با اين حال، مطالعات ادبى قرآن به ويژه شفاهيت قرآن، انگشت شمارند.
رويكردهاى ادبى معاصر به قرآن، خاستگاه قرآن را بررسى كردهاند؛ اينكه قرآن چگونه تأليف شده است، و كارى ندارند به اينكه متن قرآنى چگونه معنا آفرينى مىكند. پيشينه بحث مربوط به اعجاز القرآن (تقليد ناپذيرى قرآن) و فضل القرآن (شكوهمندى قرآن)، ويژگى صوتى قرآن را مورد تأكيد قرار مىدهد، اما تحليل سنتى ناظر به ويژگيهاى بلاغى، معمولاً ذكرى از تعامل صوت و معنا به ميان نمىآورد. به بيانى ساده، پرسش اين است كه در قرآن صوت با معنا چه ارتباطى دارد؟ طرح اين پرسش به معناى طرح دوباره پرسش از توازن10 است كه مىتوان آن را هارمونى متنى11 ناميد و نيز پرسش از نظم12 كه معمولاً آن را به تركيب بندى ترجمه مىكنند، اما توازن و نظم نيز به اصلى پويا اشاره مىكنند كه به قرآن ويژگى متمايز مىبخشد و آنچه آن را عجالتا صداى قرآنى13 مىناميم.
اين جستار، معنا را در قرآن بدان گونه كه به واسطه چهارمحور اصلى يا چهار وجه گفتمان يعنى وجوه معنايى، صوتى، عاطفى و جنسيتى توليد مىشود، بررسى مىكند. گرچه به سبب سهولت كار بررسى، اين چهار وجه را از يكديگر جدا كردهايم، هيچ كدام سواى ديگرى از هم بازشناختنى نيست. هر چند ممكن است اين وجوه در ديگر اشكال ادبيات نيز كارايى پيدا كنند. هدف اين جستار، ادراك بهتر نقش متمايزى است كه اين وجوه در گفتمان قرآنى ايفا مى كنند.
1) وجه معنايى عبارت است از جنبههاى لغوى، نحوى و مضمونى. براى سهولت امر بررسى، وجه معنايى به طور محدود براى اشاره به سطح گفتمانى معنا به كار مى رود. اين سطح، مهم ترين سطحى است كه در ترجمه مورد لحاظ قرار مىگيرد.
2) وجه آوايى به رابطه مسئله دار قرآن به شعر و شاعرى دامن مى زند. آياتى متعدد (انبياء/5 ؛ صافات/36 ؛ طور/30 ؛ حاقه/41)14 نيات برخى معاصران پيامبر (ص) را مبنى بر اينكه، وحى قرآنى، شعر و شاعرى است، بازتاب داده و انكار مى كند. ميان قرآن و شعر جاهليت تمايزاتى آشكار به چشم مىخورد و از همه مهم تر اينكه، قرآن اوزانى ثابت ندارد.
با اين حال، بنابر برخى سنجههاى متداول امروزين از جمله فشردگى15 و ايجاز،16 برخى پارههاى قرآن را ـ دست پايين را كه بگيريم ـ مىتوان در زمره شعر قرار داد. اظهار نظر ياكوبسون مبنى بر اينكه كاركرد شعرى زبان را نبايد به شعر محدود كرد، در اينجا به ويژه كارايى پيدا مىكند.17
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)