صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 43 , از مجموع 43

موضوع: ۩►۩◄۩ خورشید به خون طپیده{ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت حضرت علی علیه السلام ۩►۩◄۩

  1. #41
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    17470461040604611543
    61508757137073372596

    17470461040604611543

    خسوف

    17470461040604611543
    98878438848595952578
    17470461040604611543


    آن شب، ماه در خسوف غم فرو رفته بود و اشکِ دیده ستارگان
    در آستانه فروچکیدن بود.

    مسجد کوفه سه شب بود که انتظار زاهد هر شبه اش را می کشید؛
    گویا گرمی خونی که به صورت محراب شتَک زده بود، در باورش نمی گنجید.


    این روزها، یتیم بچگان کوفه می دانستند نباید سراغ پدر را از
    مادرانشان بگیرند؛ حالا معمای آن مرد ناشناس با کوله نان و خرمایش،
    برای آنها هم فاش شده بود اما هنوز روزنه امیدی در دل های کوچکشان
    سوسو می زد، مثل کوچه های تاریک و محزون کوفه که هنوز منتظر
    رد پای آرام و پرصلابت مولا بر شانه های خود بودند.


    کودکی به اصرار، کاسه شیری از مادرش گرفت و به امید
    شفای پدر، سایه های تاریک شب را پشت سر گذاشت.

    با خود می گفت: امشب به عیادت پدرم می روم و به او خواهم گفت
    هر شب برای شفایش دعا کرده ام...،
    اما پشت در خانه علی(ع) که رسید... .


    چگونه باور کند این پیکر پاک عدالت است که بر دوش حسن و حسین
    حمل می شود! این همان علی(ع)، یکه تاز میدان نبرد و پدر مهربا ن
    یتیمان کوفه است! آیا این علی(ع) است که می رود!


    مگر شانه هایش از ردّ انبان نان و خرما خسته اند یا مگر الفت
    یتیمان و بیچارگان را با نگاه مهربان و لبخند پرمهرش از یاد برده است!


    نمی دانم کوفه پس از آن شب چگونه تاب ماندن داشت!
    نمی دانم مردمانش چگونه نفس کشیدند و سیاهی این عزا
    و ماتم بزرگ را به سپیدی صبح آمیختند!


    آیا زمین تاب آن داشت که با مناجات های پرسوز علی(ع) وداع کند!
    آیا آزادگان عالم توانستند تجسم عدالت محض را در زیر خاک کنند!

    عرشیان حق دارند این شب غریب را به دیده حیرت بنگرند؛
    چگونه اهل زمین گوهر نایاب نسل آدم را در خاک غفلت
    و جهل خویش مدفون می سازند!


    نمی دانم با علی(ع) چه کردند که می گفت:
    «خدایا! مرا از آنها بگیر و حاکم بدی را به جای من بر آنها بگمار!»
    این روزهای آخر، لحظه شماری مولا برای رفتن، فرزندانش را بی تاب می کرد.

    حساب هر شب ماه رمضان را داشت و می فرمود
    نزدیک است که این محاسن سپید، به خون سرم رنگین شوند.

    گویا از راه و رسم مردم زمانه اش به تنگ آمده بود؛

    اینکه بر منبر برود، خطبه بخواند و مردمان را به جنگ با دشمنان
    خدا دعوت کند و آنها به بهانه زمستان و تابستان، دور و برش را خالی کنند.


    25 سال سکوت، حادثه بزرگی است، اما غریبانه تر آن است که
    دوران کوتاه مدت حکومتش، مدام به جنگ و درگیری گذشت.

    انگار به قدری دیر گرد علی(ع) جمع شدند که معنای اسلام حقیقی
    از ذهن ها رخت بربست. عدالت چیز عجیبی شده بود!


    اینک، اخلاص و برای خدا کارکردن، مفهوم گنگی دارد.
    حالا، وقتی علی(ع) دم از عدالت می زند، بساط جنگ جمل برپا
    می شود و نارضایتی از تقسیم بیت المال، ورد زبان ها می گردد.

    وقتی دم از صلاحیت حاکمان می زند، فتنه قاسطین علم می شود و
    قرآن های سرنیزه! وقتی روشنایی اندیشه و دوری از جمود و خشک
    مغزی را گوشزد می کند، سپاه نهروان در مقابلش صف می کشد.


    آن روز برای بیعت با علی(ع)، جامه می دریدند و یکدیگر را
    زیر دست و پا له می کردند، روزی بود و امروز که به هر بهانه،
    راه خود را از علی(ع) جدا می کنند، روز دیگری است!


    گرچه حکومت عادلانه امیر مؤمنان(ع) حلاوت روزهای حضور پیامبر
    را زنده می کرد، ولی چه بسیار کینه ها و عقده های قدیمی با اسلام و
    پیامبرکه اینک به بهانه علی(ع)، مجال سر برآوردن یافته اند!


    باید پرسید علی کیست؟ علی معیار حق و باطل است.
    آن قدر عیارش بالاست که زبان دوست و دشمن، از ثنا
    و ستایش او لبریز شده است.


    زهد با علی(ع) معنا می شود، وقتی در سفره هر
    روزش، جز نان جو و نمک نمی یابی!


    معیار عدالت، علی(ع) است، وقتی دانشمند مسیحی می گوید:
    «علی(ع) به سبب شدت عدالتش به شهادت رسید».


    علی(ع) جمع اضداد است.
    به شام تیره غربت، پناهگاه یتیمبه روز معرکه، سردار جنگ و نام آور

    علی(ع) همان است که روزی به اعجاز دستانش، خیبرشکن می شود
    و روزی به اعجاز صبر بی مانندش، اول مظلوم عالم!


    علی(ع)، یکه تاز میدان خطابه و وعظ است؛ سحر کلامش در
    جان ها نفوذ می کرد تا آنجا که در وصفش گفتند:
    «مادون کلام خالق و مافوق کلام بشر!»


    کسی است که پیامبر، او و پیروانش را به زیور کلام خویش آراست:
    «قسم به آنکه جانم در دست اوست، علی و شیعیان او، رستگاران روز قیامتند».


    علی(ع) دریایی است که تنها به اندازه معرفتت از آن برمی گیری!
    علی ساقی است؛ پیمانه ات را بزرگ تر کن تا از
    شراب صافی عشق او، خوب سیراب شوی!


    زبان علم و خرد الکن از فضائل اوست
    که کس علی نشناسد به غیر پیغمبر


    17470461040604611543
    98878438848595952578
    17470461040604611543


    فاطره ذبیح زاده


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #42
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    03769586002196080002
    98855699917399958592
    03769586002196080002

    «غربت تمام شد»


    03769586002196080002

    شمشیر فرود آمد.

    پیشانی دریا شکافت، محراب در خون شناور شد.
    قرآن، ورق ورق کاسه صبر لبریز.


    در افلاک غلغله شد و قدسیان بی‏تاب؛ فاطمه گریست.
    شمشیر فرود آمد... .

    ماه، دو تکه شد، تاریخ، طعم تلخ یتیمی را مزه مزه کرد.
    بادها شیون‏کنان، مصیبت را وزیدند.


    درختان، مویه ‏کنان نالیدند.
    ریگ‏ها، از داغ گریستند.
    رودخانه‏ها بر سرزنان، خروشیدند.

    ابرها، ضجه ‏زنان باریدند.
    عرش، ترک برداشت آفتاب گرفت.
    روز، شب شد.

    کوه‏ها، رشته رشته شدند.
    گل‏ها، رنگ باختند.
    اندوه جهان همیشگی شد.

    خانه‏ زاده کعبه در محراب، به خون غلطید.
    شمشیر فرود آمد...
    عطش کینه‏ای زهرآلود، سیراب شد.


    شصت و سه سال رنج مداوم، به ثمر نشست.
    فضیلت‏ها، بی‏پدر شدند.
    مهربانی‏ها، ناتمام ماندند.

    پرچم هدایت بر زمین افتاد.
    کانون ایمان لرزید.
    ساقی کوثر، دیده فرو بست.


    کوفه تنها شد.
    کوفه ماند و یک محراب خالی.
    کوفه ماند و تا همیشه حسرت.

    کوفه ماند و یک عمر فقدان عدالت.
    کوفه ماند و خاطره شیرین پنج سال عدالت محض.
    کوفه ماند و یک عمر اندوه حق نشناسی.

    کوفه ماند و داغ غریب بی‏کسی.
    شمشیر فرود آمد!

    «فزت و رب الکعبه»
    غربت مولا تمام شد.



    03769586002196080002
    93478896477742990021
    03769586002196080002

    خدیجه پنجی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #43
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    44693279526289030577
    53201722028368152034


    «ای آسمانی ‏ترین عاشق حق»



    53201722028368152034


    امشب، زمین نظاره ‏گر اشک‏های مهتاب است و فردا آفتاب مویه
    می‏کند در خویش می‏شکند، پژمرده می‏شود.


    امشب، زمین سیاه‏پوش غمی سرخ است و فردا سیل ناله ‏ها
    در همه سو پیداست.

    امشب، دل آسمان گرفته است و آرامش از همه جا رخت
    بربسته و فردا، توفان سهمناک حادثه‏ ای تلخ
    دل‏های مؤمنان خدا را سخت می‏لرزاند.

    فردا برکه دل‏ها، سرشار از اندوه می‏شود و دیدگان سرخ
    عاشقان حق، پر از درد فراق می‏شود.


    فردا، قاصدک‏ها هم دیگر خبری از شادمانی و سرور زمزمه
    نمی‏کنند و همه جا و همه چیز رنگ ماتم و عزا می‏گیرد.

    آری! این همه سوگ و ماتم در سوگ «مرتضی» است.
    ای آسمانی‏ترین عاشق حق!

    ای که نامت از نام خداست مشتق!
    ای پسر خانه خدا!

    در نگاه تو، آفتاب می‏خندید، صلابت مصطفی در تو بود
    عشق با تو معنا می‏شد، مکه از تو شرف و عزت گرفت، مدینه به تو افتخار می‏کرد.


    برکت دستان مبارکت، پایگاه توحید را از لوث بت‏ها پاکیزه
    کرد و خیبر کفر را بازوان الهی تو شکست.

    ذوالفقار تو، ستون فقرات ایثار و عشق و ایمان را راست نگاه
    داشت،عطر شب ‏بو و همیشه ‏بهار در زمین پراکند و حقیقت راه
    چونان پیشانی آفتاب، برفراز کرد!


    ای اولین مدار ایمان! ای محور حق!
    ای همیشه همراه خدا!

    شمشیری که بر تو فرود آمد، جهان را سوزاند، عشق ر
    ا یتیم کرد، ایمان را به سوگ نشاند و در جان ما، درد داغ ریخت.


    ای پیشوای ما! ای پدر ایثار و ایمان!
    ای افتخار شهادت!

    یاد تو، نام تو و راه تو، سبزترین گل همیشه ‏بهار دل‏های مؤمنان است.


    53201722028368152034
    37814856897250797110
    53201722028368152034


    حمزه کریم خانی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/