يا رب كه منم دست تهى چشم پر آب
جان خسته و دل سوخته و سينه كباب
نامه سيه و عمر تبه كار خراب
از روى كرم به فضل خويشم درياب
پس با خود انديشيد كه هر چند در همه عمر قدمى به خير برنداشتهام، و با اين آلودگى و ناپاكى قابليت همراهى با پاكان را ندارم، اما چون اين گروه دوستان خدايند، اگر به مرافقت و موافقت ايشان دو سه گامى بروم ضايع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و به دنبال آن جوانمردان فريادكنان مىرفت.
يكى از حواريون باز نگريست و آن شخص را كه به نابكارى و بدكارى شهره شهر و مشهور دهر بود ديد كه به دنبال ايشان مىآيد گفت: يا روح الله، اى جان پاك اين مرده دل بىباك را كجا لياقت همراهى با ماست، و بودن اين پليد ناپاك از پى ما در كدام مذهب رواست؟ او را از ما بران تا ما را دنبال نكند و از همراهى ما جدا شود كه مبادا شومى گناهانش دامن زندگى ما را بگيرد!!
عيسى (ع) در انديشه شد تا به آن شخص چه گويد و چگونه عذر او را بخواهد كه ناگاه وحى الهى در رسيد: يا روح الله دوست خودپسند و دچار پندار خود را بگوى، تا كار از سر گيرد، كه هر عمل خيرى تا امروز از او صادر شده، به خاطر نظر حقارتى كه به آن مفلس انداخت از ديوان و دفتر عمل او محو كرديم، و آن فاسق گناهكار را بشارت ده كه به آن حسرت و ندامت كه به پيشگاه ما پيش آورد، مسير توفيق به روى او گشوديم، و دليل عنايت را در راه هدايت به حمايت او فرستاديم. 4
گناهكار جوان
ملافتح الله كاشانى در تفسير منهج، و آيت الله كلباسى در كتاب انيس نقل كردهاند:
در زمان مالك دينار جوانى از زمره اهل معصيت و طغيان از دنيا رفت، مردم به خاطر آلودگى او جنازهاش را تجهيز نكردند، بلكه در مكان پستى و محل پر از زبالهاى انداختند و رفتند، شبانه در عالم رويا از جانب حق تعالى به مالك دينار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و كفن در گورستان صالحان و پاكان دفن كن، عرضه داشت او از گروه فاسقان و بدكاران است، چگونه و با چه وسيله مقرب درگاه احديت شد؟جواب آمد در وقت جان دادن با چشم گريان گفت:
يا من له الدنيا والاخره ارحم من ليس له الدنيا والاخره
اى كه دنيا و آخرت از اوست، رحم كن به كسى كه نه دنيا دارد نه آخرت.
مالك! كدام دردمند به درگاه ما آمد كه دردش را درمان نكرديم، و كدام حاجتمند به پيشگاه ما ناليد كه حاجتش را برنياوريم؟ 5
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)