وقتی خدا خواهد که دستی را بگیرد

حتی منِ آلوده را هم می‌پذیرد

از درب این خانه نمی‌گردد کسی رد


پس خوش به حال هر کسی این‌جا بمیرد

این جا همان جایی که دل را می‌برند و

بیچاره‌ها را با نگاهی می‌خرند و

این دیده‌ی آلوده تا گریان می‌آيد

جای عذاب و نار حق غفران می‌آید

بر درد بی‌درمان دل درمان می‌آید

زهرا خودش از عرش، از رضوان می‌آید

هر کس الهی بالحسین العفو گوید

پا در کویرش می‌نهد تا گل بروید

شرمنده‌ هستم بر سر قولم نماندم

یک شب نمازم را برای تو نخواندم

محض رضای تو گناهی را نراندم

باید خودم را پای چشمه می‌رساندم

تا این‌که با آن غسل می‌دادم تنم را

از تیرگی‌ها می‌زدودم دامنم را

یک روز اشکی داشتم حالا ندارم

در بین خوبان تو اصلاً جا ندارم

دستی برای یاری مولا ندارم

بد هستم اما با کسی دعوا ندارم

من هرچه باشم از اهالی غدیرم

مهمان بزم سفره‌ی نعم‌الامیرم

با یا علی در می‌زنم تا در گشایی

در را به‌ آهنگ خوش حیدر گشایی

این است رمز فتح هر کشور گشایی

تنها کسی که می‌کند خیبر گشایی

یعسوب دین مولا امیرالمؤمنین است

پس فتح دل‌ها با امیر‌المؤمنین است