نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: مختصري راجع به سم مار

  1. #1
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    مختصري راجع به سم مار

    سم مار عمدتاً براي بي حركت كردن و كشتن شكار مي باشد و از نظر دفاعي احتمالاً اهميت حياتي دارد . نيش دندان يا فنگ Fang را به دندان تغيير شكل يافته مار گويند كه شيار دار يا مجوف است (همانند سوزن تزريقات) .
    فنگ‌ها در گروه افعيها بزرگ هستند و روي استخوان فك بالا قرار دارند و توسط ماهيچه‌ها حركت مي كنند . در صورتيكه فنگ‌ها در گروه الاپيده مانند كبراها كوتاهتر و به طور ثابت روي استخوان فك بالايي قرار مي گيرند . اين فنگ‌ها در مار دريايي كوتاهتر و همراه چند دندان معمولي روي استخوان فك بالايي قرار دارند .
    مارهاي نيمه سمي گروه كلوبريده غالباً داراي فنگ‌هاي شيار دار و در قسمت خلفي فك بالايي قرار مي گيرند .
    سم مار كه به آن ونوم Venom مي گويند ، مخلوطي از مواد بيولوژيكي متشكل از پلي پپتيدهاي آنزيمي و غير آنزيمي كه عملشان در انسان موجب بروز مسموميت‌هاي مار گزيدگي مي شود . در اغلب مارها سم توليد شده در يك جفت غده سمي ذخيره مي گردد . غده سمي مار از نظر تشريحي شبيه به غده تغيير شكل يافته پاروتيد پستانداران است . اين غده در اغلب مارها در فضايي واقع در پشت چشم و روي استخوان فك بالايي كه به سمت پائين و عقب چشم امتداد دارد به عبارت ديگر بين چشم و گوشه دهان قرار مي گيرد . با حركت سريع استخوان‌هاي سر و فشار وارده توسط ماهيچه‌ها به غده سمي ، مقداري سم از راه كانالي كه به دندان سمي متصل است به شكار منتقل مي شود .
    سم مار حاوي فسفوليپاز A و يا تركيبي از آنست (Phospholipase A) بعضي از فسفوليپازها نسبتاً غير سمي و برخي ديگر به شدت سمي و عصب گرا (Neurotoxic) و ماهيچه گرا (Myotoxic) هستند . سم اغلب افعي‌ها داراي اندوپپتيداز و ارژنين استرهيدروليز مي باشد (Endopeptidases and arginine esterhydrolases) كه در بروز كاهش فشار خون ، خونريزي و نكروز كمك مي كنند . سم مار جعفري (Echis carinatus) احتمالاً داراي اكارين (Ecarin) است كه اثر شديد پروترومبين را دارد و اختلالات انعقادي را باعث مي شود . ظاهراً سم افعي شاخدار يا (Cerastes) اثر مشابهي دارد . سم كبراي جنوب (Walterinnesia) و كفچه مار (N.naja oxiana) مانند ساير گروه الاپيده داراي پلي پپتيد نروتوكسين همراه با فلجي پس سيناپس اعصاب ماهيچه اي است . سم مار شاخدار ايراني خاصيت پيش سيناپسي نروتوكسين و فسفوليپااز را دارد . سم مارها دريايي داراي خواص نروتوكسين و مايوتوكسين و فسفوليپاز مي باشند .
    پراكندگي و ويژگيهاي مارهاي سمي جهان در جدول شماره 3 تحت عنوان رده بندي مارهاي سمي جهان نشان داده مي شود .
    علاوه بر آنزيمها ، مقادير مختلفي از تركيبات پلي پپتيدي يا ليپيدها ، كربوهيدراتها و يونهاي فلزي مانند سديم ، پتاسيم ، منيزيم ، روي ، كلسيم ، مس ، منگنز و از عناصر غير فلزي سموم مي توان فسفر و كلر را نام برد كه به نسبت‌هاي مختلف در بعضي از سموم مارها وجود دارد . بطور كلي 90 تا 92 درصد وزن خشك سم مار حاوي بيش از يك توكسين اصلي است . اثر سم مار در انواع مارها بر روي نسوج زنده متفاوت و ممكن است يك يا چند خاصيت سمي در سم يك نوع مار موجود باشد . با تزريق سم مار به حيوانات آزمايشگاهي آثار ظاهر شده با نشاني هاي باليني از تمام خواص سم خواهد بود . به عبارت ديگر سم مار از نظر آزمايشگاهي از يك سري عوامل و فاكتورهاي مختلف تشكيل مي شود . بنابراين تصوير نهايي مسموميت با سم مار حاصل فعل و انفعالات پيچيده متقابل بين پلي پپتيدهاي زهري با آنزيمهاي گوناگون و محيط داخلي بدن انسان است .
    به طور كلي آثار مسموميت با سم مار به دو گروه موضعي و سيستميك تقسيم مي شود آثار مسموميت موضعي عبارت از ورم موضعي ، نكروز بافت ، طاول و غيره مي باشند . از آثار مسموميت سيستميك مي توان از مسموميت عصبي ، مسموميت خوني ، مسموميت عضلاني و مسموميت‌هاي قلبي و كليوي نام برد .
    از نظر باليني زهر افعيها خون گرا يا موثر در خون (Vasculotoxin) و زهر مارهاي الاپيده مانند كبرا عصب گرا يا موثر در عصب (Neurotoxin) و زهر مارهاي دريايي ماهيچه گر يا موثر در ماهيچه (Myotoxin) ميباشند .
    به طور خلاصه سم مار ممكن است حاوي فاكتورهاي نروتوكسين ، پروتئوليتيك ، انعقاد كننده خون ، فسفاتازها ، كولينسترازها ، هيالورونيدازها ،‌ امينو اسيد اكسيداز و آنزيمهاي ديگر باشد كه مي توان آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار داد .
    براي مطالعه فاكتورهاي مختلف سم از روشهاي متفاوتي استفاده مي شود . روشهاي فيزيكي و شيميايي مانند كروماتوگرافي ، ژا فيلتراسيون به وسيله سفادكسها ،‌جدا سازي پروتئين‌ها توسط الكتروفورز ، اسپكتروفوتومتري و تعيين PK‌ها ، مطالعه متابوليكي مانند اندازه گيري فعاليت آنزيمي ، روشهاي ايمونوشيميايي مانند ايمونوديفوزيون اوكترلوني Ouchterlony، ايمونوالكتروفورز و غيره .
    مي دانيم كه مايعات بيولوژيك حاوي مجموعه اي از پروتئين‌هاي مختلفي بوده و به منظور بررسي پروتئين به خصوص ، روش جداسازي مي بايستي به گونه اي انتخاب شوند تا نسبت به پروتئين مورد نظر كاملاً ويژگي داشته باشند . تهيه پادتن بر عليه پروتئين‌هاي بخصوص داراي ويژگي بوده و بر همين اساس مي توان پروتئين مورد نظر را از يك نظر را از يك مجموعه جدا نمود .
    روشهايي كه در حال حاضر مورد استفاده قرار مي گيرند همگي بر مبناي كمپلكس بين پادتن – پادگن استوار مي باشند و روشهاي ايمونولوژي با اندازه گيري يك و يا تعدادي از تركيبات نظير سيستم پادتن ، پادگن و مجموعه زينهاري انجام مي شوند كه در زير اختصاراً به آنها اشاره مي گردد :
    1-Recovery of immune complex
    (a) Assay of weight
    (b) Assay of volume (immunocrit)
    (c) Measurement of protein of nitrogen .
    2- Gel precipitation
    (a) Radial immunodiffusion (Mancini)
    (b) Double diffusion (Oucterlony)
    (c) Immunoelectrophoresis
    3- Labelled antigen or antibody
    (a) Radioimmunoassay
    (b) Haemagglutination
    (c) Enzyme linked immunoabsorbent assay (ELISA)
    4- Light Scatterung
    (a) Immunonephelometry
    (b) Immunoturbidimetry
    5- Other
    (a) Changes in viscosity
    (b) Changes in sedimentation
    براي كسب اطلاعات بيشتر و به خصوص از جزئيات روشهاي متداول به كتاب بيوشيمي كاربردي ،‌1370، انتشارات دانشگاه تهران ، ترجمه استاد محترم آقاي دكتر اسماعيل علمي آخوني مراجعه شود .
    اثر سم روي عناصر سلولي و مايعات بدن :
    سموم منعقد كننده به دو گروه تقسيم مي شوند : گروه اول كه با استفاده از روش آزمايشگاهي يا اين ويترو (invitro) فيبرينوژن خالص را بدون حضور كلسيم يا عصاره سلولي و پروترمبين منعقد و آنزيمهاي پروتئولتيك اين سمها مانند پاپائين فيبرينوژن را به ژل فيبريني تبديل مي كند . گروه دوم قادر به انعقاد فيبرينوژن نيستند و آنها پروترومبين را ترومبين تبديل مي كنند و مي توان گفت كه خاصيت آنها مانند تريپسين ولي به مراتب قويتر و موثرتر است . آنزيمهاي پروتئولتيك اين سم‌ها تخريب سلولهاي ماهيچه اي را افزايش مي دهند و از رساندن خون به سلولها جلوگيري مي كنند و احتمالاً هيستامين را آزاد مي نمايند . فسفاتازها رل بسيار مهمي در مسموميتها دارند و باعث هموليزخون و ناراحتي هاي قلبي مي شوند . هموليزي كه در اثر سم ظاهر مي شود به علت تبديل شدن ليستين به ليزوستين است كه روي ماهيچه‌هاي قلب و عمل فيبرين سازي اثر دارد و با ايجاد نقصان در پتاسيم و آب بدن و همچنين مورد حمله قرار دادن سلولهاي اندوتليوم باعث خونريزي ششها مي گردد .
    چنانچه سم كبرا رقيق باشد اين عمل ساده تر انجام مي گيرد . از نظر باليني سمهاي منعقد كننده خون اگر به مقدار زياد و به تدريج و آهسته وارد جريان خون شوند خاصيت انعقاد خون را از بين مي برند يعني خون را دفيبرينه نموده باعث عدم انعقاد خون مي گردند . اگر مقدار اين سم زياد باشد و به سرعت وارد جريان خون گردد باعث انعقاد خون در عروق شده و سرانجام مرگ فرا مي رسد . در مورد سمهاي پروتئولتيك مقدار سم چنانچه كم باشد در محل گزش تورم و درد ايجاد مي شود و اگر زياد باشد موجب قانقرايا يا نكروز موضعي مي گردد . در مورد سمهاي همولتيك وجود هموكلوبينوري يا خونريزي در ادرار و كم خوني از نشاني هاي باليني بشمار مي روند . معمولاً سمي كه خون را منعقد مي كند خاصيت پرتئولتيك را نيز دارد .
    سم عصب گرا يا نروتوكسين عوارض مختلفي مانند فلجي و غيره در سلولهاي عصبي ايجاد مي كند تقريباً 21 درصد پروتئين اصلي سم كبراي را فاكتور نروتوكسين تشكيل مي دهد . از نشاني‌هاي باليني اين سم اختلال بينايي ، فلج و تنگي نفس مي باشد . در اين حالت بيمار با يك چشم اشياء را بهتر تشخيص مي دهد و چنانچه از او پرسش‌هايي شود مانند اشخاص مست پاسخ مي گويد و خيلي آهسته صحبت مي كند . علائم مسموميت سيستميك توسط مار كبرا به سرعت آشكار شده ( در مدت 5 تا 10 دقيقه) و مراجعه سريع بيمار به بيمارستان را ايجاب مي نمايد . سم اين گروه از مارها عوارض عصبي محيطي و مركزي دارند . در مورد اعصاب محيطي اثر اين سم مانند كورار بوده اختلال انتقال عصبي در سيناپس عصبي – عضلاني از پي آمد آن است . علائم عصبي محيطي اين مسموميت عبارتند از فلج عضلاني ( از جمله ماهيچه‌هاي تنفسي ) ، اختلال در اعصاب جمجمه اي مانند افتادگي پلكها Ptosis، لوچي Strabismus تنگي مردمك چشم ، ناتواني در اداي صحيح كلمات ، اختلال در عمل بلع و ريزش آب دهان ، علائم سيستميك مسموميت به صورت توقف مراكز عصبي تنفسي ، گيجي ، تهوع و استفراغ شديد ، خواب آلودگي ، بيهوشي و ندرتاً با جملات تشنجي توام مي باشد . علت مرگ معمولاً توقف تنفس به علت فلج عضلات تنفسي است كه ممكن است حتي در كمتر از 30 دقيقه پس از گزش اتفاق بيافتد .
    بعضي از بيماران به علت عوارض مسموميت مراكز عصبي در حالت اغماء و بيهوشي مي ميرند . مهمترين تظاهرات باليني زهر افعيها ،‌ورم و درد موضعي همراه با نكروز و گانگرن اندام است . زهر افعيها از طريق عروق لنفاوي سطحي پوست منتشر مي شود و در مسير خود سبب درد و تورم شديد ،‌گاهي همراه با طاول ، تراوشات خونابه اي و ترمبوزهاي سطحي مي باشد كه به آهستگي گسترش مي يابند .
    از علائم مسموميت با زهر مار جعفري (اكيس) ، پيدايش ورم ، درد و نكروز است . تهوع ، استفراغ ، سرگيجه و سر درد در عده اي ديده شده است . افزايش ضربان قلب ، بزرگ شدن غدد لنفاوي و دردناك بودن آنها ،‌پيدايش طاول و نكروز بافت اطراف محل گزش را مي توان از آثار باليني بشمار آورد . عوارض خوني سم مار جعفري در اثر آنزيم انعقاد زا سبب تبديل پروترومبين به ترومبين و در نهايت با رسوب فيبرينوژن همراه با پلاكت‌ها به صورت لخته‌هاي كوچك و در نتيجه كاهش فاكتورهاي انعقادي ظاهر مي گردد . اين مجموعه همزمان فيبرينوليز ثانويه و يك فاكتور مخرب عروقي (Vasculotoxin) به نام Hemorragin سبب خونريزي عمومي در بيماران مي گردد .
    سم مار دريايي سبب مسموميت عضلاني ، فلج عضلات چشم ، گشادي مردمك چشم ،‌قفل شدن دهان ، اختلال بلع ، گاهي نارسايي حاد كليوي به علت ميوگلوبينوري و بالاخره نارسايي كبدي مي گردد . سم مار حاوي آنزيمهاي ديگري مانند پروتئاز (Protease) كه در سم كفچه مار و بعضي انواع افعيها وجود دارد عملش مانند تريپسين بوده ولي قدرت و اثرش به مراتب بيشتر است . ارپسين (Erepsin) و فسفواستراز Phosphosterase و كولين استراز Cholinsterase آنزيمهاي ديگري هستند كه در سم كبرا وجود دارند و باعث پيدايش كولين و اسيد استيك مي گردند . احتمالاً اين آنزيمها در سم گروه افعيها وجود ندارند . هيالوذونيداز Hyaluronidase آنزيمي است كه باعث افزايش بيماري‌هاي جلدي نزد پستانداران مي شود . اسيد هيالورونيك مقاومت سلولها و بافتهاي مختلف را افزايش مي دهد و از نفوذ مواد خارجي به سلولها جلوگيري مي كند . در صورتيكه هيالورونيداز اين مقاومت را تقليل مي دهد و باعث نفوذ مواد خارجي و جذب سلولي كي گردد . ژل داخل سلولي و نسج همبند مانند سد محكمي است كه مانع نفوذ سم به داخل بافتها مي شود و احتمالاً اين سد توسط هيالورونيداز كه يك آنزيم حلال است شكسته مي شود .
    آنزيمهاي ريبونوكلئاز و ديزوكسي ريبونوكلئاز (Ribonuclease and Desoxyribonyclease) عمل هيدروليز را افزايش مي دهند و اغلب در سم مارهايي كه داراي خاصيت عصب گرا يا نروتوكسين هستند مانند كبرا وجود دارند . آنزيم افيواوكسيداز Ophio-oxidase به تنهايي سمي نيست ولي موجب آزاد شدن پروتئاز و باندهاي چربي و در نتيجه اتوليز و عفونت را باعث مي گردد . به طور كلي هيالورونيداز جذب سلولي را تسريع و افيواوكسيداز به اتوليز و فاسد شدن مواد كمك مي كند . سم عصب گرا شكار را فلج كرده و لستياناز Lecithinase قسمت داخلي و شفاف اندوتليال را مورد حمله قرار مي دهد و ليزوستين توليد شده در تخريب و از بين بردن سلولها موثر است و سرانجام پروتئاز به گلبولهاي قرمز حمله مي كند و موجب تخريب آنها مي شود . به عبارت ديگر سم اغلب مارها داراي خواص منعقد كننده و پروتئولتيك است كه از اجزاء مختلف تشكيل مي شود . اين اجزاء را همانطوري كه گفته شد مي توان با روشهاي آزمايشگاهي مورد بررسي قرار داد . سم مار خاصيت اسيدي دارد و وزن مخصوص آن بين 1030-1070مي باشد سم خشك شده در آب مقطر و سرم فيزيولوژي به خوبي قابل حل است . جدول شماره 4 مقايسه وزن مولكولي و سم نوروتوكسين در نمونه‌هايي از چهار گروه اصلي مارهاي سمي جهان را نشان مي دهد .
    تهيه سم مار :
    براي تهيه سم مار در گروه الاپيده مانند كبرا از يك شيشه مخصوص استفاده مي شود . درب شيشه را با يك ورقه لاستيك نازك مي بندند (مثلاً از جنس تيوپ موتور سيكلت) ، با يك چوب يا عصايي كه در پس گردن مار قرار مي گيرد آنرا مهار مي كنند . بدين ترتيب مار كبرا را با دست مي گيرند و دهانش را به شيشه نزديك مي كنند و در اين موقع مار پوشش لاستيكي را گاز مي گيرد و چند قطره سم داخل شيشه مي ريزد .
    در انواع افعيها احتياجي به پوشش لاستيكي نيست و دندان سمي يا فنگ مستقيماً داخل شيشه قرار داده مي شود و با فشار مختصري به غده سمي محلول سم داخل شيشه ريخته مي شود .
    غلظت و مقدار سم بستگي به انواع و جثه مار‌ها و فصل سم گيري دارد . سم حاصل را در شرايط خاصي در دستگاه خشك كننده يا در مجاورت P2O5 يا كلروكلسيم در ديسكاتور تحت خلاء يا بدون خلاء خشك مي كنند كه دور از نور ، رطوبت و حرارت مي توان آنرا براي مدت زيادي حفظ كرد . رنگ سم در انواع مارها متفاوت است. ممكن است سفيد روشن يا كدر يا زرد روشن يا نارنجي متمايل به قهوه اي باشد . گاهي سم مترشحه از غده‌هاي چپ و راست مار از حيث كميت و كيفيت با هم اختلاف دارند و اين تفاوت در جنسهاي نر و ماده مارهايي كه از يك نوعند نيز مشاهده مي شود . مقدار سم كبراي نر بيشتر از سم كبراي ماده است ولي اين نسبت در گروه افعيها صدق نمي كند . سم كبراي مسن و تيره رنگ بيشتر از كبراي جوان و كم رنگ مي باشد . مقدار سم مار كبرا بيش از انواع ديگر مارهاي ايراني است .
    بطور كلي با توجه به ميزان ترشح سم و قدرت كشندگي يا LD50 آن ، ‌مار كبرا ، مار جعفري ، افعي يا گرزه مار و مار شاخدار به ترتيب از ساير انواع ديگر مارهاي سمي ايران خطرناك تر هستند .
    مقدار سم نوزادان مارهاي سمي گاهي براي كشتن يك فرد بالغ كافي مي باشد و گاهي مقدار تزريق سم به شكار كمتر است . اين كيفيت بستگي به بلندي و كوتاهي دندان سمي ، ‌جثه ، تغذيه ،‌فصل و نحوه گزش دارد .
    بر حسب گونه‌هاي مار ، علائم مار گزيدگي متفاوت است . حجم مار ، سن ، مقدار تزريق سم ، قدرت كشندگي سم ، محل تزريق سم در بدن و فاكتورهاي متفاوت ديگر همگي قابل بررسي هستند . علائم باليني شناخته شده از مسموميت مار گزيدگي در ايران در جدول شماره 9 بطور فشرده بيان شده است . گزش هاي خطرناك مار گزيدگي در ايران اكثرا مربوط به گروه افعيها و مخصوصاً گزش گرزه مار يا افعي است كه غالباً در چراگاه‌ها و مناطق كشاورزي اتفاق مي افتد . علائم باليني اين مارها معمولاً حدود 15 دقيقه يا كمي بيشتر پس از گزش ظاهر مي شوند . نشاني‌ها غالباً با درد ، تورم ، تشنگي ، تهوع و گاهي اسهال همراه هستند . تورم در ناحيه گزش به سرعت پيشرفت مي كند و غدد لنفاوي مربوطه بزرگ و حساس مي شود . كاهش فشار خون و تاكي كاردي مي تواند پيش درآمد يك شوك باشد . اگر گزش در نواحي فوقاني بدن اتفاق افتد ،‌تورم طي 24 ساعت گسترش مي يابد ، ادرار كم مي شود ، كبودي و طاول در محل گزش و افزايش درجه حرارت بدن حتي بدون عفونت ديده مي شود .
    جدول شماره 9 – مهمترين علائم باليني مسموميت‌هاي حاصل از گزش مارهاي سمي ايران كه تا به حال گزارش كرده اند . در مورد علائم باليني مار شاخدار Psedocerastes persicus و كبراي جنوب ايران Walterinnesia aegyptia و ساير مارهاي سمي ايران گزارش مدوني وجود ندارد .
    معمولاً تورم حدود يك هفته ادامه دارد . نكروزهاي موضعي كه موجب سلب فعاليت بيمار گردد به ندرت ديده مي شود . خونريزي و شوك باعث مرگ مي گردد و درمان ناقص غالباً باعث ناهنجاري و ميزان تلفات را به 33 درصد افزايش مي دهد .
    گزش مار جعفري (Echis carinatus) داراي علائم مشابهي است ولي تورم چندان گسترش ندارد و شوك زودرس ندرتاً ديده مي شود . طي 6 ساعت سير بيماري پيشرفت مي نمايد و اختلالات انعقادي ظاهر مي شود . خونريزي هنگام سرفه كردن ، خونريزي از بيني و در ادرار و مدفوع خون وجود دارد .
    اختلالت انعقادي 3 تا 4 هفته خاتمه مي يابد . مواردي از مرگ به علت خونريزي داخلي تا 3 هفته بعد از گزش هم گزارش كرده اند . با وجود مراقبت هاي بيمارستاني ممكن است 5 تا 10 درصد بيماران تلف شوند . علائم باليني گزش افعي شاخدار (Cerastes) چندان مشخص نيست . درد موضعي ، تورم و طاول را معمولاً از نشاني هاي باليني گزش اين مار مي دانند . موارد مرگ ناشي از گزش اين افعي خيلي كم است . چون در تشخيص نوع مار شك و ترديد دارند لذا جزئيات علائم باليني كاملاً مشخص نمي باشد . در مورد علائم باليني مار شاخدار ايراني Pseudocerastes) اطلاعات كافي وجود ندارد . از نتايج بررسي سم اين مار بر روي حيوانات آزمايشگاهي چنين استنباط مي شود كه گزش اين مار براي انسان خطرناك است . همچنين در مورد گزش كبراي جنوب و غرب كشور (Walterinnesia) اطلاعات كافي وجود ندارد .
    ولي در گزش كفچه مار (Naja naja oxiana) همانند ساير كبراها ، متعاقب گزش مار ، درد و تورم موضعي همراه با علائم عصبي از قبيل افتادگي پلكها ، تاري ديد و اختلال بينايي و اتساع مردمك چشم و اختلال تكلم و مشكل بلع ممكن است در طي 30 دقيقه ظاهر شود . فلج شامل تمام عضلات و از بين رفتن رفلكس‌هاي تاندوني ،‌خواب آلودگي و گيجي را به دنبال دارد . مشكل تنفس ، تشنج و اغماء و در نهايت مرگ را باعث مي شود . چون سم كبراي جنوب و غرب كشور (Walterinnesia) شبيه سم كفچه مار است لذا ممكن است اين نوع مار علائم باليني مشابهي داشته باشند .
    گزش مار دريايي موجب درد و تورم نمي شود . در حدود 50 درصد از گزش هاي مار دريايي مسموميت قابل توجهي را نشان نمي دهند . اولين تظاهرات مسموميت حاصل از سم دريايي به صورت دردهاي عضلاني است كه الزاماً در نزديكي محل گزش نمي باشد . بروز يا احساس درد معمولاً طي دو ساعت بعد از گزش است و عضلات در لمس دردناكند . علائم عصبي همانند آنچه در مسموميت با كبرا گفته شده ممكن است ديرتر پديد آيد . نارسايي تنفسي ،‌ايست قلبي در اثر هيپركالمي يا نارسايي كليوي ممكن است باعث مرگ بيمار شوند . اثرات سموم تمام مارهاي دريايي ظاهراً مشابه اند .
    گزش مارهاي نيمه سمي ندرتاً باعث مسموميت مي شود . تظاهرات مسموميت معمولاً به صورت درد ، تورم و خون مردگي در اطراف ناحيه گزش است و گاهي باعث تورم غدد لنفاوي ناحيه مي شود . همچنين مواردي از گز گز و انقباضات غير ارادي عضلاني ، افتادگي پلكها ، مشكل بلع و اختلال تنفسي و حتي مرگ گزارش شده است .
    منبع :
    کویر ها و بیابان های ایران


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. کاربر مقابل از M.A.H.S.A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/