ويژه نامه گراميداشت سالروز آزاد سازی
خرمشهر (شهر خون و حماسه)
ويژه نامه گراميداشت سالروز آزاد سازی
خرمشهر (شهر خون و حماسه)
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است.
خرمشهر شهر لاله هاي خونين است.
" خرمشهر را خدا آزاد كرد."
امام خمينی (قدس سره)
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
آنان كه خونین شهر را زنده كردند
به دست كساني كه خرمشهر را كشتند نگاه كنيد. به ناخنهايي كه چشم نخلها را در آوردند نگاه كنيد.
به نقشههايي كه اروندرود را به طرف عراق كشيده است نگاه كنيد. لعنت به اسپريهاي ساخت عراق كه روي ديوارهاي خرمشهر نوشت:
آمدهايم كه بمانيم. نگاه كنيد به برق سرنيزههايي كه درختان «كنار» و «اكاليپتوس» را در آستانه مسجد جامع سر بريدند.
حيف از انعكاس آبهاي اروند كه در آن نوزده ماه به صورت خواب زده سربازان عراقي تابيده بود.
لعنت به آن افسر عراقي كه در اطلاعيه نظامي نوشته بود: خرمشهر مثل بالشتي است كه بصره بر آن خوابيده است، از آن دفاع كنيد!
اين خبر هم خوب است؛ شهرداري بصره خط اتوبوسراني بصره - خرمشهر و بالعكس را داير ميكند. حالا... حالا به صف سربازان عراقي كه در كنار قصر شيخ خزعل منتظرند تا مسافران اردوگاههاي ايران شوند، نگاه كنيد. به زانوان لرزان سرهنگ «احمد زيدا» كه ميدان مين را آلوده كرد، نگاه كنيد.
به سرهنگ بيچاره «جواد اسعد شيتنه» و سرهنگ «صلاح القاضي» كه به خاطر بيلياقتي در دفاع از خرمشهر، سينهشان در مگسك جوخه اعدام قرار گرفت، نگاه كنيد. حالا نگاه كنيد به دستِ عقيقنشانِ كساني كه خرمشهر را زنده كردند. نگاه كنيد.
خجالت نكشيد، يك نگاه حلال است
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
آمدم ای مأمن ارواح پاک
جان بگیرم در تو ای گلگونه خاک
کوچه هایت آشنای درد بود
خانه ات جولانگه نامرد بود
سانه هایت زخمی شلاقهاست
نخلهایت ، سوگوار بس عزاست
شهر من ، ای بستر دریای خون !
در تو جاری ، معنی قرآن کنون
ای صدافتهای عریان را ، ندیم
در بسیط رویش ایمان ، مقیم
تل خاک تو ، نشان از خانه هاست
بازوانت ، زخمی بیگانه هاست
ای قساوتهای دشمن را نشان
در هجوم وحشی قابیلیان
قامت سبز تو را خون رنگ رد
چهره ات را، دست دشمن چنگ زد
ماند خالی ، از تپش گهواره ها
بی سوار و غرقه در خون باره ها
از هجوم زخم چنگیز تتار
در کبودای تن تو ، یادگار
دیده ات ، بر چهر دشمن بسته است
آه ، می دانم که شمت خسته است
شاهد معراج انسان تاخدا
عرصه پیمان انسان با خدا
خون مردانت اگر بر خاک ریخت
نور ایمان بود و از افلاک ریخت
کودکانت ، گرچه در خون خفته اند
قصه بیداری ما گفته اند
قامت ستوار تو ، باز استوار
می نماید سبز در این گیرودار
شهر من ، ای شط پر خون آمدم
هان ! مپرس این جاده را چون آمدم !
زخمها در سینه دارم ، ریش ریش
نعش یاران برده ام بر دوش خویش
دیده ام ، تن های بی سر را به خاک
سینه ها دیدم فراوان ، چاک چاک
آسمان ، در چشم یاران تنگ شد
مسجد و محراب از خون ، رنگ شد
سنگ و خاک جاده با خون شسته ایم
زیر آوار ، آشنایان جسته ایم
این همه بیداد ، آخر بگذرد
زخم تیر و تیغ و خنجر ، بگذرد
شهر من ! ای شهر پر آوای درد
ای نشان پایداری در نبرد !
زیر هر گامی شقایق کاشتیم
تا که این پرچم فرا افراشتیم
قلب تاریخ زمینی شهر من !
غرقه در خون این چنینی شهر من !
حسین اسرافیلی
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
بياد فرمانده شهيد خرمشهر سيد محمد جهان آرا
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويــــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »
اي نخل غلتيده به خون
اشكي از شادي
هم چو من بفشان ... روز آزادي
خيل ياران را ... خيز و ياري كن
دشت شادي را ... آبـياري كن
نخل در آ تش شعله ور
گر چه شد بي سر
نو بتي د يگر گشته بار آور
شهد پيروزي خوشـهء خرما
زورق و من ... ماهي و دريا
ممد نبودي ببيني
گريهء باران لاله روياند از تربت ياران
گشته آبادان هرچه ويران شد
تربـت ياران گلباران شد
«ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
آه و و ا و يـــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
خرمشهر همان شهر عشقى است كه بسيارى از سالكان حماسه آفرين با قطرات خون خويش آن را پيمودند و يك شبه راه صدساله را در نورديدند:
اين طايفه از تبار عشقند همه
جان سوخته از شرار عشقند همه
ديباچه عمرشان به خون رنگين است
زنهار كه پاسدار عشقند همه
خرمشهر قبل از جنگ تحميلى در رديف يكى از مناطق ممتاز ايران و حتى خاورميانه به شمار مىرفت اين ديار بركرانه اروند رود و همسايه ديوار به ديوار آبادان از تمامى امكانات مناسب براى يك زندگى پوياى شهرى استفاده مى كرد، راه آهن پرتحرّك و فعّال كه مبدأ راه آهن جن وب بود، فرودگاه بزرگ و بينالمللى كه روزانه متجاوز از شصت پرواز در آن انجام مى گرفت.
بندرى فعّال و استراتژيك كه سرآمد بنادر ايران و حتى منطقه آسياى جنوب غربى بود، صاحبان كشتىها علاقه داشتند براى باربرى و توقّف در اسكلههاى رودخانه اين شهر لحظاتى در اين سامان بياسايند. بندرى كه شاهرگ حياتى ورود و خروج و چرخه اقتصاد ايران بود.
شهرى با مساجد با صلابت، حسينيههاى متعدّد، مردمانى مشتاق به خاندان طهارت به نحوى كه خرمشهر را به نجف ثانى مبدّل كرده بود، شهرى با بهترين آب آشاميدنى كه كشاورزى نيز در آن رونق فزاين دهاى داشت. اين بندر سوق الجيشى دوبار توسط استعمارگران به اشغال در آمد، يكى توسط دولت عثمانى در سال 1262 ه.ش (1883 ميلادى) و ديگر در سال 1235 ه.ش (1856 م) كه متجاوزان انگليسى آن را متصرف گرديدند.(1)
مردمى صميمى و متدين در اين شهر روزگار مىگذرانيدند تا آن كه رژيم بعثى حاكم بر عراق آسايش آنان را با تحريك استعمار جهانى و براساس محاسبهاى غلط، برهم ريخت. توفان تهاجم ماهها پيش از يورش و تهاجم سبعانه رژيم استبدادى حاكم بر عراق، خرمشهر دستخوش بحرانهاى سياسى و امنيتى بود، قواى مهاجم از مدّتها قبل نيروهاى خود را براى فتح اين شهر ساماندهى نموده و با توزيع سلاح و مهمات و تشديد تبليغات سياسى و روانى زمينه را براى به رهبردارى از نيروهاى موسوم به خلق عرب آماده كرده بودند.
درگيرىهاى مرزى كه در گذشته كم و بيش رخ مىداد در نيمه اول سال 1359 ه.ش شكل شديدى به خود گرفت و در حجم و فواصل آن تغييرات محسوسى بوجود آمد و همين امر سبب اعزام بخشى از نيروهاى سپاه به مرز خرّمشهر گر ديد.
در پى طراحى تهاجم نظامى عراق به سرزمين ايران، لشكر تقويت شده 3 زرهى عراق پس از آن كه تيپ 33 نيروى مخصوص نيز تحت امر آن قرار گرفت در تاريخ 31 شهريور 1359 به دنبال ده روز درگيرى در مرز خرمشهر و هم زمان با حمله سراسرى، يورش خود به اين شهر را آغاز كرد.
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
چه غريبانه رفتيم
اشك از دیدگان همه جاری است، غم درچهرهها موج میزند، دیگر مردم مجبور بودند شهر را ترك كنند، كودكان بهانه پدر را میگیرند و مادران قرآن به دست به دنبال بدرقه فرزندان غیورشان شهر را ترك میكنند.
ماندن جایز نیست و این تنها باری است كه مجبور به عقب نشینی بودیم و آن هم به خاطر این كه ناموسمان به خطر نیافتد.
۴۰روز مقاومت ودر پی آن به شهادت رسیدن شمار زیادی از مردم بیدفاع در زیر شدیدترین حملات دشمن سرانجام در روز چهارم آبانماه سال۵۹مجبور به عقب نشینی شدیم، شهر با همهی امیدهایش به تصرف ناپاكان درآمد.
شهرغارت شد، چاهها خشكید، سبزهها سوزانده و نخلها سر بریده شدند.
آری خونین شهر! این را بدان، "محمدجهان آرا"، بزرگ مرد تاریخ جنگ این فرمانده سرافراز اسلام قبل از این كه بشنود و ببیند كه چگونه تو را به دست آوردیم از دستش دادیم.
خونین شهر را همهبه خاطر دارند، شهری كه گیسوان دختران و زنان به دست نامردان بریده شد و به عنوان نماد به دیوارهای شهر نصب شد.
شهری كه رژیم بعث عراق یك مدرسه دخترانه را به اسارت برده و اعضای خانواده را كنار دیوار حیاط منازل به صف كردند و به گناه خرمشهری بودن به گلوله بستند.
این همان شهری است كه بر گردن پدربزرگ و مادربزرگ هایش این عزیزان دل میهن، گردنبند نارنجك آویختند.
۵۷۸روز بعد! ساعت۲۲روز اول خرداد۶۱است عملیات محاصره دشمن توسط رزمندگان با رمز "یا علی ابن ابیطالب" در عملیات بیتالمقدس آغاز شده و در گام نخست بچههای "یگانهای فتح" دشمن را در پلیس راه منهدم كردند.
این اولین خبر درگیری است خبر ازچهارمین محور قرارگاه فتح به قرارگاه كربلا رسید.
پل نو تصرف شد و پس از۴۸ساعت مبارزه سنگین رزمندگان در روز سوم خرداد به مسجد جامع رسیدند.
در عملیات بیتالمقدس۸۰درصد نیروهای هفت لشگر عراق نابود شدند و۳۰ فروند هواپیماهای آنان منهدم گشت ،۱۰۵دستگاه تانك،۵۶دستگاه خودرو و یك فروند بالگرد به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد.
در این عملیات همچنین بیش از۱۹هزار سرباز بعثی به اسارت رزمندگان درآمدند و تلفات سنگینی بر ماشین جنگی دشمن وارد آمد بطوری كه پس از این حمله رژیم بعث بطور یكطرفه اعلام كرد، ظرف مدت۱۰روز به مرزهای بینالمللی باز خواهد گشت.
لحظه شماری برای آزادی خونین شهر! قلب میلیونها ایرانی پر غرور اما خسته از جنگ در سینه میتپد،۴۸ساعت تلاش رزمندگان سر افراز كشور در حال نتیجه دادن است.
آری مقایسه فرماندهان اسلام در برابر فرماندهان بعثی چه عبث است همه میدانیم كه چگونه آنان از وجود خود گذشته و برای شهادت آماده بودند.
صبح روز سوم خرداد سال۶۱است اكنون صدای آشنایی از رادیو به گوش می رسد، "شنوندگان عزیز، توجه فرمایید"، "شنوندگان عزیز، توجه فرمایید"، "خرمشهر، شهر خون و قیام آزاد شد".
این صدا بسان انفجار بزرگ نه در جای جای ایران بلكه جهان شنیده شد، آری خرمشهر پس از۵۷۸روز اسارت خود به دست مزدوران بعثی به دست فرزندان امام آزاد شد.
و مردم به یاد آوردند ایثار پیر و جوان این مرز بوم را و زمزمه كردند كه :
" ممد نبودی ببینی، شهر آزاد گشته"،
"خون یارانت پر ثمر گشته"،
"آه و واویلا ...".
"امیدم گشته ناامید، به از هجر تو"،
"یاران میآیند اندر پی تو"، "آه و واویلا....".
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
و این سان دوباره برگشتیم و تحقق یافت آنچه عهد و پیمان بستیم .
SIZE][/B]۴۰۰نهال نو رسته را از دست دادیم و اسطورههای میادین۴۵روز بیخواب مقاومت كردند اما با این صدای معجزهآسا رزمندگان سلحشوربرتربت پاك خرمشهر بوسه زدند و وفای به عهد كردند.
آری آنان اعلام كرده بودند كهای خرمشهر! " دوباره برمی گردیم." نفسها خسته، صداها خسته، پوتینهای آغشته به خون از برادران رزمنده ولی هنوز نور خدایی در دلها روشن است طنین فریاد "الله اكبر" طنین انداز است.
میلیونها انسان در جای جای میهن عزیز سجدهشكر بهجای آوردند و "خرمشهر آزاد شد" و این نوید آزادی كسانی است كه دلاورانه جنگیدند و شهادت را عاشقانه پذیرا شدند.
امام شهیدان اعلام كرد، كه دست بسیجیان و رزمندگان را میبوسم و بر این بوسه افتخار میكنم؟
در آن روز خرمشهر تنها به ساكنان آن تعلق نداشت بلكه متعلق به تمامی مردم ایران بود، زیرا خرمشهر مانند كودك گم شدهای بود كه به دامن مادرش بازگشته بود.
ای خونین شهر! چه جوانان، نوجوانان، سالمندان و كودكانی را در آغوش گرمت با خون دل نگاه داشتی و اسیران خاك را چه خوب بزرگ كردی و سر زنده، نگذاشتی به دست نامردان عراقی بیافتند.
آری صدام و صدامیان تقاص تمامی خونهای به ناحق ریخته شده را از شیره های جانشان پس دادند.
خونین شهر همه میدانیم كه هدف بیگانگان از تهاجم به مردم این كشور نه تنها سرقت اقتصاد و منابع مالی، بلكه تسلط فرهنگی و اشاعه اسارت و پوچی در بین ملت بوده است.
حماسه سوم خرداد تجلی ربانی رهروان نور است این روز، روز فتح ارزش ها است ارزشهایی كه برای تثبیت آن جانهای معزز و معظمی نثار شد.
در این ایام پرفتنه كه دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین از هرسو آماده هجمه بودند و بیشرمی را به حدی رساندند كه به شریفترین و مقدسترین مكان های مورد احترام همه مسلمانان تعدی و بیحرمتی میكنند.
رزمندگان سوگند یاد كردند كه هرگز از خط عشق به انقلاب اسلامی و صیانت از مرزهای جغرافیایی و معنوی كشور اسلامی قدمی به عقب بر نداریم.
فتح خرمشهر با وجود استحكامات، تجهیزات، كمكهای نظامی و اطلاعاتی جهانیان فقط با كمك و یاری " ید الهی " آزاد شد.
[/FONT]
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟
شاید خیلی ها هنوز سرود زیبایی که در وصف شهید محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر سروده شده را به خاطر داشته باشند. در آن زمان ورد زبان هر ایرانی این سرود زیبا بود با این اشعار: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟
به گزارش تابناک ، شاید خیلی ها هنوز سرود زیبایی که در وصف شهید محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر سروده شده را به خاطر داشته باشند. در آن زمان ورد زبان هر ایرانی این سرود زیبا بود با این اشعار: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟ آقای عزیزی. فردی که برای دل خودش شعر میگوید، متولد خطه خوزستان و از همرزمان جهانآرا ، حاضر در دفاع از خرمشهر تا آخر و حاضر در آزادی خرمشهر تا لحظه آخر و کسی که از سال ۶۲ در اراک ساکن شده ..
فکر و اساس سرودن شعر در وصف جهانآرا چگونه بود؟
جهانآرا بسیار آرام و دوست داشتنی بود و جاذبه خاصی در او وجود داشت. در اولین سالگرد شهادت وی به تهران میرفتیم.
در اتوبوس دوستان پیشنهاد کردند که شعری درمدح شهید جهانآرا تهیه شود تا در مراسم ایشان همه با هم بخوانند.
در این فاصله که در اتو بوس بودم این شعر را آماده کردم. البته خود نوای این شعر یک نوحه قدیمیاست که با یکسری تغییرات کلی و اساسی آن را به صورت فعلی که رایج است تبدیل کردم.
اولین بار شعر را چه کسی خواند؟
اولین بار در مراسم سالگرد جهانآرا خودم خواندم بعد آن را به حسین فخری که عضو سپاه خرمشهر بودند دادم و ایشان نیز آن را به غلام کویتی پور دادند.
درسال ۶۴ به پیشنهاد کویتی پور تغییراتی در آن دادم. البته آن زمانی که وی این شعر را خواندند من درمنطقه مهران بودم و در آنجا دیدم یکی از بچه های دزفول این شعر را زمزمه میکند و برایم جای تعجب بود که وی این شعر را از کجا بهدست آورده.
از او سوال کردم و گفت، شب گذشته کویتی پور آن را خوانده و من هم تعدادی از ابیات آن را حفظ کردم.
آیا سرودن این اشعار با یک انگیزه درونی خاص بود؟
این اشعار خودشان به سراغ آدم میآیند و در آن فضا که قرار بگیری آن روحیه ایجاد میشود و مثل یک رایحه دلنشین یا یک ابر زودگذر است که باید سریع آن را جذب کنی و به آن سبک و سیاق بدهی تا ماندگار شود و در غیر این صورت میگریند و میروند بهطور مثال در مورد شعر زیر که کویتی پور خوانده بودند همان شعر «یاران چه غریبانه رفتند از این خانه» یک شاعر دیگر این شعر را گفته بود و من هم بدون آنکه از شعر وی اطلاعی داشته باشم شعری با همین سبک و سیاق درمدح خرمشهر سرودم به کویتی پور دادم که وی نیز این اشعار را با هم تلفیق کرد و این سرود یاران چه غریبانه را خواندند که چند بیت از اشعار آن توسط من سروده شده است.
منبع:
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
پیام حضرت امام خمینی قدس سره به مناسبت فتح خرمشهر
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به این جانب رسیده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود؛ و این جانب با یقین به آن که «مَا النصرُ اِلاّ مِن عندِ الله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیة الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایی در دست ابرقدرتان خصوصاً امریکای جهانخوارند، بیرون آورد .
و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم که با دست پلید جنایتکاران غرب به خون کشیده شده و خونین شهر نام گرفت، - به اهتزاز در آورد – تشکر می کنم و آنان فوق تشکر امثال من هستند.
آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپا کننده ی عدل الهی در سراسر گیتی روحی لتراب مقدمه الفدا می باشند.
آنان به آرم «ما رمیتَ اِذ رمیتَ و لکنَّ الله رَمی» مفتخرند. مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نورچشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بی پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی این ابرجنایتکار دهر به تباهی کشیده شدند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی هدیه آوردید
و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستاره درخشنده ی پیروزی های آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد و مبارک باد بر ملت عظیم الشأن ایران، این چنین فرزندان سلحشور جان بر کفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند
و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه ی جنگ با دشمنان باطنی و دشمن ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتشی، سپاهی، بسیجی، ژاندارمری، شهربانی و کمیته ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هشیار باشید که پیروزی هر چند عظیم و حیرت انگیز است، شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور فتح، شما را به خود جلب نکند که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسه ی شیطان به سراغ آدم می آید و برای اولاد آدم تباهی می آورد و من با آن که به همه ی شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، از تذکری که برای مؤمنان نفع دارد باید غفلت نکنم.
چنانچه از نصیحت به حکومت های همجوار و منطقه دریغ ندارم و آنان می دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می گویند و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می دهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای امریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید و شما بدانید آن قدر که ابرقدرت ها از صدام این نوکر چشم و گوش بسته پشتیبانی کردند، از شماها که قدرت های کوچک و حکومت های ضعیف هستید، پشتیبانی نمی کنند و شما عاقبت این جنایتکار و هم قطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیده اید.
قدرت های بزرگ پیش از آن که از شما استفاده نمایند، از شما طرفداری نمی کنند و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می کشند و من نصحیت برادرانه به شما می کنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم، و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می کنند و اگر با نشست های خود بخواهید «طرح کمپ دیوید» یا فهد را که مرده اند، زنده کنید
که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصاً حرمین شریفین می دانیم .
اسلام به ما اجازه سکوت نمی دهد و این جانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را ادا نمودم، اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و برای قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا می کنم و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم. سلام و درود بی پایان بر فرماندهان قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز وسرشار از شادی ها.
والسلام علی عباد الله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی
سوم خرداد ماه 1361
اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)