روز ما و عرفه ، تشنگی دل ، ارباب
نبود جز محنت در دلم حاصل، ارباب

من و دیوانه گیم یک طرف و تو طرفی
آه ، دیوانه ام و نیستم عاقل ارباب
من گدای تو شوم بر تو جفایی نشود
کرده ام در حرم لطف تو منزل ارباب
تو بیا، کوزه ی خود را ز طلا ساز اینبار
خاک را رد بکن از مرحله ی گِل ارباب
گاه گاهی بچشی مزه ی فلفل بد نیست
گرچه این قلب شده مزه ی فلفل ارباب
سروده: جعفر ابوالفتحی
ff8
عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟
چقدر ناله زنم آه ، کجایی آقا

رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و
پس قرارا من و تو کی و کجا ای جانا

منتظرهات همه منتظر ماه حسین
انتظاری که گره خوده به این عاشورا

حاجیان در عرفات اند ولی من اینجا
بین این روضه ام و در حرم کرببلا

عرفه آمده یعنی که مهیا باشید
تا که همراه شوید با غم و اشک زهرا


سینه زن ها چقدر فرصتمان محدود است
پرچم و پیرهن آماده کنید بهر عزا

دوش دیدم که کسی در عرفاتم می گفت
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله

هرکه مجنون حسین است بگو برخیزد
هرکه دیدار خدا خواست بیاید با ما