نقدی بر فیلم قلاده های طلا!!!
فیلم قلاده های طلا برخلاف اکثر فیلم هایی که به طرز عجیبی هم در حال افزایش هستند، خط داستانی مشخصی دارد که به نظر میرسد مدتها روی آن فکر شده. قلاده های طلا داستان یک جاسوس است که وارد کشور میشود و ماموریت دارد با کمک ضد انقلاب داخل، شرایطی را ایجاد کند که باعث تنش در کشور و نهایتا سرنگونی نظام جمهوری اسلامی شود.
اما داستان قلاده های طلا که توسط طالبی نوشته شده، دارای ایرادات بعضا بزرگیست که نشان میدهد طالبی استعدادی را که در کارگردانی دارد در نویسندگی ندارد. مهمترین ایراد داستان در تحقیر(کوچک انگاری) تیم های عملیاتی مخالفین و ضد انقلاب است. در حالیکه در فتنه۸۸ دهها تیم عملیاتی در تهران فعال بودند اما در فیلم همه راهها به یک جمع محدود ختم میشود. میشد با اضافه کردن چند سکانس و صحنه در فیلم، ارتباط عملیاتی وسیعی را نشان داد اما در فیلم همه طرح ها به همان جمع ضد انقلاب محدود میرسد.
البته نشان دادن نفوذ دشمن در پلیس و حتی رده های بالای دستگاه وزارت اطلاعات، یک حرکت بسیار شجاعانه و تابوشکنانه است و به داستان فیلم کشش و جذابیت خاصی اضافه میکند.پرداخت شخصیت های اصلی در داستان قابل قبول به نظر میرسد اما در مورد شخصیت های فرعی اصلا اینگونه نیست. البته شخصیت امیر(با بازی علیرام نورایی) به خوبی در آمده اما به نظر میرسد با توجه به سطح مهارت هایش بیش از حد اشتباه میکند و انتظارات را از یک فوق حرفه ای برآورده نمیکند. به نظرم بدترین شخصیت های داستان خانواده دکتر رخ هستند که به شدت ضعیف از کار در آمده اند. حتی این تلقی از گفتارها و دیالوگ های آنها بر می آید که آنها نه تنها تنش گریز نیستند که از آن استقبال هم میکنند. این خانواده واقعا وصله نچسبی به داستان است و با حذف آن هیچ اتفاقی نمی افتد. حتی سقط جنین همسر دکتر کار را بدتر هم میکند و فقط یک سکته نامربوط در روند داستان ایجاد میکند که باعث اتفاق خاصی در داستان نمیشود و هیچ چیزی جز یک تلخی مصنوعی ندارد.در ابتدای فیلم اسم های تئوری پردازهای انقلاب مخملی و متفکران غربی مانند جین شارپ و لدین بیش از حد تکرار میشود و برای تماشاگر عادی فقط گیج کننده است. دیالوگ هایی که منتج به بیان اسم فیلم(یعنی قلاده های طلا) میشوند جدا فوق العاده هستند و احتمالا طالبی مدتها این دیالوگ ها را پرورش داده است. بزرگترین مشکل نویسندگان در فیلم های ایرانی معمولا پایان آن است اما اینبار داستان با یک پایان قابل قبول و گیرا به پایان میرسد، هر چند بهتر بود به محکومیت و آینده دکتر رخ(بازی حمیدرضا پگاه) نمی پرداخت. به هر حال داستان، اشتباهات و گره هایی را دارد(مانند نکشتن امین حیایی در صحنه ساختمان و تنها وارد کردن یک ضربه به سر او!) اما کارگردانی خوب مانع مشخص شدن آنها شده است.
شروع فیلم با خبر بمبگذاری در هواپیمای خاتمی شروع میشود، شروعی که میتواند میخکوب کننده باشد اما مطلقا چنین نیست(مثلا شروع ملک سلیمان به شدت میخکوب کننده است) و کارگردانی و داستان پردازی صحنه های ابتدایی اصلا متناسب با اتفاق بزرگی که رخ میدهد نیست.
![15653848349164178860 15653848349164178860](http://upload.iranvij.ir/images_bahman/15653848349164178860.jpg)
محیط وزارت اطلاعات هر چند از نظر دکور در حد خوبی است اما از نظر فضاسازی اصلا روی آن کار نشده. شما با آدم هایی طرف هستید که مدام به همدیگر اخبار را میگویند، مثل چند آدم سیاسی عادی! یا چند خبرنگار معمولی! و در آنجا اصلا خبری از تحلیل ها و اتفاقات پشت پرده نیست. می گویند مهندس اعلام پیروزی کرده اما پشت سرش هیچ چیزی وجود ندارد. از طرف دیگر شما هیچ تحرکی (جز یک مجموعه ۴ نفری) در دکور بزرگ وزارت اطلاعات نمی بینید، خانم هایی که همیشه سرشان پایین است و تایپ میکنند و…! انتظار اینست که مثلا در صحنه خبر بمبگذاری، کل محیط به هم بریزد و همه بلند شوند و به مانیتور نگاه کنند و… اما شما هیچ تحرکی جز از بازیگران اصلی نمی بینید. همین اتفاق در همه صحنه های فیلم(جز وقتی آقا صحبت می کنند و همه میخکوب هستند که خیلی خوب در آمده) تکرار میشود.
بدترین اتفاق فیلم و داستان که از یک کارگردان باتجربه بعید است، رویارویی چند بارهbadman فیلم با قهرمان داستان است. اینکه در یک داستان (که نه پلیسی است و نه اکشن و نه مستند بلکه ترکیبی از هر ۳ آنها) ۵ بار قهرمان شما با شخصیت منفی رویارو شود تا جاییکه این اتفاق عادی شود(!) یک اشتباه غیر قابل قبول است. حتی شخصیت امیر (علیرام نورایی) برخلاف حرفه ای بودنش همیشه در دسترس است و یافتن او کار بسیار راحتی نشان داده میشود، در حالیکه در فیلم های مشابه چگونگی رسیدن به شخصیت حرفه ای و مرموز و خرابکار خودش به شدت هیجان انگیز و جذاب است… . بهتر بگویم آقای طالبی در فیلمش یکی از مهمترین بخش ها یعنی تعقیب و گریز را تقریبا بطور کامل حذف کرده است، چون خرابکار حرفه ای همیشه در دسترس است.
موسیقی فیلم برخلاف تبلیغات یک موسیقی ضعیف و در بهترین حالت متوسط است…
قلاده های طلا سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران نیست و بیشتر از اینکه سیاسی باشد فیلمی امنیتی است. یعنی در مورد مسائل امنیتی که حول مسائل سیاسی است سخن می گوید. گرچه این جای تقدیر دارد که در شرایطی که خیلی ها از به یادآوردن آن روزها گریزانند، این فیلم در مورد تاریکترین مقطع سیاسی تاریخ ایران سخن می گوید اما واقعیت این است که در این فیلم به هیچ وجه به سیاست و سیاسیون ایرانی و نقششان در فتنه ۸۸ پرداخته نشده است. فقط اشاره هایی کوتاه به نامه هاشمی رفسنجانی، سخنان احمدی نژاد در مناظره، تکذیب جواب رهبری به نامه هاشمی، ادعای تقلب توسط خانواده هاشمی، و نظریه پسر آذربایجان و داماد لرستان توسط رهنورد آن هم فقط در قالب اخبار مورد توجه در اتاق مونیتورینگ وزارت اطلاعات (SOC) شده است.
این فیلم خط روایی ضعیفی دارد. یعنی فیلم داستان درستی ندارد و جاهایی از این فیلم احساس می شود که در سینما نشسته و شاهد فیلمی مستند هستیم. اگر روی فیلمنامه و خط داستان بیشتر کار می شد، این اثر تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران می شد. به عنوان مثال نمایش خانواده دکتر در فیلم و اتفاق سقط خانمش به هیچ وجه ربطی به اصل داستان نداشته و به صورتی نچسب به فیلم ملحق شده بود.
بی انصافی است اگر نپذیریم بازسازی فضای اغتشاشات و تحرکات خیابانی و صحنه های اکشنی که در فیلم نشان داده شد، کاری بس دشوار ومناسب بوده است و مخاطبین را تحت تأثیر قرار می دهد.
از نگاه کلی، این فیلم میتوانست از چینش بازیگران مناسبتری بهره ببرد. همچنین کند شدن ریتم آن در اواسط فیلم هم یکی از نقاط ضعف آن است. برخی از سکانس های فیلم هم اصلا در نیامده است. سکانس تجمع در خیابان مطهری، سکانس حمله به پایگاه بسیج و همچنین سکانس شناسایی دکتر به عنوان جاسوس، نپخته است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)