توبه به دنبال توبه
عطار در منطق الطير روايت مىكند:
مردى پس از گناه روى گناه، و كثرت معصيت توفيق توبه يافت، پس از توبه بر اثر غلبه هواى نفس دچار معصيت شد، بار ديگر توبه كرد ولى توبه خود را شكست و گرفتار گناه شد تا جايى كه به عقوبت و جريمه و مكافات و كيفر بعضى از گناهانش مبتلا شد، و به اين حقيقت آگاهى پيدا كرد كه عمرش را به بى حاصلى تباه كرده، و نزديك به رحلت شده به خيال توبه افتاد، ولى از خجالت و شرمسارى روى توبه نداشت، و چون دانه گندم روى تابه سرخ شده از آتش در سوز و گداز بود، تا وقت سحر از منادى غيبى شنيد اى گنهكار خداى مهربان مى فرمايد:
چون اول توبه كردى تو را بخشيدم، وقتى توبه را شكستى در حالى كه مى توانستم از تو انتقام بگيرم مهلتت دادم تا توبه كردى، و توبهات را پذيرفتم تا بار سوم كه توبه شكستى و خود را در معصيت غرق كردى، اكنون اگر به خيال توبه هستى، توبه كن كه توبهات را مىپذيرم. 8
دعاى راه گم كرده را پاسخ مىدهند.«عطار» در «منطق الطير» روايت مىكند:
شبى حضرت روح الامين در «سدره المنتهى» قرار داشت، شنيد از جانب خداى مهربان نداى لبيك مىآيد، ولى ندانست اين لبيك در جواب كيست؟خواست شايسته شنيدن لبيك را بشناسد، در تمام آسمان و زمين كسى را نيافت، ملاحظه كرد از پيشگاه حضرت حق پياپى جواب لبيك مى رسد، دوباره نظر كرد اثرى از چنان بندهاى كه سزاوار مقام جواب باشد نيافت، عرضه داشت: الهى مرا به سوى بنده اى كه پاسخ نالهاش را مىدهى راهنمايى كن، خطاب رسيد به خاك روم نظر انداز، نظر كرد، ديد بت پرستى در بتخانه روم، در حالى كه چون ابر بهار مىگريد بتش را صدا مىزند، جبرئيل از مشاهده اين واقعه در جوش و خروش آمد، عرضه داشت حجاب از برابرم برگير كه چگونه است كه بت پرستى بت خود را ستايش مىكند، و او را به زارى مىخواند و تو از روى لطف و رحمت جوابش را مىگويى؟!
خطاب رسيد بنده ام دلش سياه شده به اين خاطر راه را گم كرده، ولى چون مرا از كيفيت راز و نيازش خوش آمد، جواب مىگويم، و به پاسخش لبيك مى سرايم تا به اين وسيله راه را پيدا كند، در آن هنگام زبان او به خواندن خداى مهربان گشوده شد!! 9
تغيير نام از دفتر تيره بختان به ديوان نيك بختان
صاحب تفسير فاتحه الكتاب كه يكى از مهمترين كتابهاى عرفانى و علمى است و به قلم يكى از دانشمندان پس از عصر «فيض كاشانى» نوشته شده روايت مىكند:
در بنى اسرائيل عابدى بود، دامن انقطاع از صحبت خلق درچيده، و سر عزلت در گريبان خلوت كشيده بود، چندان رقم طاعت و بندگى در اوراق اوقاتش ثبت كرده بود كه فرشتگان آسمانها او را دوست گرفتند و جبرئيل كه محرم اسرار پرده وحى بود در آرزمندى زيارت و ديدار او از حضرت حق درخواست نزول از دايره افلاك به مركز خاك نمود، فرمان رسيد در لوح محفوظ نگر تا نامش را كجا بينى، جبرئيل نظر كرد نام عابد را مرقوم در دفتر تيره بختان ديد، از نقشبندى قضا شگفت زده شد، عنان عزيمت از ديدار وى باز كشيد و گفت:الهى كسى را در برابر حكم تو طاقت نيست، و مشاهده اين شگفتىها را قوت و نيرو نمىباشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)