صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 47 , از مجموع 47

موضوع: ۩۞*۞۩ درسوگ خورشید {ویژه نامه شهادت امام علی النقی الهادی(ع) ۩۞*۞۩

  1. #41
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    12493399472449354762
    12. رذایل اخلاقی

    اَلْحَسَدُ ماحِقُ الحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ المَقتِ، وَالعُجْبُ صارِفُ عَنْ طَلَبَ الِْعِلْمِ داعٍ اِلی الغَمْطِ وَ الجَهْلِ، وَ البُخْلُ اَذَمُّ اْلاَخْلاقِ وَ الَّطَمَعُ سَجیهٌ سَیئَهٌ؛12
    حسد نیکویی‌ها را نابود سازد، و فخر فروشی دشمنی آورد، و خودپسندی مانع از طلب دانش است و به سوی خواری و جهل فرامی‌خواند، و بخل ناپسندیده‌ترین خلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.

    13. خدا، آری. روزگار، نه.
    روزی یکی از یاران امام هادی(ع) که بر اثر تصادف با حیوانی صدمه دیده بود، بر آن حضرت وارد شد و با اشاره به زخم‌هایی که برداشته بود، به روزگار بد می‌گفت. آن حضرت، خطاب به او سخنی به این مضمون فرمودند: روزگار را ملامت نکن؛ زیرا همه حوادث عالم به دست خداوند است و روزگار هیچ نقشی در پیدایش امور ندارد و غیر خداوند به گونه مستقل در زندگی مردم مؤثر نیستند و نیز فرمودند: «لاتَعُدْ و لاتَجْعَل للایام صنعاً فی حکم الله؛ یعنی برای روزگار اثر و نقشی در حکم خداوند، به حساب نیاور و قرار مده.».
    آن شخص با شنیدن سخنان امام، به واقعیت امر، آگاه شد و توبه کرد.13

    14. نتیجه بی اعتنایی به مکر خدا

    من اَمِنَ مَکرَ الله و الْیمَ اَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتی یحِلَّ به قضاؤه و نافَذَ اَمْرُهُ، وَ مَنْ کان علی بینَهِ مِنْ رَبَّهِ هانَتْ علیه مَصائِبُ الدنیا و لو قُرِضَ و نُشِرَ؛14
    هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده باشد، تکبر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خدا پرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید؛ اگر چه (بدنش) قیچی شود و ریز ریز گردد.

    15. تقیه

    لو قلتُ اِنَّ تارِکَ التَّقیهِ کتارک الصَّلاهِ لَکُنْتُ صادقاً؛15
    اگر بگویم: هر کس تقیه را ترک کند، مانند کسی است که نماز را ترک کرده، هر آینه راست گفته‌ام.

    16. شکرگزار و شکر

    اَلشَّاکِرُ اَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَهِ الَّتِی اَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لِاَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَ الشُّکْرَ نِعَِمٌ وَ عُقْبی؛16
    شخص شکرگزار به سبب شکر، سعادتمند‌تر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است؛ زیرا نعمت کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.
    17. دنیا جایگاه سود و زیان

    اَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَروُنَ؛ 17
    دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دسته‌ای زیان بینند.
    71001673322332154524


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #42
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    12493399472449354762
    18. پرهیز از تملق



    قال ابوالحسن الثالثُ(ع) لِرَجُلٍ و قَدْ اَکْثَرَ مِنْ اِفْراطِ الثَّناءِ علیه اَقْبِلْ علی شَأنِکَ، فَاِنَّ کَثْرَهَ المَلَقِ یهْجُمُ علی الظِّنَّهِ و اذا حَلَلْتَ مِنْ اَخِیکَ فی مَحَلِّ الثَّقَهِ، فَاعْدِلْ عَنِ المَلَقِ الی حُسْنِ النِّیهِ؛18

    امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود، فرمودند: از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق بسیار، بدگمانی به بار می‌آورد هنگامی که در نزد برادر مؤمنت مورد اعتماد و وثوق هستی، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان بده.

    19. جایگاه حسن ظن و سوءظن

    اذا کان زَمانٌ العَدْلُ فیه اَغْلَبُ مِنَ الجَوْرِ فَحَرامٌ اَنْ تَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءاً حتی یعْلَمَ ذلک منه، و اذا کان زمانٌ الجَوْرُ اَغْلَبُ فیه من العدل فلیس لِاَحَدٍ اَنْ یظُنَّ بِاَحَدٍ خیراً مالم یعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ؛19
    هر گاه در زمانه‌ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه (آدمی) بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانی ظلم بیش از عدل باشد، نباید به کسی خوش‌بین باشد، مگر اینکه به نیکی او یقین کند.

    20. زیباتر از زیبایی

    خَیرٌ مِنْ الخیر فاعِلُهُ، و اَجْمَلُ من الجمیل قائِلُهُ، و اَرْجَحُ من العلم حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَرِّ جالِبُه، وَ اَهُوَلَ مِنَ الهَوْلِ راکِبُهُ؛20
    بهتر از نیکی، نیکوکاری است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناک‌تر از وحشت، آورنده آن است.

    21. توقع بی‌جا

    لاتَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنُ کَدَرْتَ علیه، وَلاَ الْوَفَاء لِمَنْ غَدَرْتَ به، و لا النُّصحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ الیه، فَاِنَّها قَلْبُ غَیرِکَ کَقَلْبِکَ له؛21
    از کسی که بر او خشم گرفته‌ای، صفا و صمیمیت مخواه، و از کسی که به وی خیانت کرده‌ای، وفا طلب نکن، و از کسی که به او بدبین شده‌ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست.

    22. برداشت خوب از نعمت‌ها

    اَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ التَمِسُوا الزِّیادَهَ فیها بِالشُّکْرِ علیها، وَاعْلَمُوا اَنَّ النَّفْسَ اَقْبَلُ شَیءٍ لِما اُعْطِِیتْ وَ اَمْنَعَ شَیءٍ لِما مُنِعَتْ؛22
    نعمت‌ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی روآورنده‌ترین چیز است به آنچه به آن بدهی، و باز دارنده‌ترین چیز است، از آنچه آن را بازداری.

    23. خشم بر زیردستان

    اَلْغَضََبُ علی مَنْ تَمْلِکُ لَوْمٌ؛ 23
    خشم به زیردستان از پستی است.

    24. عاق والدین

    اَلْعُقُوقُ ثُکْلُ مَن لَمْ یثْکَلْ؛ 24
    نافرمانی(فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است.

    25. تأثیر صله رحم در طول عمر

    اِنَّ الرَّجُلَ لَیکُونَ قَدْ بَقِی مِنْ ثَلاثون سَنَهً فَیکُونَ وُصُولاً لِقَرابَته وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثَلاثه و ثلاثین سَنَهً، وَ إنَّهُ لَیکُونَ قَد بَقِی مِنْ أََجْلِهِِ ثَلاثٌ و ثلاثون سَنَهً فیکون عاقّاً لِقَرابَتِهِ قاطِعاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثلاثَ سنینَ؛25
    چه بسا شخصی که مدت عمرش سی سال مقدّر شده باشد، اما به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به 33سال برساند، و چه بسا کسی که مدت عمرش 33سال مقدر شده باشد، ولی به سبب آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سال برساند.

    71001673322332154524


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #43
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    12493399472449354762
    26. نتیجه عاق والدین

    اَلعُقُوقُ یعَقِّبُ القِلَّهَ اِلَی الذِّلَّه؛26
    نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند.
    2531711301173112817492472339515157223135199
    27. بی‌طاقتی در مصیبت

    اَلْمُصِِیبَهُ للِصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتانِ؛27
    مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بی‌طاقتی می‌کند، دوتاست.

    28. همراهان دنیا و آخرت


    اَلَنَّاسُ فی الدنیا بالاموالِ و فی‌الاخره بالاعمال؛ 28
    میزان ارزیابی مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان است.

    29. شوخی بیهوده

    اَلْهَزْلُ فُکاهَهُ السُّفَهاءِ وَصَناعَهُ الْجُهّالِ؛29
    مسخرگی، تفریح سفیهان و هنر جاهلان است.

    30. زمان جان دادن

    اَذُکُرُ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی اَهْلِکَ و لا طَبِیبٌ یمْنَعُکَ و لا حَبیبٌ ینْفَعُکَ؛30
    وقت جان دادنت را نزد خانواده‌ات یاد کن که در آن هنگام طبیبی نیست که جلوی مرگت را بگیرد و نه دوستی که به تو نفع رساند.

    31. نتیجه جدال

    اَلمِراءُ یفْسِدُ الصَّداقَهَ القَدِیمَهَ وَ یحِلِّلُ العُقْدَهَ الوَثیقَهَ وَ اَقَلُّ ما فیه اَنْ تَکُونَ فیها الْمُغالَبَهُُ وَ الْمُغالَبَهُ اُسُّ اَسْبابِ القَطِیعَهِ؛31
    جدال، دوستی قدیمی را تباه می‌کند و پیوند اعتماد را می‌گشاید و کمترین چیزی که در آن است، غلبه بر دیگری است که آن هم سبب جدایی است.

    32. درک لذت در کاستی

    اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الجُوعُ یزِیدُ فی طِیبِ الطَّعامِ؛32
    شب بیداری، خواب را لذت بخش‌تر، و گرسنگی گوارایی غذا را زیاد می‌کند.

    33. اسیر زبان

    راکِبُ الحَروُنِ اَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛33
    کسی که بر اسب سرکش سوار است، اسیر هوای نفس خویش و نادان اسیر زبان خوش است.

    34. تصمیم قاطع


    اَذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْرِیطِ بِاَخْذِ تَقْدیمِ الْحَزْمِ؛34
    افسوس خوردن کوتاهی در انجام دادن کار را، با تصمیم‌گیری قاطع جبران کن.


    71001673322332154524


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #44
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    12493399472449354762
    35. خشم و کینه‌توزی

    اَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِِنَ الحِقدِ؛35
    سرزنش و تندی کلید کم مهری است، و سرزنش بهتر از کینه توزی است.

    36. ظهور مقدّرات

    المقادیرُ تُرِیکَ ما لم یخْطُرْ بِبالِکَ؛36
    مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می‌سازد که به فکرت خطور نکرده است.

    37. خودخواهان مغضوب

    مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ علیه؛37
    هر که از خود راضی باشد، خشم‌گیران بر او زیاد خواهند بود.

    38. تباهی فقر

    اَلْفَقْرُ شِِرَّهُ النَّفْسِ وَ شِدَّهُ الْقُنُوطِ؛38
    فقر مایه آزمندی نفس و سبب ناامیدی زیاد است.

    39. راه پرستش

    لو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً وسیعاً لَسَلَکْتُ وادِی رَجُلٍ عَبَدَ اللهَ وَحْدَهُ خالصاً؛ 39
    اگر مردم به راه‌های گوناگون روند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می‌پرستد، خواهم رفت.

    40. آشکار نکردن برنامه‌ها

    اِظْهارُ الشی قبل اَنْ یسْتَحْکِمَ مُفْسِدَهٌ له؛ 40
    آشکار کردن هر کاری پیش از آنکه به سامان برسد، آفت آن کار است.


    18106184766327799656

    [۱] . بحارالانوار، ج۵۴، ص۸۳.
    [۲] . الکافی، ج۲، ص۱۲۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۷۳، ح۲۰۴۹۷.
    [۳] . وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸؛ مستدرک، ج۴، ص۴۷۴، ح۹۵۷۷.
    [۴] . بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳.
    [۵] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵.
    [۶] . تحف العقول، ص۲۹۸.
    [۷] . بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۰۰.
    [۸] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰.
    [۹] . بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۲.
    [۱۰] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵؛ تحف العقول، ص۴۸۳.
    [۱۱] . بحارالانوار، ج۴، ص۳۰۳، باب ۴.
    [۱۲] همان، ج۶۹، ص۱۹۹.
    [۱۳] . وسائل الشیعه، ج۷، ص۵۰۹؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۳.
    [۱۴] . تحف العقول، ص۴۸۳.
    [۱۵] . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۱.
    [۱۶] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۱۷.
    [۱۷] . همان، ج۷۵، ص۳۶۶.
    [۱۸] . همان، ج۷۰، ص۲۹۵.
    [۱۹] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب ۲۸.
    [۲۰] . همان.
    [۲۱] . همان.
    [۲۲] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب۲۸.
    [۲۳] . همان.
    [۲۴] . مستدرک، ج۱۵، ص۱۹۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۹، باب۲۸.
    [۲۵] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰۳.
    [۲۶] . همان، ج۷۵، ص۳۱۸، باب۲۸.
    [۲۷] . مستدرک، ج۲، ص۴۴۵؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸، باب۲۸.
    [۲۸] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.
    [۲۹] . همان، ۳۶۹.
    [۳۰] . همان، ص۳۷۰.
    [۳۱] . همان، ص۳۶۹.
    [۳۲] . همان، ص۳۷۹.
    [۳۳] . همان، ص۳۶۹.
    [۳۴] . همان، ص۳۷۰.
    [۳۵] . همان، ص۳۶۹.
    [۳۶] . همان، ص۳۷۹؛ اعلام الدین، ص۳۱۱.
    [۳۷] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.
    [۳۸] . همان، ص۳۶۸.
    [۳۹] . همان، ج۶۷، ص۱۱۲.
    [۴۰] . تحف العقول، ص۴۵۷.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #45
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    86219079908146211065

    ماجرای خواندنی احترام امام هادی (ع) به علما
    حجت‌الاسلام والمسلمین باقر شریف قرشی مولف و نویسنده حوزوی در کتاب زندگانی امام الهادی(ع) به نقل یک ماجرای خواندنی از امام هادی (ع) و شیوه آن حضرت در احترام به علما پرداخته است.
    به گزارش پژواك، این محقق حوزوی در کتاب خود با نقل سیره‌ای از آن حضرت آورده است امام هادى - عليه السلام - در بزرگداشت دانشمندان و انديشمندان مى كوشيد و به آنها توجهى خاص داشت و آنان را بر ديگر مردم برتر مى شمرد زيرا آنان سرچشمه نور و آگاهى در زمين هستند. از كسانى كه مورد تجليل امام قرار گرفت، فقيهى بود كه با يكى از نواصب و مبغضين اهل بيت به مناظره پرداخته و او را مغلوب ساخته بود، آن فقيه پس از چندى به زيارت امام هادی (ع)آمد حضرت كه از مناظره او با ناصبى خبردار بود از ديدن وى شادمان شده او را در صدر مجلس ‍ نشاند و به گرمى با وى به گفتگو پرداخت . مجلس مملو از علويان و عباسيان بود. آنان در آنجا از اين توجه خاص امام رنجيده شدند و امام را مخاطب ساخته گفتند:

    «چگونه او را بر سادات و بزرگان بنى هاشم مقدم مى دارى ؟...»

    حضرت در پاسخ فرمود: از كسانى نباشيد كه خداوند متعال درباره شان فرمود: «( أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ». (1)

    «آيا نديدى كسانى را كه بهره اى از كتاب آسمانى به آنها داده شده بود، فرا خوانده شدند تا كتاب خدا داور آنان باشد ليكن گروهى اعراض كرده روى گرداندند».

    آيا كتاب خداوند متعال را به عنوان داور و حكم قبول داريد؟... همگى گفتند: «آرى ، يابن رسول اللّه ». و امام روش ‍ خود را - به استناد آيات قرآن - چنين مدلّل ساخت : آيا خداوند نمى گويد: « ی يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ». (2)

    «اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه در مجالسى به شما گفته مى شود جاى باز كنيد شما نيز جاى باز كنيد تا خداوند براى شما گشايش دهد... تا آنجا كه مى گويد: و دانشمندان را درجاتى بالاتر مى دهد».

    خداوند متعال همانطور كه مؤمن را بر غير مؤ من مقدم مى دارد،« مؤ من عالم» را بر« مؤ من غير عالم» برترى داده است . و باز خداوند است كه مى فرمايد: «خداوند مؤمنان اهل علم را درجاتى ، برترى مى دهد» آيا خداوند گفته است که خداوند نجيب زادگان و شريفان نسب دار را رفعت مى دهد! (نه این گونه نیست) ليكن حضرت باريتعالى با تاءكيد مى گويد:

    « أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » (3) آيا آنان كه مى دانند و آنان كه نمى دانند با هم برابرند؟».

    پس چرا از احترام و تجليل من نسبت به اين عالم كه مورد بزرگداشت خدا نيز هست رنجيده شده ايد، شكستى كه اين مرد به آن ناصبى با دلايل و براهين (قاطع)داد از هر شرافت مبنى بر نسب و تبار، بالاتر و برتر است .

    دلايل و حجت هاى امام ، حاضرين را خاموش كرد ليكن يكى از بنى عباس حاضر در جلسه همچنان بر موضع نادرست خويش پافشارى كرد و گفت :

    «يابن رسول اللّه ! شما اين مرد را بر ما مقدم داشتى و ما را پايين تر از او به حساب آوردى در صورتى كه او مانند ما نسبى چنين روشن و درخشان ندارد و از صدر اسلام تاكنون آن را كه نسبى شريف تر داشته باشد بر ديگران مقدم مى دارند...»

    منطق اين شخص عباسى ، منطقى سست و بى بنياد است كه اسلام بدان كمترين بهايى نمى دهد، اسلام متوجه ارزش هاى والايى است كه هرگز چنين افرادى تصور آن را هم ندارند و به گوششان نخورده است . لذا حضرت طبق اصل قرآنى : « ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» (4) و دستور: « كَلِمُوا النّاسَ عَلى قَدْر ِ عُقُولِهِم » براى قانع كردن وى راه ديگرى در پيش گرفت و گفت :

    «سبحان اللّه ! » آيا عباس كه از بنى هاشم بود با ابوبكر تيمى بيعت نكرد؟ آيا عبداللّه بن عباس پدر خلفاى عباسى و از خاندان بنى هاشم ، كارگزار عمر بن خطاب از بنى عدى نبود؟ پس چرا عمر افراد خارج از خاندان قريش را وارد شوراى شش نفره كرد (برای بیعت) ولى عباس را كه هاشمى و قرشى بود وارد شورا ننمود؟!

    پس اگر برتر شمردن غير هاشمى بر هاشميان نادرست است، بايد بيعت كردن عباس با ابوبكر و كارگزارى عبداللّه بن عباس براى عمر را محكوم كنى و اگر آن كار اشكالى نداشت اين مورد هم مانند آن روا خواهد بود...».

    معترض ، تاب اين استدلالات را نياورد خاموش گشت و ديگر دم نزد.(5)

    1-سوره آل عمران ، آيه 23.
    2- سوره مجادله ، آيه 11.
    3- سوره زمر، آيه 9.
    4- سوره نحل ، آيه 125.
    5- « الاحتجاج» طبرسى ، ج 1 و 2، ص 454.



    زندگانی امام علی الهادی(ع)-باقر شریف قرشی

    82914064113473834936


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #46
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    06739963884010457176

    امام هادی علیه السلام در کلام مقام معظم رهبری

    در نبرد بین امام هادى علیه‏السّلام و خلفایى كه در زمان ایشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیه‏السّلام بود؛ این باید در همه‏ بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد. در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یكى پس از دیگرى، آمدند و به درَك واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود .

    همان‏طور كه امام پیش‌بینی فرمودند - كه حضرت را شهید كرد و خودش هم به فاصله‏ كوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یكى به ‏دست پسرش كشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‏اش و به همین ترتیب بنى‏عباس تار و مار شدند؛ به عكسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل حکام، روز به ‏روز وسعت پیدا كرد و قوى‏تر شد.


    یك روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه علیهم‏السّلام - به قدر سالها اثر مى‏گذاشت؛ یك روز از زندگى مبارك اینها مثل جماعتى كه سالها كار كنند، در جامعه اثر مى‏گذاشت.

    این بزرگواران دین را همین‏طور حفظ كردند، والّا دینى كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‏بن‏اكثم كه با آن ‏كه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یكِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به كل كلكِ آن كنده مى‏شد؛ تمام مى‏شد.

    این مجاهدت و تلاش ائمه علیهم‏السّلام نه فقط تشیع بلكه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ كرد؛ اینست خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا. ا

    گر اسلام انسان‌هاى كمر بسته نداشت، نمى ‏توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به‏ وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین مى‏رفت.

    اگر اسلام كسانى را نداشت كه بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه كنند، باید از بین مى‏رفت؛ تمام مى‏شد و اصلاً هیچ چیزش نمى‏ماند؛ اگر هم مى‏ماند، از معارف چیزى باقى نمى‏ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى كه حالا از معارف اصلى‏شان تقریباً هیچ ‏چیز باقى نمانده است.

    این‏ كه قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احكام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، كار طبیعى نبود؛ كار غیر طبیعى بود كه با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این كار بزرگ، كتك خوردن، زندان رفتن و كشته شدن هم هست، كه اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.


    بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادى علیه السلام - 30/5/1383





    63760272068931006200


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #47
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    83089349727838260794



    «خدا را پیوسته برای هدایت مردم، حجت‌هاست.
    امام هادى(ع)، هادى امت و هدایت‌یافته غیب بود.



    فروغی که از خورشید وجودش می‌تابید،
    روشن‌گر افکار و راهنمای مردم بیدار بود. ظلمت حاکم،
    آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد.

    ولی آن نور زندانى، پیوسته روشنایی می‌بخشید
    و بر دل‌های محبان حکومت داشت؛
    نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت نظامى،
    که با فضیلت اخلاقى.

    سخن‌چینان از جاذبه معنوی و برتری علمی‌اش
    در آتش حسد می‌‌سوختند
    و حاکمان، او را رقیب حکومت می‌دانستند.

    او را از مدینه به سامرا بردند تا مدینه بی‌خورشید بماند
    و پروانه‌ها، سرگردان و شیعه، پریشان،
    ولی خلفای کوردل عباسى، کورتر از آن بودند
    که فروغ جهان‌تاب او را درک کنند.

    آنچه او را محبوب دل‌ها ساخته بود، پیوند با خدا،
    تکیه بر خالق، غنای از مخلوق، وارستگی از دنیا،
    وابستگی به ابدیت و دلدادگی به عبادت بود.

    سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا
    با خدا مأنوس بود و سجاده و سحر،
    گواه یک عمر تهجد و شب‌زنده‌داری‌اش بود».



    53455053611498775462



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/