صفحه 8 از 11 نخستنخست ... 4567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 104

موضوع: شرح دعاى كميل

  1. #71
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    و بعلمك الذى احاط بكل شى‏ء
    و از تو درخواست مى كنم به دانش و دانائيت كه به همه چيز احاطه كرده.
    در زمينه علم حق كه علم فعلى و علم حضوريست و ظاهر و باطن همه موجودات را احاطه كرده، و چيزى گرچه از يك اتم كه ميلياردها از آن در نوك سوزنى جاى مى‏گيرند از علم او پنهان نيست، و شماره و عدد همه مخلوقات حتى اتم‏ها، دانه‏ها، حبه‏ها، برف و باران، نزد علم او حاضراست، فقط به چند آيه قرآن كه خود دريائى عظيم از معارف است قناعت مى‏كنيم.
    «يعلم ما فى السماوات و ما فى الارض؛ 2
    آن چه در آسمانها و آنچه در زمين است مى‏داند»
    «و يعلم ما فى البر و البحر، و ما تسقط من ورقه الا يعلمها، 3
    آنچه در خشكى و درياست مى‏داند، و هيچ برگى نمى‏افتد مگر اينكه به آن عالم است».
    «والله يعلم ما تسرون و ماتعلنون، 4
    خدا آنچه را پنهان مى‏داريد، و آنچه را آشكار مى كنيد مى‏داند».
    «يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السمإ و ما يعرج فيها و هوالرحيم الغفور، 5
    آنچه در زمين فرو مى‏رود، و آنچه از آن بيرون مى‏آيد، و آنچه از آسمان نازل مى شود، و آنچه در آن بالا مى‏رود مى‏داند، و او مهربان و بسيار آمرزنده است».
    حقيقت اين آيات را با توجهى به بريدگى يك تپه كه هزاران عددش در پنج قاره به چشم مى‏خورد بهتر مى‏فهميد:
    تاكنون حشره شناسان نزديك به هفتصد هزار حشره احصا كرده‏اند، شماره حشرات به اندازه ايست كه ارقام براى بيان آن قاصر است.در يك روز تابستانى كه هوا صاف باشد، شماره سوسك‏ها، مگس‏ها، و خرخاكى‏هائى كه در بريدگى‏هاى تپه‏اى در تكاپو هستند از عده نفوس يك قاره بيشتر است، اگر ناگهان نژاد بشر بكلى از روى زمين معدوم شود، مخلوقات ديگرى كه بر روى زمين مى‏لولند به زحمت متوجه غيبت او خواهند شد. 6
    و بنور وجهك الذى اضاء له كل شى‏ء
    و از تو درخواست مى كنم به نور ذاتت كه به سبب آن همه موجودات غيبى و شهودى به تابش آمد و روشن شد.
    در قرآن مجيد و روايات از كمالات و ارزش‏ها تعبير به نور شده. مراد از نور هدايت است. 7 نور به معناى توفيق براى حركت به سوى ايمان است، 8 نور يعنى اسلام، نور يعنى معرفت، نور يعنى علم، نور يعنى روشنائى دل. 9 نور به معناى قرآن است:
    «قد جائكم من الله نور و كتاب مبين». 10
    نور به معناى احكام الهى و مسائل اخلاقى، و حقايق اعتقادى است:
    «انا انزلنا التورات فيها هدى و نور». 11


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #72
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    با توجه به اين معانى بايد گفت: منظور از نور ذات كمالات و صفات و اسمإ حسناى حضرت حق است، كه هر يك از موجودات به تناسب وجود خود، وبه اندازه امكان و استعدادش، و در حد ظرفيت و قابليتش از آن استفاده مى‏كند، و در اين بهره گيرى از ظلمتى كه دچار آن است رهائى مى‏يابد. انسان مستعد، در اين موقعيت بسيار مهم و فوق‏العاده از ظلمت عدم به نور هستى، از ظلمت نقص به نور كمال، از ظلمت جهل به نور معرفت، از ظلمت ظلم به نور عدالت، از ظلمت كفر به نور ايمان، از ظلمت ضلالت به نور هدايت، از ظلمت ماديت به نور معنويت آراسته مى‏شود، و در حقيقت مطلع الفجر طلوع اسمإ و صفات حق كه نور محض و روشنائى خالص است مى‏شود.
    با توجه به آيات قرآن و معارف اهل بيت شايد بتوان گفت منظور از نور وجه همان حقايق و كمالاتى است كه در هزار مورد در دعاى جوشن كبير آمده.
    و اما مفرد بودن كلمه نور بخاطر اين است كه همه صفات عليا و اسمإ حسنى عين ذات است و در آن حريم مقدس دوئى كه عبارت از صفت و موصوف باشد وجود ندارد، علم و حكمت وعدل و رحمت و لطف و رحمانيت و... همه و همه همان ذات يكتاى يگانه و فرد و احد است.و از آنجا كه استعمال نور بر هدايت در معارف الهى زياد به چشم مى‏خورد شايد معناى اين كلام ملكوتى، و جمله عرشى اين باشد:
    خدايا از تو درخواست مى كنم به هدايت و راهنمائيت كه به سبب آن همه موجودات هدايت يافتند.
    در هر صورت كلمه نور تحمل همه معانى آسمانى، و مفاهيم ملكوتى را دارد، تا ذوق سليم، و قلب نورانى در موارد لازم كدام معنا و مفهومش را استعمال كند؟


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #73
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    يا نور و يا قدوس يا اول الاولين و يا آخرالاخرين
    اى همه كمالات، اى پيداى پيدا، اى ظهور محض، اى آشكار، اى ظاهر، اى هويدائى كه روز عرفه در صحراى عرفات عاشق بى‏قرارت، و عارف دلداده‏ات، و بنده خالصت، و مطلع الفجر نورت حضرت حسين عليه السلام به پيشگاهت عرضه داشت:
    «ايكون لغيرك من الظهور ما ليس لك، حتى يكون هوالمظهر لك؟ متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك، و متى بعدت حتى تكون الاثار هى التى توصل اليك؛ پروردگارا در آن هنگام كه حالت زودگذر روانيم را كنار مى‏گذارم و به خود آمده و با دقت مى‏نگرم مى‏بينم: روشنائى جمال و جلالت در جهان هستى آشكارتر از هر چيز است، و براى آن وجود مقدس خفا و پوشيدگى نيست، تا چراغى سر راهم گيرم و بارگاه ربوبى ترا جستجو كنم، زيرا هر آنگاه كه حقيقتى را دليل راه و طريقم فرض مى‏كنم، با كمى تامل درك مى‏كنم كه سازنده همين دليل، و فروزنده همين چراغ راه توئى.
    كى و كجا غايب بوده اى تا نياز به دليلى باشد كه بر وجودت دلالت كند، و كى و كجا دور بوده اى، تا آثارى كه خود پديد آورده اى ما را به تو برساند؟» 12
    اى منزه از همه عيوب، اى پاك از همه نواقص، اى برتر از آنچه به آن توصيف مى شوى، اى كل الكمال، اى حقيقت محض، يا نور و يا قدوس، اى ابتداى همه ابتداها بدون اينكه براى ذات مقدست ابتدائى باشد، و اى آخر همه آخرها بدون اينكه براى وجود مباركت آخرى باشد، تو ابتدا كننده هر چيزى در حالى كه خود ابتدا ندارى و ازلى هستى، و پس از فناى همه موجودات آخرى در حالى كه آخرى ندارى و ابدى مى‏باشى.
    ابتدا و آخر اصطلاحى صفت كل شى‏ء است، همه چيز اول و آخر و ابتدا و انتها دارد، و اين ابتدا و انتها دو حقيقتى است كه تو براى كل موجودات قرار داده‏اى، ابتدا داشتن دليل بر اين است كه موجودات روزى نبودند، و تو آنها را به وجود آورده‏اى، و آخر داشتن دليل بر اين است كه موجودات روزى در كام فنا فرو مى‏روند و تو آنها را فرو مى برى، پس پيش از كل شى‏ء بودى و چيزى پيش از تو نبوده، و بعد از كل شى‏ء هستى، و پس از تو چيزى نخواهد بود يا اول الاولين و يا آخرالاخرين.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #74
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    پى نوشت‏ها:
    1. اسلام و هيئت، ص 449.
    2. آل عمران، آيه 29.
    3. انعام، آيه 59.
    4. نحل، آيه 19.
    5. سبا، آيه 2.
    6. دانستنى‏هاى جهان علم، آيه 190.
    7. ج 1،ص 487.
    8. ابوالفتوح، ج 1، ص 331.
    9. كشف الاسرار، ج 1، ص 703.
    10. مائده، آيه 15.
    11. مائده، آيه 44.
    12. نيايش حسين در بيابان عرفات، ص 80.
    پاسداراسلام - شماره246


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #75
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اللهم اغفر لى الذنوب التى تهتك العصم
    خدايا براى من بيامرز گناهانى كه پرده‏هاى بازدارنده از نزول سختى‏ها و عذابها و زيانها و خسرانها را پاره مى‏كند.
    گناه
    حركات و اعمال، و حالات و رفتار، و اخلاق و كردارى كه ضد دستورات خدا، و انبياء و امامان عليهم السلام باشد گناه شمرده شده.سنگينى و شدت پاره‏اى از گناهان به اندازه‏اى است كه انجام دهنده آن اعلان جنگ با خدا و پيامبر داده. 1گناهى كه در دنيا از انسان سر مى‏زند، فرداى قيامت آتشى است كه براى هميشه گريبانگير گنه‏كار است:
    «ان الذين ياكلون اموال اليتامى ظلما انما ياكلون فى بطونهم نارا» 2
    مسلما كسانى كه اموال يتيمان را از روى ستم مى‏خورند، جز اين نيست كه در شكم‏هاى خود آتش مى‏خورند.
    گناه نمك خوردن از سفره كريم، و روزى رحيم، و مصرف كردن نعمت خداى عظيم، و نمكدان شكستن است.ساليانى دراز، و عمرى طولانى نمك خوردن، و نمكدان شكستن كمال بى‏انصافى و نامردى است:


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #76
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    داستانى شگفت آور از نمك خوردن و نگاه داشتن حرمت صاحب نمك»
    يعقوب ليث چهره پرآوازه سيستان، و پايه گذار انقلابى رهائى‏بخش بر ضد حكومت خونخوار، و ظالم و ستمكار عباسى، در ابتداى جوانى رويگرزاده‏ بيش نبود.مدتى به كار رويگرى مشغول بود، و پاداش كارش را سخاوتمندانه با جوانان هم سن و سالش مى‏خورد.سخاوت و شجاعت و آزادمنشى او، عامل گردآمدن جوانانى متهور و سختكوش به گرد او شد.با دست برداشتن از روى‏گرى، همراه جوانان مجذوبش به شغلى ديگر روى آورد، از آن شغل هم روى گردان شد، و بنا گذاشت همراه يارانش دستبردى به خزينه اموال امير سيستان بزند، از آنجا كه خزانه در حفاظت نيروئى كارآمد قرار داشت، و دستبرد به آن به آسانى ممكن نبود، بنا گذاشتند از بيرون شهر با كندن كانالى تا زير كف خزانه به اموال امير دست يابند، و با شتاب و سرعت همه را تصرف كنند.
    كندن كانال شش ماه به طول انجاميد، عاقبت نيمه شبى با سوراخ كردن كف خزانه وارد خزانه شدند، و همه طلا و نقره، و جواهرات قيمتى، و درهم و دينار را بطورى كه مامور بيرون خزانه نفهمند در كيسه‏هاى متعددى جمع كردند، آماده بردن اموال از راه كانال به بيرون شهر بودند كه يعقوب در تاريكى نيمه شب، چشمش به چيزى گوهر مانند افتاد كه درخشندگى خاصى داشت، از آنجا كه تاريكى شديد مانع شناخت آن بود، با زبانش عنصر بدست آمده را امتحان كرد، و يافت كه قطعه‏اى نمك بلورين است، به تمام همراهانش دستور داد اموال را بگذاريد، و از راه كانال به طرف بيرون شهر حركت كنيد، جوانان مطيع او با دست‏خالى به بيرون شهر آمدند، و علت اين كار را از يعقوب جويا شدند، يعقوب گفت‏با اينكه پس از شش ماه زحمت مداوم خود را به خزانه رسانديم، و اقتضا داشت همه اموال گردآمده در خزانه را تصرف كنيم، ولى من با چشيدن نمك اميرسيستان از مردانگى و انصاف دور ديدم كه اموال او را به غارت ببريم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #77
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ماموران حفاظت‏خزانه، پس از بازكردن در خزانه، از ديدن وضع خزانه، و كانالى كه با مهارت هر چه تمامتر زده شده بود، و به ويژه از بجا ماندن اموال و طلا و نقره، و درهم و دينار شگفت زده شدند، و جريان امر را به اميرسيستان گزارش دادند، امير دستور داد جارچيان در شهر آواز بردارند، كه دزد خزانه هركه هست، خود را به امير بشناساند تا از لطف و احسان امير بهره‏مند شود، يعقوب بدون دغدغه خاطر خود را به امير سيستان معرفى كرد، و از اينكه نمك خورده و نمكدان شكستن را دور از مردانگى و انصاف ديده داد سخن داد، امير سيستان از بودن چنين جوان شجاع، پركار، باانصاف، و داراى صفت مردانگى بسيار خوشحال شد، و او را به منصب باارزش امارت لشگر سيستان برگزيد، و يعقوب از همانجا راه ترقى و كمال را، تا درگيرشدن با حكومت عباسيان آسوده براى نجات مظلومان پيمود.
    گناه، نجاست معنوى است كه روح و روان، و انديشه فكر، و باطن و سينه و قلب را آلوده مى‏كند، و باعث محروم شدن انسان از الطاف حق، و رحمت‏خدا و فيوضات الهيه مى‏شود.گناه پرده حفاظت انسان را از عذاب و خوارى، و رسوائى و افتضاح پاره مى‏كند، و عامل فاش شدن اسرار انسان در دنيا و آخرت مى‏شود، و زمينه خارج شدن انسان را از مقام بندگى، و دور شدن از پرده پوشى حق، و غفران و آمرزش خداى مهربان را فراهم مى‏آورد.
    بزرگان دين بر اساس آيات قرآن، و روايات اهل بيت گناهان را به دو دسته تقسيم كرده‏اند: گناهان كبيره، و گناهان صغيره.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #78
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    گناهان كبيره به فرموده امام صادق عليه‏السلام گناهانى است كه خداى عز وجل دوزخ را بر آنها واجب ساخته. 3انسان اگر از گناهان كبيره خوددارى كند، و قدم در اين لجن زار مهلك نگذارد، و دامن انسانيت‏به اين آلودگى نيالايد، خداوند مهربان از ديگر گناهانش مى‏گذرد، و او را مشمول رحمت و بخشايش خود مى‏فرمايد:
    «ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريما». 4
    در كتاب پرقيمت عيون اخبار الرضا از امام هشتم عليه السلام روايت‏شده كه گناهان كبيره عبارت است از:
    1- به قتل رساندن انسانى كه خدا ريختن خونش را حرام كرده.
    2- زنا.
    3- سرقت.
    4- خوردن مست كننده.
    5- عاق شدن از جانب پدر و مادر.
    6- فرار از جنگ.
    7- خوردن مال يتيم به ستم.
    8- خوردن گوشت ميته، و خون، و گوشت خوك، و آن چه به نام غير خدا كشته شده.
    9- ربا.
    10- خوردن مال حرام.
    11- قمار.
    12- كم گذاشتن از پيمانه و ترازو.
    13- تهمت به پاكدامن.
    14- لواط.
    15- نااميدى از رحمت خدا.
    16- ايمن دانستن خود از عذاب خدا.
    17- كمك دادن به ستمكاران.
    18- ميل قلبى به ستمگران.
    19- سوگند دروغ.
    20- حبس كردن حقوق مردم بدون تنگدستى.
    21- دروغ.
    22- كبر.
    23- اسراف.
    24- تبذير.
    25- خيانت.
    26- سبك شمردن حج.
    27- جنگ با دوستان خدا.
    28- اشتغال به سرگرمى‏هاى بيهوده و بى‏منفعت.
    29- پافشارى بر گناه.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #79
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آثار شوم گناهان
    از آيات قرآن و روايات، عناوين زير به عنوان آثار شوم گناهان استفاده مى‏شود:
    گناه، اعمال نيك را تباه و نابود مى‏كند، گناه، باعث دچار شدن انسان به فتنه‏ها و بلاهاى دنيايى و عذاب سخت آخرتى است، گناه، مانع مستجاب شدن دعاست. گناه، انسان را از شفاعت‏شفيعان محروم مى‏كند، گناه، دل را سخت و سياه مى‏سازد، گناه ايمان را از بين مى‏برد، گناه مانع نتيجه بخشيدن موعظه مى‏شود، گناه، انسان را خوار و رسوا مى‏كند، گناه، باعث محروميت آدمى از رزق حق مى‏شود، گناه، انسان را از منطقه عبادت و بندگى دور مى‏كند، گناه، زمينه چيرگى شيطان را بر انسان فراهم مى‏آورد، گناه، رشته نظم زندگى و نظام خانواده و جامعه را از هم مى‏گسلد، گناه، اعتماد و اطمينان مردم را از يكديگر از بين مى‏برد، گناه، قلب را مى‏ميراند، گناه، باعث سختى جان كندن، و فشار برزخ است.
    از حضرت صادق عليه السلام روايت شده:
    «اما انه ليس من عرق يضرب، و لا نكبة و لا صداع و لا مرض الا بذنب و ذلك قول الله عزوجل في كتابه: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير...» 5
    هيچ رگى زده نشود، و پائى به سنگ نخورد، و درد سر پيش نيايد، و بيمارى و مرضى به انسان نرسد، جز به ارتكاب گناهى، و همين است كه خداى عزوجل در كتابش فرمود: هر مصيبتى به شما رسيد، به خاطر گناهى است كه مرتكب شديد، و خدا از بسيارى از گناهان در مى‏گذرد». 6
    و نيز از آن حضرت روايت شده:
    «ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلاة الليل و ان العمل السى‏ء اسرع فى صاحبه من السكين فى اللحم»
    قطعا شخص مرتكب گناهى مى‏شود، و به خاطر آن از خواندن نماز شب محروم مى‏ماند، و تاثير گناه در گناهكار از تاثير كارد در گوشت‏سريعتر است».


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #80
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    از حضرت رضا عليه السلام روايت شده:
    «اوحى الله عزوجل الى نبى من الانبياء: اذا اطعت رضيت، و اذا رضيت باركت، و ليس لبركتى نهاية، و اذا عصيت لعنت و لعنتى تبلغ السابع من الورى». 7
    خداى عزوجل به پيامبرى از پيامبران وحى فرمود: هرگاه اطاعت شوم خوشنود گردم، و چون خوشنود گردم، بركت بخشم وبركت من بى‏پايان است، و هنگامى كه از من نافرمانى شود، خشم گيرم، و چون خشم گيرم لعنت كنم، و لعنت من تا هفت پشت را شامل شود».
    به تجربه ثابت شده، كه گاهى فرزندان ستم پيشگان به بلاى تهيدستى، و بيمارى و ناتوانى، و تنگى رزق دچار شده‏اند، و اين خود عنايت و رحمتى از جانب خدا به آنهاست تا مانند پدران خويش به گناه و طغيان مبتلا نشوند.درباره اصرار بر گناه، و ادامه معصيت، از اميرالمؤمنين عليه‏السلام روايت شده:
    «هيچ بنده‏اى نيست مگر اين كه بر او چهل پرده حرمت قرار دارد، تا مرتكب چهل گناه كبيره شود، چون مرتكب چهل گناه كبيره شود، خدا به فرشته‏ها وحى مى‏كند:بنده‏ام را با بال‏هاى خود بپوشانيد، فرشتگان او را با بال‏هاى خود مى‏پوشانند، سپس آن بنده هيچ كار زشتى را نگذارد جز آن كه مرتكب شود، تا جايى كه ميان مردم به خاطر ارتكاب گناه ببالد، فرشتگان گويند: پروردگارا! بنده‏ات هر گناهى را مرتكب مى‏شود و ما از كردار او شرمساريم، خداى عزوجل به آنان وحى مى‏كند: بالهايتان را از او برداريد، چون كارش به اين جا رسد آغاز به دشمنى با اهل بيت كند، آن زمان است كه پرده حرمتش در آسمان و زمين پاره شود، فرشتگان گويند: پروردگارا! بنده‏ات پرده دريده مانده، خداى عزوجل وحى كند: اگر خدا را به او توجه بود، به شما فرمان نمى‏داد بالهايتان را از او برداريد» 8
    انسان پاكدامن و باتقوا، كه با ياد خدا، و با توجه به قيامت، و با معرفت به آثار شوم گناه، در پيدا و پنهان از گناه فرارى و متنفر است، انسانى زنده، و گناهكار آلوده دامن، كه از خدا و قيامت غافل است، و از عواقب گناه نمى‏هراسد، ميت است، در روايات اهل بيت در ضمن جمله‏اى كوتاه به اين دو حقيقت اشاره شده:
    «ان المؤمن حى والكافر ميت»
    حديث شناس با عظمت، شيخ صدوق (ره) در كتاب معانى‏الاخبار حديث بسيار مهمى در رابطه با گناهانى كه آثار شومى دارد از حضرت زين العابدين عليه السلام نقل كرده كه بخشى از آن روايت اين قطعه از دعاى كميل را كه هر جمله‏اش با اللهم اغفر لى الذنوب... شروع شده توضيح مى‏دهد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 8 از 11 نخستنخست ... 4567891011 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/