آثار و پیامدهای اسرائیلیات
ورود و نفوذ اسرائيليات به فرهنگ اسلامى، آثار سوء فراوانى را در پى داشت كه عمدهترين آنها عبارت است از:
1.آميخته شدن تفسير و حديث صحيح اسلامى با خرافات:
روايات اسرائيلى چون بهطور عمده ساخته دست يهود و جاعلان حديث بود، هيچگونه تطبيقى با واقعيّت نداشت و اين امر سبب آميختگى
روايات صحيح و غير صحيح شد[30] كه خود زمينههاى تضعيف يا از بين رفتن اعتماد عمومى به تفسير و حديث و دور كردن مردم از معارف
صحيح اسلامى را فراهم ساخت، بهگونهاى كه احمدبنحنبل مىگويد: سه چيز اصل و واقعيّتى ندارد و يكى از آنها تفسير است.[31]
2. فساد و انحراف در عقايد مسلمانان:
نقل عقايد باطل اسرائيلى و انتساب آن به پيامبر اسلام و ديگران باعث شد تا برخى از مذاهب اسلامى بدون تحقيق، اين روايات را
پذيرفته و آنها را بهصورت عقيده و مذهب خود برگزينند. عقيده به جسم بودن خداوند، معصوم نبودن پيامبران و... را مىتوان رهآورد
اينگونه روايات دانست.
3. مشوّه كردن چهره اسلام:
ورود اسرائيليات به فرهنگ اسلامى باعث شد تا عدّهاى اسلام را دينى خرافى جلوه دهند، و بگويند: اسلام مىكوشد پيروانش را با
تعاليم پوچ و واهى كه با هيچ معيار عقلى سازگارى ندارد، سرگرم سازد، چنانكه برخى مستشرقان، بعضى ازاينروايات را از منابع
اسلامى استخراج كرده و با ترويج آنها درصدد بدنام كردن اسلام و ضربه زدن به آن هستند.[32]
حكم مراجعه به اهلكتاب:
درباره مراجعه به اهلكتاب دو ديدگاه كلّى جواز و عدم جواز بين مفسران وجود دارد; برخى از نويسندگان متأخّر[33] كه مراجعه به
اهلكتاب را جايز مىدانند، براى اثبات اين نظريّه و توجيه رجوع برخى از صحابه به اهلكتاب، به ادلّهاى از آيات، روايات و سيره صحابه
استناد كردهاند; از جمله قرآن در آيه 94 يونس/10 پيامبر و مسلمانان را به مراجعه به اهلكتاب دعوت كرده است:
«فَاِنكُنتَ فى شَكّ مِمّا اَنزَلنا اِلَيكَ فَسـَلِ الَّذينَ يَقرَءونَ الكِتـبَ مِن قَبلِكَ لَقَد جاءَكَ الحَقُّ مِن رَبِّكَ فَلا تَكونَنَّ مِنَ المُمتَرين».
در آيهاى ديگر، به مسلمانان مىگويد: ازاهل ذكر كه همان اهلكتاب هستند، بپرسيد:
«فَسـَلوا اَهلَ الذِّكرِ اِن كُنتُم لاتَعلَمون».
(نحل/16،43) در آيه 45 زخرف/43 مىگويد:
«وسـَل مَن اَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رُسُلِنا...».
مقصود از كسانى كه بايد از آنان پرسيده شود امّتهاى گذشته و عالمان دينى آنان هستند.[34]
در آياتى نيز به صراحت، پرسش از بنىاسرائيل به ميان آمده است:
«فَسـَل بَنى اِسرءيلَ»
(اسراء/17، 101 و نيز بقره/2، 211) آيات پيشين و آيات ديگرى كه در اين زمينه وجود دارد، مراجعه به اهلكتاب را در مواردى كه تحريف
و تغييرى در آن صورت نگرفته[35] و موافق شريعت اسلام و عقل باشد، جايز شمرده است.
اهل سنت روايتى از پيامبراكرم نقل كردهاندكه فرمود:
«حدثوا عن بني اسرائيل و لا حرج= از بنىاسرائيل روايت كنيد و مانعى ندارد».[36]
اين روايت نيز بر جواز مراجعه به اهلكتاب دلالت دارد; همچنين از اينكه برخى صحابه از جمله ابوهريره و ابنعبّاس به اهلكتاب تازه
مسلمان مراجعه مىكردند و در برخى از مسائل قرآنى از آنان مىپرسيدند و عبداللّهبنعمروبنعاص در جنگ يرموك به دوبار شتر از كتب
يهود دست يافت و از آنها روايت نقل كرد، مىتوان جواز مراجعه به اهلكتاب را بهدستآورد.[37]
پی نوشت :
[30]. التفسير والمفسرون، معرفت، ج2، ص86.
[31]. الاسرائيليات و اثرها فى كتب التفسير، ص214.
[32]. همان، ص386ـ387.
[33]. الاسرائيليات فى التفسير والحديث، ص64ـ65.
[34]. التفسير والمفسرون، معرفت، ج2، ص89.
[35]. الاسرائيليات فىالتفسير والحديث، ص63ـ65; التفسيروالمفسرون، معرفت، ج2، ص90.
[36]. مسند احمد، ج3، ص386; كنزالعمال، ج10، ص231.
[37]. التفسير والمفسرون، معرفت، ج2، ص90ـ91.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)