صد دشت رنگ
● مروری بر آثار مینو اسعدی، نقاش
مینو اسعدی با ۳۵ سال فعالیت هنری، در بیش از پنجاه نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج از کشور (مانند چین، ترکیه، روسیه، کویت، بلغارستان، انگلستان، آمریکا و...) شرکت داشته است و برنده جوایز متعدد و تقدیرنامه های گوناگون برای نقاشی و تحقیقاتش در هنر است که می توان از دو مدال برنز و سه جایزه نقدی از آکادمی سلطنتی، دو مدال طلا از شهرداری تهران، مدال زنان نام آور ایران از دفتر ریاست جمهوری و مدال و جایزه نقدی اکو، نام برد.
N 207
«زیبایی مطلق» هدف اصلی این هنرمند در آفرینش آثارش است و منظور او از این زیبایی، خلق خصوصیاتی است که توسط همه افراد و در همه اعصار با هر نوع تحصیل و فرهنگی، قابل ستایش باشد. نوعی از زیبایی که مرزها را از بین ببرد و با داشتن هویتی ملی، همزمان بتواند در سطح بین المللی ارتباط برقرار کند.
او از هنرش با واژه های ساده، صریح و زیبا سخن می گوید و معتقد است که هنر زبان بین المللی بین فرهنگ ها است چرا که به وسیله همه انسان ها در سراسر جهان حس می شود و به هیچ کلامی برای واسطه شدن، نیاز ندارد.به نظر او نقاشی زبانی بصری است و پیام بصری می بایستی کامل و خودکفا باشد.
این پیام بصری به عنوان زبانی مشترک، بدون هیچ تلاشی عمل می کند، چرا که بیان بصری، بی واسطه و مستقیم عمل می کند. زمانی که تفاوت های زبان و فرهنگ، جدایی بین افراد را به وجود می آورند، ادراک هنری است که به یاری مان می شتابد و تعادل ایجاد می کند.
تکنیک نقاشی های مینو اسعدی، رنگ و روغن است. موضوعات نقاشی های او، پس از بازگشت به ایران، طبیعت بی جان، منظره و گوشه هایی از خانه هستند. او نقاشی های خود را نوعی ذکر زندگی اش می داند و نه کاری تولیدی و می گوید که اگر نقاشی برای همه افراد حرفی داشته باشد، می توان گفت که هنرمند تا حدودی به کمال نزدیک شده است.
آخرین آثار این هنرمند در تکنیک فتوکلاژ است و با عنوان «جان بی پناه خاک» مربوط به تخریب محیط زیست و تهاجم انسان به طبیعت است. در این آثار مناظری به تصویر کشیده شده اند که در آنها معماری نامانوس، همچون زائده هایی در دل چشم اندازهای طبیعت روییده اند. در این خاک بی پناه، آب ها آلوده، درختان مثله شده و دل مظلومش را شکافته اند و خورشید، دیگر پیدا نیست و با وجود اینکه گاهگاهی گریز به مناظر طبیعی وجود دارد که حس نوستالژیک را در بیننده بیدار می کنند ولی اکثراً فاجعه ای را مطرح می کنند که باید درباره آن جدی اندیشید.
در گالری کمال الدین بهزاد به دیدن آثارش می روم. با اجازه سرکار خانم گلستان، می توان نام نمایشگاهش را «صد اثر، یک هنرمند» گذاشت. کارهایش را با دقتی بیش از پیش از نظر می گذرانم، چرا که پیش از این، آنها را در خانه اش دیده بودم. رد پای سزان و سپس ماتیس را در برخی از آثارش دیده ام، با این تفاوت که رنگ هایش، شرقی تر است.
مینو اسعدی با اینکه هنرآموخته کالج هنر انگلیس است که تاکید بر طراحی و فیگور انسان از برنامه های آموزش دانشجویان و در واقع سد عبور برای ادامه تحصیل است، اما هیچ رد و نشانی از حضور انسان در آثارش دیده نمی شود. علتش شاید، تنهایی او است و دیگر اینکه آدم ها را دارای پیچیدگی های فراوانی می داند و او که خود آدم ساده ای است، سادگی کارهایش نیز تهی از انسان های پیچیده است و این سادگی را در اشیای ساده خانه، بیان می کند.
آنچه در همه آثار او جلوه گر است، دقت فوق العاده اش در طراحی و سایه زدن و پردازش و اجرای اثر است. کنتراست تیرگی- روشنی آثارش به قدر رنگ های شاد و سرزنده اش، در رنگ های تیره نیز توجه را جلب می کند. فرم آشنای اشیا در مشاهده آثار او، مخاطب را در مقابل خودش نگه می دارد. او هدف از هنر را خلق زیبایی می داند، بر آن تاکید می ورزد و در خلق این زیبایی بسیار کوشیده است. به آثارش که می نگری، گویی در خانه اش به سر می بری، فضای تابلوهای او صمیمانه تو را به خانه مهمان می کنند. در اطرافت همه زیبایی ها را می بینی، گلیم سنتی که با عشق بافته شده، بار دیگر با عشقی فزونتر نقاشی شده، گل همیشه بهار، ماه که از پنجره به اتاق دعوت شده، مناظر و اشیا به طور غریبی با تو صمیمی اند، همان صمیمیتی که در وجود خودش موج می زند، از طریق تابلوهایش تو را فرامی خواند که به دیدارشان بروی و دقایقی طولانی خیره آنها شوی.
انتظار در همه جای خانه موج می زند. بر صندلی های خالی، بر میوه هایی که در انتظار خورده شدن هستند، بر پنجره ای که به مهتاب می نگرد و انتظار می کشد. عناصر و اشیای درون خانه در نقاشی های مینو اسعدی حضوری بس آشنا دارند. این فضا، خانه ای است که ذهنیات درونی آفریننده، مدام درگیر آن است. عشق به خانه و کاشانه که تجربه کوتاه زندگی او بوده است و به قول خودش، بهشت خیالی اش را در آن دوران ساخته است. اصلی ترین منبع الهام او، خانه است. شاید از این جهت که... دستمایه آثارش طبیعت، اشیا و مناظر است. فضای آثار او فضایی است که مینو را پیوسته در خود دارد. او بیشترین ساعات خود را در درون خانه به سر می برد و با خلوت خانه انس و الفتی دیرینه دارد. روزنامه شرق