بدون شك، اگر دعا (بخصوص دعاى كميل) با اسم اعظم حق شروع شود، يقينا به اجابت مى رسد و خواننده اش همراه با خواسته هايش مورد پذيرش حق قرار گيرد.

بسم الله شراب طهورى است كه وقتى كام جان و گلوى قلب از دست ساقى عشق سر كشد، وجد و حالى و نشاط و شورى بيرون از توصيف پيدا مى كند و مجذوب جاذبه معشوق مى شود و تا رسيدن به وصال محبوب سر از پا نشناخته بدون خستگى و سستى راه را طى مى‏كند.
از مى عشق مست خواهم شد
وز نگاهى ز دست خواهم شد
پيش بالاى سرو بالايى
خواهم افتاد و پست خواهم شد
غمزه يار اگر بود ساقى
باده ناخورده مست خواهم شد
گر از اين دست باده اى خواهد
مى كش و مى پرست خواهم شد
در ره او ز پاى خواهم ماند
رفته رفته ز دست خواهم شد
گرچه در عشق نيست گشتم فيض
باز از عشق هست خواهم شد

دورنمايى از اشارات و لطائف بسم الله
كلمه اسم بنا به اعتقاد بزرگان علم صرف و نحو، برگرفته از سمو به معناى رفعت و بزرگى و بلندى و برترى است.

خداى مهربان، لفظ اسم را با اتصال به حرف (با) در اين كلام نورانى و اثربخش آورد، تا انسان به هنگام جارى كردنش بر زبان توجه داشته باشد كه مى خواهد با ذكر اسم دوست به حضرت دوست متوسل شود و بداند كه توسل به دوست با جارى كردن اسم او فقط به زبان ميسر نمى شود، بلكه تا صفحه دل را از آلودگيهاى اخلاقى و آئينه جان را از ناپاكيهاى معنوى پاك نكند و زبان را به آب استغفار از سخنان ياوه و بيهوده و ذكر اغيار نشويد، روح توسل و زمينه جلوه محبوب بر باطن وجود فراهم نگردد، و به اين معناى مهم و حقيقت اهم عنايت داشته باشد كه بدون طهارت دل و پاكى جان و اخلاص در نيت و توجه به فقر ذاتى خود، و بى نيازى حضرت دوست، جارى كردن نام مباركش بر زبان كمال بى‏ادبى و گستاخى است.
هزار بار بشويم دهان به مشك و گلاب