5- مكتب اتريش و ريشههايش
در نيمه قرن نوزدهم ميلادي، نفوذ نظري و عملي سوسياليستها در اروپا، اقتصاددانان ليبرال را به تكاپوي تازهاي براي پاسخدادن به پرسشها و رفع تناقضها واداشت. آنها از سويي ميبايست، نقصانهاي نظري اقتصاددانان كلاسيك را درباره غايتهاي اقتصاد رفع ميكردند و از سوي ديگر ناچار بودند با جاذبههاي پوپوليستي سوسياليسم جدال كنند.
خدشهاي كه به نظريههاي كلاسيك وارد شده بود به مبحث «منشا ارزش» مربوط ميشد. اقتصاددانان تا آن زمان دو منشا براي ارزش كالاها و خدمات قائل شده بودند. اولي از آن اقتصاددانان كلاسيك بود كه بر نقش عناصر توليد(كار و سرمايه) و عرضه و تقاضا تاكيد ميورزيدند و ديگري از آن كارل ماركس بود كه منشا ارزش را در «كار اجتماعا لازم» ميدانست. طبق نظريه اول، آنچه قيمت كالا را در بازار تعيين ميكرد، ميزان هزينههاي صرفشده در آن و تقاضاي مصرفكنندگان بود. براساس نظريه دوم، ميزان كاري كه صرف توليد كالاها ميشود دو بخش دارد. بخش كوچكي از آن به عنوان دستمزد به كارگران داده ميشود و مابقي كه در واقع محصول استثمار كارگران است به جيب سرمايهداران ميرود و جمع اين دو قيمت نهايي كالا را تشكيل ميدهد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)