درسوگ خورشید
ویژه نامه شهادت جانگداز دهمین پیشوای شیعیان جهان
امام مظلوم ، اقا علی النقی ، حضرت امام هادی علیه السلام
درسوگ خورشید
ویژه نامه شهادت جانگداز دهمین پیشوای شیعیان جهان
امام مظلوم ، اقا علی النقی ، حضرت امام هادی علیه السلام
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر قطره ای باید چشید
قطره ای از دریای معرفت کلام امام
قال الامام الباقر علیه السلام
اَلمِراءُ یفْسِدُ الصَّداقَهَ القَدِیمَهَ وَ یحِلِّلُ العُقْدَهَ الوَثیقَهَ
وَ اَقَلُّ ما فیه اَنْ تَکُونَ فیها الْمُغالَبَهُُ وَ الْمُغالَبَهُ اُسُّ اَسْبابِ القَطِیعَهِ؛
جدال، دوستی قدیمی را تباه میکند و پیوند اعتماد را میگشاید
و کمترین چیزی که در آن است، غلبه بر دیگری است که آن هم سبب جدایی است.
بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶9
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
زيارتنامه حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام
آيا داخل شوم ای پيامبر خدا آيا داخل شوم ای اميرالمؤمنين آيا وارد شوم ای فاطمه
زهرا بانوی بانوان جهانيان آيا داخل شوم ای سرورم حسن فرزند علی آيا داخل شوم ای
سرورم حسين فرزند علی آيا داخل شوم ای سرورم علی فرزند حسين آيا داخل شوم ای
سرورم محمد بن علي ؟ آيا وارد شوم ای مولای من جعفر بن محمد؟ آيا داخل شوم ای مولای
من موسی بن جعفر؟ آيا داخل شوم ای سرورم علی بن موسي ؟ آيا وارد شوم ای مولای من
محمد بن علي ؟ آيا داخل شوم ای سرورم ای اباالحسن علی بن محمد؟ آيا داخل شوم ای
سرورم ای ابا محمد حسن بن علي ؟ آيا داخل شوم ای فرشتگان خدا و ای نگهبانان اين حريم شريف
خدا بزرگتر است درود بر تو ای اباالحسن علی بن محمد آن پاکيزه راهبر و روشنی
درخشان و رحمت خدا و برکات او درود بر تو ای رشته محکم خدا درود بر تو ای که
در زمره خاندان خدايی درود بر تو ای بهترين منتخب خدا درود بر تو ای برگزيده
خدا درود بر تو ای امين خدا درود بر تو ای شايسته خدا درود بر تو ای دوست خدا
درود بر تو ای روشنی روشنيها درود بر تو ای زيور نيکان درود بر تو ای نژاد و
فرزند خوبان درود بر تو ای عنصر پاکان درود بر تو ای حجت خدای رحمن درود بر تو
ای اصل و اساس ايمان درود بر تو ای سرور مؤمنان درود بر تو ای سرپرست شايستگان
درود بر تو ای پرچم و نشانه هدايت درود بر تو ملازم با پرهيزکاری درود بر تو ای
استوانه دين درود بر تو ای فرزند خاتم پيامبران درود بر تو ای فرزند آقای
جانشينان درود بر تو ای فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهان درود بر تو ای
امانت دار باوفا درود بر تو ای پرچم دار پسنديده درود بر تو از پارسای پرهيزکار
درود بر تو ای حجت و دليل بر همه خلق درود بر تو ای خواننده قرآن درود بر تو ای
بيان کننده حلال و حرام خدا درود بر تو ای سرپرست خيرخواه درود بر تو ای راه
روشن خدا درود بر تو ای ستاره درخشان گواهی مي دهم ای سرورم ای اباالحسن که توئی
حجت خدا بر خلقش خليفه و جانشين او در ميان آفريدگانش و امين او در شهرهايش
و گواه او بر بندگانش گواهم به اينکه تويی کلمه پرهيزگاری و درگاه هدايت و
حلقه محکم و استوار و حجت بر بندگانش هر که در روی زمين است و هر که در زير
خاک است و گواهم که تويی پاک و منزه از گناهان و مبرائی از هر نقص و عيبها و
اختصاص يافته به کرم و بخشش خدا و بخشش هستی به حجت خدا و هبه شده به او
کلمة الله و اساس آنچنانيکه پناهنده شوند به سوی او بندگان و زنده شود به وسيله
او شهرها و گواهم ای سرورم و مولايم به اينکه من نسبت به تو و پدران تو و
فرزندان تو يقين و اقرار دارم و پيرو شمايم در باطن امر و سرشت ذاتم و دستورات
دينيم و سرانجام کردارم و محل برگشتم و جايگاهم و من دوستار آن کسم که شما را
دوست بدارد و دشمنم آنکسم که شما را دشمن بدارد و مؤمنم به پنهان شما و عيان
شما و اول شما و آخر شما پدرم و مادرم فدای شما باد و درود بر تو و رحمت خدا و برکات او
خدايا درود فرست بر محمد و خاندان محمد و درود فرست بر حجت باوفايت و ولی و
نماينده پاکت و امين پسنديده ات و برگزيده راهنمايت و راه راست تو و جاده
بزرگتر و راه ميانه و طريقه معتدل تر و نور و روشنائی دل مؤمنان و نماينده
پرهيزکاران و همدم مردمان با اخلاص خدايا درود فرست بر آقای ما محمد و خاندان
محمد و درود فرست بر علی بن محمد آن رهبر معصوم از لغزش و پاک از هر عيب و
خلل و بريده از خلق و دلداده به درگاه تو با آرزو و مبتلا به همه فتنه ها و آزموده
به رنج محنتها و ابتلاهايی که با همه سختی او را نيکو بود و بردباری در شکايت و
راهنمای به بندگانت و مايه برکت شهرهايت و جايگاه رحمتت و خزانه دار و گنجينه
حکمتت و پيشرو به سوی بهشت تو دانشمند در ميان آفريده ات و راهنمای در بين
خلقت آنکه پسنديدی او را و انتخابش نمودی و اختيار کردی او را در مقام جانشينی
رسولت و در ميان امت خودت و ملزم نمودی او را به نگهداری شريعت او و به
تنهايی بار سنگين جانشينی را به دوش گرفت و بلند کرد او را و از روی توانايی
بدوش کشيد آن را و نلغزيد در مشکلی و درنماند در هيچ امر پيچيده ای بلکه گشود
گره هر غمی را و مسدود کرد هر رخنه ای را و ادا کرد هر وظيفه حتمی را خدايا
چنانچه روشن کردی ديدگان پيامبرت را بدو پس بالا ببر درجه او را و زياد کن در
نزدت پاداش او را و درود فرست بر او و برسان به او از طرف ما تحيت و سلام و
عطا کن بما از نزد خودت در دوستی او فضل و احسان و آمرزش و خوشنودی خود را
زيرا تويی دارای بخشش بزرگ
ای خدای صاحب قدرت همه جانبه و رحمت پهناور و صاحب عطاهايی پی در پی و دارای
نعمتهای پياپی و دنبال هم و نعمتهای بزرگ و بخششهای شايان و زياد درود فرست بر
محمد و خاندان محمد راستگويان و عطا کن بمن درخواستم را و گرد آور پراکندگيم را
و فراهم نما پريشانيم را و پاکيزه گردان کردارم را و منحرف مساز دلم را پس از
آنکه هدايتم کردی و ملغزان گام مرا و وامگذار مرا به خودم به اندازه يک چشم بهم
زدن و هرگز نااميد مساز طمع و آرزوی مرا و آشکار مکن عيوبم را و پرده زشتيهايم
را پاره مکن به هراسم ميانداز و نوميدم مساز و بوده باش نسبت به من رؤوف و
مهربان و هدايت نما مرا و پاک و پاکيزه گردان مرا و صفايم ده و برگزين مرا و
نجات ده مرا و خالص کن مرا از عيوب و آراسته ام نما و به خودم اختصاص ده و
نزديکم کن بدرگاه خودت و دورم مساز از نزد خودت و به من لطف و مهربانی کن و
به من جفا روا مدار و گراميم بدار و خوارم مکن و از تو مي خواهم که دريغ مداری
آنچه را از تو نخواسته ام فراهم آور برای من با رحمت خودت ای مهربانترين
مهربانان و از درگاهت مسک لت دارم به حرمت آبروی کريمت و به حرمت پيامبرت
حضرت محمد درودهايت بر او و بر خاندان او و به حرمت خاندان رسولت اميرمؤمنان
علی و حسن و حسين و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و آن
يادگار بازمانده درودهای تو و برکات تو بر آنان اينکه درود فرستی بر همه آنان و
شتاب کنی فرج قائم آنها را به دستور خودت و ياری کن او را و ياری نما به او
دينت را و قرار ده مرا در زمره نجات يافتگان بوسيله او و مخلصان در طاعتش فرما
و از تو خواهم به حق آنها که اجابت کنی دعايم را و برآورده کنی حاجتم را و
عطا کنی درخواستم را و کفايت کنی امر مهم مرا از امر دنيا و آخرت مرا ای
مهربانترين مهربانان ای روشنی ای حجت قاطع ای تابنده ای بيان کننده ای پروردگار
کفايت کن مرا شر شرها و آفت ها و بلاهای روزگار و از تو مي خواهم رستگاری را روزی
که دميده شود در صور
ای توشه و ذخيره ام در برابر ذخيره ها ای اميد من و مورد اعتمادم و ای پشت و پناه
و تکيه گاهم ای يگانه ای يکتا و ای که گفتی بگو: او خدای يگانه است از تو خواهم
ای خدا به حق کسانيکه آفريدی از خلقت و قرار ندادی در بين خلقت مانند آنها
احدی را درود فرست بر جماعت آنها و با من چنين و چنان کن
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
امام هادى علیهالسلام و غلوکنندگان
در هر دین و مذهب و نحلهاى، ممكن است كسانى یافت شوند كه در بعضى از آموزهها یا اصول آن، جانب گزافهگویى و مبالغه را بگیرند و درباره شخصیتهاى دینى دچار غلو گردند
.
متأسفانه در میان شیعیان ـ و یا به اسم شیعه ـ گروهى بودند كه دچار چنین انحرافى شدند. آنان گروهى بودند كه نسبت به ائمه طاهرین علیهمالسلام غلوّ مىكردند و حتى بعضى براى آن حضرات قائل به مقام الوهیت بودند. وجود این عده در زمان امام هادى (علیهالسلام) پیشینه تاریخى داشت و به دورانهاى قبل از ایشان و حتى به دوران وجود مبارك امیرمؤمنان، على (علیهالسلام) باز مىگشت
.
امام زین العابدین (علیهالسلام) این چنین از غلات تبرّى مىجوید و مىفرماید: «إنَّ قَوْما مِنْ شیعَتِنا سَیُحِبُّونا حَتّى یَقُولُوا فینا ما قالَتِ الْیَهُودُ فى عُزَیْرٍ وَ قالَتِ النَّصارى فى عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ؛ فَلا هُمْ مِنّا وَلا نَحْنُ مِنْهُمْ؛1
عدهاى از شیعیان ما به صورتى به ما دوستى خواهند ورزید كه در مورد ما همان چیزى را مىگویند كه یهود در مورد عزیر و نصارى در مورد عیسى بن مریم گفتند. نه آنان از ما هستند و نه ما از آنان هستیم.»
ائمه اطهار (علیهمالسلام) همواره به فراخور شرایط با این عده به مبارزه مىپرداختند و با گرفتن موضع قاطع در قبال این طرز فكر تا حدّ ممكن نمىگذاشتند كه این عده با انتساب خود به شیعه آنان را بدنام كنند.
از امام سجاد (علیهالسلام) روایت شده است كه فرمودند:
«أَحِبُّونا حُبَّ الاِْسْلامِ فَوَاللهِ ما زالَ بِنا ما تَقُولُونَ حَتّى بَغَّضْتُمُونا إلَى النّاسِ؛2
ما را آن چنان دوست بدارید كه اسلام گفته است. سوگند به خدا! پیوسته چیزهایى را در مورد ما مىگویید كه در نتیجه آن، دشمنى مردم را متوجه ما مىسازید
.»
در اینجا باید متذكر شد كه تفكّر غلوّآمیز به صورتهاى مختلفى ممكن است محقق شود. مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار چنین مىگوید: «غلو در مورد نبىّ و امامان به این است كه كسى قائل به الوهیت آنان شود، یا این كه قائل به شریك بودن آنان با خداوند باشد، در این كه مورد عبادت واقع شوند یا این كه آنان در خلق كردن یا روزى دادن با خدا شریك هستند،
یا این كه خداوند در آنان حلول كرده است، یا با آنان یكى شده است، یا این كه كسى قائل باشد كه اینان، بدون وحى یا الهام از جانب خدا، عالم به غیب هستند، یا این كه ائمه (علیهمالسلام) را انبیا بدانند، یا قائل به تناسخ ارواح بعضى از ائمه در بعضى دیگر باشند، یا قائل به این كه شناخت آنان، انسان را از تمامى طاعات بىنیاز مىكند و با شناخت و معرفت آنان تكلیفى نیست و نیازى به ترك معاصى نمىباشد.»3
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
همانطور كه ملاحظه مىشود، اعتقاد به یكى از این امور، غلوّ است و معتقد به آن غالى به حساب مىآید. سپس ایشان مىفرماید: «اگر كسى قائل به یكى از این انواع غلوّ باشد، ملحد و كافر است، از دین خارج شده است؛ همانطور كه دلیلهاى عقلى و آیات و اخبار پیشین و غیر آنها بر این مسئله دلالت دارد.»4
امام هادى (علیهالسلام) نیز با توجه به وجود این عده و فعالیت آنان و وجود شخصیتهایى در رأس آنان، سكوت در مقابل این گروه گمراه و گمراهكننده را جایز ندانست و به صورتى قاطع و صریح به مبارزه با آنان پرداخت.
سران این گروه منحرف و خطرناك، كسانى چون: على بن حسكه قمى، قاسم یقطینى، حسن بن محمد بن باباى قمى، محمد بن نُصیر فهرى و فارس بن حاكم بودند.5
احمد بن محمد بن عیسى و ابراهیم بن شیبه، هر یك جداگانه نامهاى به امام هادى علیهالسلام نوشته در ضمن آن اشاره به طرز فكر و عقیده غلات در زمان خود مىكنند و بعضى از آن معتقدات را بیان كرده و نیز اشاره به دو شخصیت از غالیان زمان خود، على بن حسكه و قاسم یقطینى نموده، از امام كسب نظر و تكلیف مىنمایند.
امام صریحا در جواب مىنویسد: «لَیْسَ هذا دینُنا فَاعْتَزِلْهُ؛6 چنین چیزى از دین ما نیست، لذا از آن دورى جو!» و در جایى امام هادى (علیهالسلام) این دو شخص را صریحا لعن مىكند.
محمد بن عیسى مىگوید: امام هادى (علیهالسلام) نامهاى به من نوشت كه شروع آن چنین بود: «لَعَنَ اللهُ الْقاسِمَ الْیَقْطینى وَ لَعَنَ الله عَلِىَّ بْنَ حَسْكَةِ الْقُمىّ، اِنَّ شَیْطانا تَرائى لِلْقاسِمِ فَیُوحى اِلَیْهِ زُخْرُفَ الْقَولِ غُرُورا؛7 خداوند قاسم یقطینى و على بن حسكه قمى را لعنت كند! شیطانى در برابر قاسم نمایان مىگردد و با القاى سخنان باطلِ به ظاهر آراسته او را مىفریبد.»
نصر بن صبّاح گوید: حسن بن محمد كه معروف است به ابن بابا و محمد بن نصیر نمیرى و فارس بن حاتم قزوینى را امام عسكرى (علیهالسلام) مورد لعن قرار داده است.8
حتى طبق آنچه كه به ما رسیده است، مسئله تقابل امام هادى (علیهالسلام) فراتر از دورى جستن و بیزارى و لعن آنان است و گاه دستور قتل بعضى از آنان را صادر نموده است.
محمد بن عیسى مىگوید: «إنَّ اَبَا الحَسَنِ العَسْكَرِى علیهالسلام أمَر بِقَتلِ فارِسِ بْنِ حاتم القَزْوینىّ وَضَمِنَ لِمَنْ قَتَلَهُ الجَنَّةَ فَقَتَلَهُ جُنَیْدٌ؛9 امام هادى (علیهالسلام) به كشتن فارس بن حاتم قزوینى امر فرمود و براى كسى كه او را بكشد بهشت را ضمانت كرد و جنید او را به قتل رسانید.»
1- اختیار معرفة الرجال، طوسى، تصحیح و تعلیق حسن مصطفوى، ص102.
2- الطبقات الكبرى، ابن سعد، دار صادر، ج5، ص214.
3- بحار الانوار، ج25، ص346.
4- همان.
5- پیشوایى، سیره پیشوایان، ص603.
6- اختیار معرفة الرجال (رجال كشى)، صص518 ـ 516.
7- همان، ص518.
8- همان، ص520.
9- همان، ص524.
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
رنگ و بوی درد دارد کوچه های سامرا
گریه باید کرد هر شب پا به پای سامرا
هر شب از فرط عطش ای هادی گم گشته گان!
می پرد مرغ دل ما تا هوای سامرا
گرچه دورست از ضریح سبز تو دستان ما
قلب ما آنجاست آنجا لا به لای سامرا
نسبتی دارد مگر با کربلا احوال تو
کاین چنین پیچیده هر جا نینوای سامرا
بوی حیدر داشت مولا رنج بی پایان تو
ریشه دارد در غریبی ماجرای سامرا
باز کن دست تسلّی را علی مرتضی
«کوفه کوفه» زخم دارد شانه های سامرا
رضا کرمی
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
شراره غم
دل را شراره غم تو پُر شرار كرد
داغ تو قلب خسته دلان، داغدار كرد
اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
جارى ز دیده اشك چو ابر بهار كرد
با كشتن تو قاتلت اى هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار كرد
هرگز ندیده دیده تاریخ تا كنون
چون قاتل تو كو ستم بى شمار كرد
دشمن فكند گوشه زندان ز راه كین
هر كس ز مِهر، دوستیت اختیار كرد
رویش سیاه باد كه آن خصم بد منش
روز زمانه تیرهتر از شام تار كرد
در ماتم تو چاك گریبان خویش را
فرزند داغدار تو با حال زار كرد
بر تربت تو مادر پهلو شكستهات
اشك از بصر چو گوهر غلطان نثار كرد
اى شمع برفروخته عشق، اهل دل
طوف حریم پاك تو پروانهوار كرد
باشد گداى خاك نشینت كسى كه او
خود را مقیم درگهت اى شهریار كرد
هر كس غلام كوى تو گردید بى گمان
بر صاحبان تاج و نگین افتخار كرد
از لطف خویش «حافظى» دل شكسته را
یزدان به سفره كرمت ریزه خوار كرد
"محسن حافظى"
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
سلام بر تو ای زبان گویای همهی پاکی ها ! ای پاسدار شرافت!
سلام بر تو ای امام دهم و گل روی معنا!
سلام بر تو ای شکیبا!
سلامی از همه سوی زمین و زمان، به بلندای برترین نقطه آسمان...
غروب غریبانه دهمین آفتاب آسمان ولایت، امام علی النقی علیه السلام بر رهروان راه پاکش تسلیت باد.
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
شهادت مظلومانه دهمين اختر آسمان امامت و ولايت
مشعل فروزان هدايت ،يا رو راهنماي امت ، کتاب
علم و زهد و حکمت ، ابن الجواد ، حضرت امام علي نقي ،
امام هادي سلام الله عليه بر شيعيان تسليت باد
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
رنجهای امام هادی علیه السلام
در نبرد بین امام هادى علیهالسّلام و خلفایى كه در زمان ایشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیهالسّلام بود؛ این باید در همه بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یكى پس از دیگرى، آمدند و به درَك واصل شدند.
آخرین نفر آنها، «معتز» بود - همانطور كه امام پیشبینی فرمودند - كه حضرت را شهید كرد و خودش هم به فاصله كوتاهى مُرد.
این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یكى به دست پسرش كشته شد، دیگرى به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنىعباس تار و مار شدند؛ به عكسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل حکام، روز به روز وسعت پیدا كرد و قوىتر شد.
حضرت هادى علیهالسّلام چهل و دو سال عمر كردند كه بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر كار و زندگى مىكردند.
سامرا در واقع مثل یك پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان تركِ نزدیك به خود را - با تركهاى خودمان؛ تركهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - كه از تركستان و سمرقند و از همین منطقه مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد.
این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمىشناختند و از اسلام سر در نمىآوردند.
به همین دلیل، مزاحم مردم مىشدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا كردند. در همین شهر سامرا عده قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى علیهالسّلام جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره كند و به وسیله آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام - با نامهنگارى و ... - برساند.
این شبكههاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دور دست و در همه اقطار دنیا، همین عده توانستند رواج بدهند و روز به روز تعداد افرادى را كه مؤمن به این مكتب هستند، زیادتر كنند.
امام هادى همه این كارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علىرغم میل آنها انجام داده است.
حدیث معروفى درباره وفات حضرت هادى علیهالسّلام هست كه از عبارت آن معلوم مىشود كه عده قابل توجهى از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به گونهایى كه دستگاه خلافت هم آنها را نمىشناخت؛
چون اگر مىشناخت، همهشان را تار و مار مىكرد؛
اما این عده چون شبكه قویى به وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمىتوانست به آنها دسترسى پیدا كند.
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)