شب تنهایی
شب تنهایی من طولانی است
همدمم نیست بجز وحشت و دریای سکوت
که در امواج بلندش غرقم
و به تکرار غم خاطره ها درگیرم
آه ازین شب که دگر رحم ندارد بر من
خواب هم برمن دلسوخته درمانی نیست
چاره ام چیست تو میدانی , تو
من نیازم شب چشمان تو است
که ز رخسارتوام مهتابی است
من نیازم همه تو
و تو اما دوری
کاش بین من و تو فاصله ای جز تو نبود
کاش با من بودی و پناه شب تنهایی من
کاش شبهای مرا بود تو رویا می کرد
کاش با من بودی
تا پریشانی غربت می رفت
کاش می دانستم که درین ثانیه ها به چه می اندیشی
و نمی دانستم
کاش این بغض غریبانه من گریان بود
تا سبکتر شوم از اینهمه بد اقبالی
ای نفسهای من از یاد توام سرشار است
تو کجایی که غمم سنگین است
و من از دوری تو سرگردان
شب تنهایی من طولانی است
و نیازم همه تو
و تو اما دوری. . .
عماد 1388
-----------------------------------------
با اینکه این شعرم رو به ثبت نرسوندم مثل بقیه شعرهام ولی در این سایت بدون نگرانی از اینکه کسی این اشعار رو به نام خودش ثبت بکنه در سایت قرار دادم . تصمیم گرفتم اگه دوستان موافق باشند شعرهایی رو که طی سالیان سرودم به عنوان یک پست جدا قرار بدم و از همه دوستان می خوام اگه در این مورد نظری دارند نظرشون رو به بنده ابلاغ بکنند . لازم به ذکر هر شعری رو که من با اسم عماد در پستها قرار می دم از سروده های خودمه .
شاد و پیروز باشید .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)