حضرت آيت الله ميرسيدعلي موحد ابطحي اصفهاني
روشـن است كه براى ارتباط با خداوند عالم، هـيچگونه محدوديت مكانى وجود ندارد. در هر مكانى مىتوان با پروردگار عالم ارتباط برقرار كرد و حاجات خود را از او طلبيد؛ ولى مسلم است كه مكانهاى پاك و مقدس، از يك سو، در ايجاد زمينهى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى ديگر، به دليل عنايات خاص پروردگار به آن مكانها، داراى آثار ويژهاى هستند. آنچه در جمع بندى روايات در ارتباط با مكان دعا قابل بيان است، آنكـه اگـر دعـا و نـيـايـش در مكانهايى چون مسجدالحرام، كنار خانهى كعبه، حرم مطهر امام حسين(عليه السلام) به ويژه زير قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هيچ يك از اينها ميسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گيرد، زودتر به نتيجه مىرسد. به منظور روشن شدن نقش مكان در استجابت دعا به ذكر يك روايت بسنده مىكنيم.
خداوند دوست دارد در مكانهايى او را ياد كنند
ابوهاشم جعفرى، يكى از ياران برجستهى امام هادى(عليه السلام) مىگويد: روزى امام(عليه السلام) بيمار شدند و از من و محمد بن حمزهـ از ديگر ياران حضرتـ خواستند كه نزد ايشان برويم. محمد بن حمزه پيش از من نزد امام(عليه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(عليه السلام)، به من گفت: حضرت مىخواهند كسى را به كربلا بفرستيم تا در حرم امام حسين(عليه السلام) براى شفاى ايشان دعا كند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(عليه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به كربلا مىروم و براى شفاى حضرت دعا مىكنم. پس از آن وقتى به خانهى امام هادى(عليه السلام) رفتم و خدمت ايشان رسيـدم، در پـاسـخ به خواستهى حضرت گفتم: فدايتان شوم! خودم به كربلا مىروم و در آنجا براى شمـا دعـا مـىكنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادى(عليه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بـلالـ يكى از ياران امام(عليه السلام)
ـ را ديدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسيد: امام هادى(عليه السلام) به كربلا چه كار دارند؟ ايشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ايشان كمتر از كربلا نيست و ...
ديگر بار نزد امام(عليه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ايشان عرض كردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: به على بن بلال مىگفتى كه رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) با آنكه عظمتشان از كعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور كـعـبــه طـواف مـىكـردنـد و حـجـرالاسـود را مىبوسيدند. با آنكه حرمت مؤمن از كعبه برتر است، خداوند دستور داده است كه مؤمنان دور كعبه طواف كنند. پس مكانهايى وجود دارد كه خداوند دوست دارد در آنها او را ياد كنند و از او چيزى بخواهند. من هم دوست دارم كه در اين گونه مكانها ]كه نمونهاى از آن كربلاست[ برايم دعا شود.
سپس امام(عليه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا اين مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض كردم: «فدايتان شوم! اگر من نيز به اين خوبى اين نكات را مىدانستم، به طور حتم آنها را به او مىگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمىكردم».[2]
تسليم بودن در برابر ولايت اهل بيت(عليهم السلام)، شرط پذيرش دعا از سوى خداوند است
اگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثيرى انكار ناپذير دارد، ولى اين نكته را نيز بايد در نظر گرفت كه براى وارد شدن به هرجا و كسب توفيق كامل در هر كار، بايد از راه آن وارد شد. قرآن مجيد در اين زمينه مىفرمايد: «وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُيُـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[3]
بهترين راه در زمينهى دعا و توسل، راههايى است كه اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذيرفتن ولايت آنها و تلاش و كوشش خالصانه در اين راه است. محمـدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(عليه السلام)، در حديثى نقل مىكند:
از امام(عليه السلام) پرسيدم: كسى را مىشناسيم كه در عبادت، خضوع و خشوع بسيار دارد، ولى امامت شما را نپذيرفته است؛ آيا عبادتها و كـوششهاى دينى او به حالش سودى دارد؟ امام(عليه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بيت، مثال آن خاندانى است كه در بنى اسرائيل بودند كه هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نياز مىكردند، دعايشان به اجابت مىرسيد، ولى يكى از آنها چهل شب عبادت و راز و نياز كرد و دعايش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عيسى(عليه السلام) رفت و گلايه كرد و از آن بزرگوار خواست كه براى او دعا كنند. حضرت عيسى(عليه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا كردند. پس از آن، خداوند به پيامبرش وحى فرمود: بندهى من از غير آن درى كه بايد نزدم آيد، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همين دليل دعايش مستجاب نگرديد.
اين حديث شريف نشان مىدهد كه اعتقاد كامل و يقين استوار به پروردگار عالم، پيامبر گرامى و ائمه اطهار(عليهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولايت اهـل بـيـت(عليهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد. ذكر حكاياتى چند در زمينهى نقش اعتقاد به ولايت اهل بيت(عليهم السلام) و تلاش در راه آنها در استجابت دعاها، مىتواند در توجه و آماده ساختن هرچه بيشتر خوانندگان عزيز سودمند افتد.
انگشتى كه براى اهل بيت(عليهم السلام)
قلم مىزند بايد شفا بخش باشد
نقل است زمانى فرزند محدث كبير، مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس قمى، صاحب كتابهاى متعدد علمى و كتاب مشهور "مفاتيح الجنان"، دچار عارضه بسيار سختى مىشود و آقايان پزشكان از معالجه او نوميد مىشوند. خبر به حاج شيخ عباس قمى مىرسد؛ ايشان در همان حال، انگشت خود را در استكان چاى مىزنند و مىگويند اين را به فرزندم بدهيد بخورد. اطرافيان همين كار را انـجـام مىدهند و بيمارى فرزند ايشان رو به بهبود مىرود. از مرحوم حاج شيخ عباس قمى مىپرسند: بر آن چاى چه دعايى خوانديد، كه اين همه اثر داشت؟ ايشان در پاسخ مىگويند: »اگر انگشتى كه يك عمر در مسير اهـل بـيـت(عليهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنين اثرى نمىداشت، بايد آن را قطع مىكردم».
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)