D985 magnify clip
    خانهٔ احمد قوام


    D982D988D8A7D985 D8AFD8B1 D9BEDB8CD8B1DB8C magnify clip
    احمد قوام در اواخر عمر


    آخرین و بزرگترین خطای بزرگ قوام السلطنه که از جاهطلبی بیحد او سرچشمه میگرفت، قبول نخست وزیری در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۳۱ و پس از قهر و استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری بود که آن خطا را با صدور اعلامیه شدید اللحن «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» تکمیل کرد. این کار منجر به وقایع خونین ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و عزل قوام و مصادره اموال او به وسیله مجلس آن هم به قید ۳ فوریت شد. قوام السلطنه پس از استعفا یا در حقیقت عزل از نخست وزیری، با اطلاع و کمک ضمنی دکتر مصدق حدود یک سال در خفاگاه زندگی کرد دکتر مصدق میدانست اگر قوام به دست طرفداران دکتر مظفر بقایی و انتقام جویان ۳۰ تیر که همهجا و شب و روز در جستوجوی او بودند گرفتار شود، بدون هیچ محاکمه و پرسشی قطعه قطعه خواهدشد. این برخلاف عقیده و طرز کار دکتر مصدق بود. بعد از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قوام آزاد شد. تصمیم مجلس مبتنی بر مصادره اموال او هم لغو شد. او دو سال دیگر را هم به حالت بیماری در بیمارستانها، در خانه و در حال در بستر گذرانید تا آنکه در روز ۳۱ تیرماه ۱۳۳۴ زندگی را بدرود گفت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #265
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    وثوق الدوله

    Vosoogh
    حسن وثوق (وثوقالدوله) (۱۲۴۷ ه. ش. - بهمن ۱۳۲۹ ه. ش.) چند دوره نخستوزیر ایران بود.
    فرزند میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ پسری محمد قوامالدوله آشتیانی است. علوم ادبی را از میرزا احمد گلپایگانی و فلسفه را نزد میرزا هاشم رشتی اشکوری و میرزا ابوالحسن جلوه آموخت. او در سفرهایی که به خارج رفت فرانسوی را به خوبی و همچمین انگلیسی را فرا گرفت.

    وثوق در جوانی مستوفی آذربایجان شد. در دورهٔ یکم و دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و در مجلس به سمت نیابت ریاست مجلس دست یافت. او از سال ۱۲۹۰ خورشیدی تا اوایل سلطنت رضا شاه شانزده بار عهدهدار وزارتخانههای مالیه (دارایی)، خارجه، عدلیه (دادگستری)، داخله (کشور) و معارف (فرهنگ) گردید.



    دوران نخستوزیری(رئیس الوزرایی)

    وثوقالدوله دو بار نخستوزیر ایران شد. دورهٔ نخستین از مرداد ۱۲۹۵ تا خرداد ۱۲۹۶ خورشیدی و دورهٔ دوم از مرداد ۱۲۹۷ تا تیر ۱۲۹۹ بود. وی در زمان نخستوزیری رابطهٔ خوبی با احمد شاه نداشت ولی به سفارت انگلیس نزدیک بود و در دورهٔ دوم نخستوزیریاش به شدت از سوی انگلیس پشتیبانی میشد.

    در جریان کوشش برای تصویب قرارداد ۱۹۱۹ متهم به دریافت رشوه از دولت انگلیس شد. پس از موفق نشدن در تصویب قرارداد ۱۹۱۹ به اروپا رفت. در دوره رضاشاه بخشی از پولی را که برای قرارداد گرفته بود از او پس گرفتند.
    او در ۱۳۱۴ مدتی رئیس فرهنگستان ایران بود. از او دیوان شعری هم باقی مانده است و در شعر «وثوق» تخلص میکرد. از معروفترین بیتهای او:
    چون بد آید هر چه آید بد شود
    یک بلا ده گردد و ده صد شود همچنین:
    شهری و دیاری که دران همنفسی نیست
    گر لندن و پاریس بود جز قفسی نیست وی برادر احمد قوام (قوامالسلطنه) بود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #266
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #267
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عباس میرزا نایب السلطنه

    عباس میرزا


    عباس میرزا (چهارشنبه ۴ ذیحجه ۱۲۰۳ برابر ۵ شهریور ۱۱۶۸ نوا / مازندران - جمعه ۱۰ جمادیالثانی ۱۲۴۹ برابر ۳ آبان ۱۲۱۲ مشهد) یکی از شاهزادههای قاجار فرزند فتحعلیشاه و آسیه خانم بود. عباس میرزا همچنین ولیعهد و والی آذربایجان بود. وی قبل از مرگ پدرش از دنیا رفت.

    عباس میرزا و عهدنامه ترکمنچای

    پس از عهدنامه گلستان، دوره دوم جنگهای ایران و روسیه آغاز شد. در این میان جنگ گنجه مهمتر از همه مینمود عباس میرزا فرمانده سپاه ایران با حرکت به سوی گنجه در این منطقه سنگر گرفت. در این میان پاسکویچ فرمانده سپاه روس نیز خود را به این منطقه رساند. ابتدا عباس میرزا به دلیل برخی آشفتگیها در سپاه خود خواست که جنگی اتفاق نیافتد اما تلاش او موثر نیافتاد و جنگ وسیعی در این منطقه در گرفت. در پایان نیز سپاه روس فاتح میدان شد. عباس میرزا سرانجام در ناحیه ترکمانچای خواست که جلوی پاسکویچ را بگیرد اما در آنجا نیز شکست خورد و سرانجام مجبور شد که شرایط صلح را بپذیرد. در این میان پاسکویچ که خود را مغرور از فتح جنگ میدید برای سپاه ایران ضرب الاجلی تعیین کرد و گفت چنانچه تا پنج روز تکلیف صلح مشخص نشود عازم تهران خواهد شد.

    AbbasMirza عباس میرزا




    شکست سپاه عباس میرزا در جنگ اصلاندوز

    با قتل سیتسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گودوویچ افتاد (این دوران همزمان است با فعالیتهای گاردان در تقویت نظامی ایران).
    گودوویچ در سال ۱۲۲۳ ه. ق غافلگیرانه به ایروان حمله برد اما شکت خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد.
    در سال ۱۲۲۵ ه.ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان در برابر روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ ه.ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیات نظامی انگلیسی به ایران است. در این زمان روسها خواستار صلح با ایران شدند که شرطشان این بود که مکانهای متصرفه در تصرف آنها بماند و نیز ایران به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را بدهد که دولت ایران این تقاضا را نپذیرفت.
    پس از ورود سرگرد اوزلی به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند. چون عباس میرزا اصرار داشت جنگ ادامه یابد، جنگ ادامه یافت و سپاه ایران در محل اصلاندوز کنار رود ارس مقیم شدند. در این هنگام روسها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت تبریز شدند. فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمانان خراسان شورش کردند. در این میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسی بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد.
    با امضای قرارداد ترکمنچای و پایان جنگهای ایران و روسیه، عباس میرزا برای برقراری نظم و سرکوب شورش ترکمنها به خراسان رفت. او در سال ۱۲۱۲ شمسی در مشهد درگذشت. قبر او در کنار ضریح حرم امام رضا قرار دارد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #268
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    فوت دولتشاه

    هنگامی که شاهزاده محمدعلیمیرزا به منزل «دلو عباس» رسید، «مزاجش از اعتدال بگشت و سخت مریض شد. از آن سوی داود پاشا (وزیر بغداد) هراسان گشت و شیخ موسی نجفی را که در میان علمای اثنیعشری نامبردار بود شفیع ساخت و به درگاه فرستاد. شاهزاده محمدعلی میرزا را مکانت شیخ موسی و شدت مرض از تسخیر بغداد بازداشت و داود پاشا را به جای گذاشته به جانب کرمانشاهان کوچ داده، در منزل طاقگرا زحمت اسهال بر ضعف بدن بیفزود ناچار در آنجا رحل اقامت انداخت و دانست از این مرض جان به سلامت نبرد. حسنخان فیلی و اسدخان بختیاری را طلب کرد و فرمود: دور نباشد که چون من نباشم از این لشکرگاه نتوانید به سلامت بیرون شد، اکنون که مرا حشاشهای از جان (خردک رمقی) به جای است طریق مأمن خویش گیرید و برگذرید. شب شنبه ۲۶ شهر صفر در سال ۱۲۳۷ه.ق. هنگام سپیدهدم رخت از این جهان به جنان جاویدان کشید و در ۶ ربیعالاول این خبر مسموع شاهنشاه ایران افتاد و در سوگواری پسری چونین اگر چه با دل شکسته و خاطر خسته بود، به کبریای سلطنت و شریعت ملکداری اظهار حزن و فزع نفرمود و فرزند اکبر ارشد او محمدحسینمیرزا را به جای پدر نصب کرد و منشور فرمانگزاری عراقین عرب و عجم را بدو فرستاد و او را حشمهةالدوله لقب داد. بالجمله جسد شاهزاده را در بیرون کرمانشاه در میان روضهای که خود کرده بود با خاک سپردند.[۲۸]
    به نظر میرسد بیماری ناشناختهای که محمدعلیمیرزا را در کام مرگ فرستادهاست در پهنه گستردهای شیوع داشتهاست. چنانکه عبدالرزاق مفتون دنبلی در شرح وقایع سال ۱۲۳۷ه.ق. مینویسد: در این دو سه سال از تأثیر حرکات اجرام علویه و قرانات کواکب، امراض مهلکه در بعضی از بلاد چین و هندوستان اتفاق افتاده، جمع کثیری از زندگانی سیر آمدند و از آن حدود به بعضی از بلاد ایران سرایت کرده در شیراز و اصفهان و یزد و کاشان و قزوین و عراق عجم و از آنجا به بعضی از ولایات آذربایجان... افتاده در همه این ولایات گروهی انبوه رخت هستی به کاخ نیستی کشیدند.[۲۹]

    آثار و خدمات دولتشاه

    دولتشاه در آبادانی مناطق تحت حکومتش میکوشید، از جمله اقدامات وی احداث سد گرگر شوشتر، معروف به سد دولت، بود.[۳۰] محمد علی میرزا دولتشاه و فرزاندانش در آبادی کرمانشاه نیز نقش به سزایی داشتند. از جمله آثار تاریخی به جا مانده از وی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

    مسجد دولتشاه

    250px Masjed Dowlatshah magnify clip
    مسجد دولتشاه


    این مسجد در محله فیض آباد و در خیابان کزازی شهر کرمانشاه قرا دارد و در کنار دیوان خانه این شهر که دوازده عمارت داشت، ساخته شدهاست . ستونهای سنگی مارپیچ، محراب مقرنس کار شده و گچ بریهای زیبای شبستان زنانه، به این مسجد زیبایی خاصی بخشیدهاست. در حال حاضر این مسجد محل سکونت و تحصیل طلاب علومی دینی است.[۳۱]

    مسجد شاهزاده (شازده)

    Masjed Shazdeh magnify clip
    مسجد شاهزاده (شازده)


    مسجد شاهزاده در اراضی معروف به چهار باغ شهر کرمانشاه قرار دارد و دارای شبستانی است که در داخل آن پانزده طاق چشمه دیده میشود. این طاقها بر روی ستونهای قطور آجری قرار دارند.[۳۲]

    کتابخانه دولتشاه

    دولتشاه در کرمانشاه کاخی زیبا بنا نهاد و در آنجا کتابخانهای عظیم شامل کتب نفیس و مجموعهای از نسخ نادر و نایاب جمع آوری نمود. بخشی از نسخ کتابخانه او در کتابخانه مجلس شورای ملی نگهداری میشود .[۳۳]

    سنگ نگاره دولتشاه

    250px Sang Negareye Dowlatshah magnify clip
    سنگ نگاره دولتشاه


    در بخش فوقانی دیوار سمت چپ ایوان بزرگ، سنگ نگارهای از دوره قاجاریه همراه با کتیبهای به خط نستعلیق حجاری شدهاست. در این سنگ نگاره محمد علی میرزا دولت شاه بر روی تختی نشستهاست. وی صورتی فربه و ریش بلند دارد. سبیل او تاب داده شده و تا آن سوی گونهها ادامه دارد. تاج او از نوع تاجهای کنگره دار و شبیه تاج پدرش فتحعلیشاه است. لباس او شامل پیراهن چین دار قرمز رنگی است که تا قوزک پا ادامه دارد. وی کمربندی به کمر بسته و در قسمت پائین آن حمایلی قرار دارد. به حمایل او شمشیر و خنجری آویخته شدهاست. در کنار او شعری از بسمل شاعر کرمانشاهی در مدح او نگاشته شدهاست. مطابق با این نوشته محمد علی میرزا کوه طاق بستان را با کوه طور و جمال دولتشاه را با جمال حضرت موسی تشبیه کرده، وی همچنین خسرو پرویز را دربان خود معرفی کردهاست. در سمت راست او امامقلی میرزا معروف به عمادالدوله به حالت ایستاده، با صورتی سه ربعی و بدنی تمام رخ نقش شدهاست.
    وی دارای ریش کوتاه سیاه رنگی است و تاج جواهر نشانی بر سر دارد. لباس او شامل پیراهن گشاد بلندی است که متأسفانه رنگ آن از بین رفته. وی نیز خنجری در کمر بسته و شمشیری در غلاف به سمت چپ آویختهاست. در سمت چپ محمدعلی میرزا، پسر دیگرش محمدحسین میرزا نقش شدهاست. متأسفانه جزئیات صورت وی از بین رفتهاست. تاج او از نوع تاجهای کنگره دار و لباس او شامل پیراهن سبز رنگ بلندی است. وی نیز شمشیری در غلاف به حمایلش بستهاست. در جلو محمدعلی میرزا، آقاغنی به حالت ایستاده با صورت و بدنی تمام رخ نقش شدهاست. تاج او مخروطی بوده و لباس بلند قرمز رنگی پوشیده و به حمایلش خنجری آویزان کردهاست. درسمت چپ سنگ نگاره، کتیبهای به خط نستعلیق نوشته شدهاست. این کتیبه به صورت وقف نامهای است که مضمون آن حاکی از نحوه درآمد سه دانگ از مزارع کبودخانی است که بایستی جهت عزاداری برای امام حسین (ع) در ماه عاشورا و و سایر عزا هزینه میشد.
    طبق کتیبه، این سنگ نگاره در سال ۱۲۳۷ ه.ق به دستور آقاغنی خواجه باشی محمدعلی میرزا و توسط میرزا جعفر سنگ تراش حجاری شدهاست.[۳۴]

    احداث شهر ملایر

    ازنظر سابقه جغرافیایی تاریخی باید دانست که اگر چه این منطقه از قدیم بنام ملایر شناخته شدهاست اما شهر فعلی ملایر در سال ۱۲۲۴ هجری قمری توسط محمد علی میرزا دولتشاه بنا نهاده شده و شیخ علی میرزا به پاس قدردانی از دولتشاه نام این شهر را دولت آباد نامید و با توجه به جمعیت رو به رشد در این شهر در سال ۱۲۳۶ بنیان بازار و مسجد و مدرسه و حمام تازهای نهاده شد و دو سرا برای مسافران و کاروانیان احداث گردیدهاست.[۳۵]

    بازسازی قلعه فلک الافلاک و احداث عمارت گلستان

    250px Falak Aflak magnify clip
    قلعه فلک الافلاک


    قلعه فلک الافلاک یا دژ شاپور خواست، یکی از آثار کم نظیر و با شکوه ایران است. این بنای کهن که بر فراز تپهای باستانی در کنار چشمهای پر خروش و در مرکز شهر کنونی خرم آباد قرار گرفته و همچون دیگر آثار تاریخی سرگذشت پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهاست. دولتشاه این دژ باستانی مخروب را به صورت امروزی آن بازسازی نمود و به آن نام فلکالافلاک داد. دولتشاه در سر یکی از برجهای قلعه که بلندترین برج آن و مسلط بر تمام شهر و بلوک خرم آباد بوده اطاقی ساخت و آن را فلک الافلاک نامید و همین نام بعدها به کل مجموعه اطلاق شد. دولتشاه عمارت گلستان خرمآباد شامل محوطه اطراف قلعهٔ فلکالافلاک در حدود ۱۲۰۰ شمسی احداث کرد. درون این حصار که ۱۲ برج در میان دیوار آن تعبیه گردید، خانه حکام، مسجد، حمام، اصطبل و آسیاب نیز ساخته شد. به مناسبت احداث این ۱۲ برج که به منظور زیبائی و ایجاد پستهای نگهبانی ایجاد شدند به این منطقه ۱۲ برجی نیز میگفتند. البته هر یک از برجها در هر ماه از سال، قرار گرفتن آفتاب در نیمروز را نیز نشان میدادهاست. در داخل برج قدیم، دولتشاه برای خود قصری ساخت که فعلاً به حال ویرانی است. در اطراف و دامنه دژ دولتشاه باغی ایجاد نمود که آنرا گلستان ارم نامید.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #269
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    میرزا رضای کرمانی

    180px Mirza reza kermani
    میرزا رضا کرمانی لحظاتی قبل از اعدام


    میرزارضا کرمانی (۱۲۲۶ خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵ خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمال الدین اسد آبادی بود.
    او پس از آنکه هفت ماه ونیم در زندان قجری به سر برد با تن مجروح به خارج از کشور رفت و در آنجا تحت مراقبت سید جمال الدین اسد آبادی قرار گرفت. وی در تاریخ بیست و ششم رجب ۱۳۱۳ ه ق به طرف ایران حرکت کرد در حالی که یک تپانچه پنج لول روسی یه همراه داشت. وی در دوم شوال همان سال وارد شهر ری شد و به دیدار شیخ هادی نجم آبادی شتافت.
    ناصرالدین شاه که در همین زمان مشغول تدارک بر گزاری جشنهای پنجاهمین سال سلطنت خود بود به مرقد حضرت عبدالعظیم میرود و میرزا رضای کرمانی در همان روز شاه را در حرم حضرت عبدالعظیم به ضرب پنج گلوله از پای در میآورد اما خود به دست محافظان شاه دستگیر میشود.
    میرزارضا کرمانی در دوم ربیع الاول ۱۳۱۴ ه. ق در میدان توپخانه تهران به دار آویخته شد. در مورد انگیزههای سیاسی میرزا رضا میگویند کامران میرزا فرزند ناصرالدین شاه و حاکم کرمان به زندگی میرزا رضا نظر داشته و همین امر موجب نارضایتی وی از حکومت قاجار شده است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #270
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آیت الله میرزای شیرازی

    آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی مرجع شیعه.



    • ۱ زندگی
    • ۲ زعامت شیعه
      • ۲.۱ تحریم تنباکو
    • ۳ شاگردان
    • ۴ وفات
    • ۵ میرزای شیرازی و احیای سامرا
    • ۶ نهضت تنباکو
    • ۷ منبع


    زندگی

    آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی در سال ۱۲۳۰ ق. در شیراز چشم به جهان گشود.
    میرزا محمد حسن از چهارسالگی شروع به تحصیل علم کرد و در ۸ سالگی مقدمات را به پایان برد. میرزای شیرازی در ۲۹ سالگی وارد کربلا شد و پس از آن به نجف اشرف عزیمت کرد و در درس شیخ اعظم انصاری، شرکت جست و از خواص شاگردان او شد.

    زعامت شیعه

    پس از مرگ شیخ مرتضی انصاری در ۱۲۸۱ ق. زعامت شیعه به میرزای شیرازی محول گردید و او نزدیک به ۳۰ سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزههای علمیه مشغول بود.

    تحریم تنباکو

    یکی از مهمترین حوادثی که در ایام زعامت میرزای بزرگ شیرازی رخ داد، قضیه تحریم تنباکو بود. فتوای تاریخی او در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه -که با درخواست سید جمال الدین اسدآبادی و در پی نامه ایشان اتفاق افتاد- چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو گردید. با صدور این فتوا، مردم مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری مذکور را یک وظیفه شرعی دانسته و به مخالفت شدید پرداختند. به طوری که ناصرالدین شاه مجبور شد با پرداخت غرامت این قرارداد ننگین را فسخ کند.

    شاگردان

    میرزای شیرازی همزمان با رهبری جامعه اسلامی، شاگردان بسیاری را به جامعه اسلامی تقدیم و کتب متعددی را تألیف کرد. حضرات آیات عظاممیرزای نائینی سید محمد کاظم یزدی، ملا محمدکاظم خراسانی (معروف به آخوند خراسانی)، میرزا محمد تقی شیرازی معروف به میرزای دوم، شیخ فضل الله نوری، حاج میرزا حسین نوری، میرزا اسماعیل شیرازی ،سید علی اکبر فال اسیری و دهها عالم دیگر از جمله شاگردان این فقیه بزرگوار میباشند.

    وفات

    میرزای بزرگ در ۸۲ سالگی در سامرا چشم از جهان فرو بست و جسدش را از سامرا تا نجف با پای پیاده تشییع کردند و در آخر شعبان در جوار مرقد امیرالمومنین به خاک سپردند. از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار شد. همه بازارها در این ایام تعطیل بود و این عزاداری تا نزدیک به یک سال ادامه داشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 27 از 32 نخستنخست ... 17232425262728293031 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/