با پایان سال شروع به خانه تکانی کردم ، به خانه ی دل که رسیدم محبتت را برداشتم ، نه غباری داشت و نه کهنه شده بود ، مهرت جای جای دلم خواهد ماند
با پایان سال شروع به خانه تکانی کردم ، به خانه ی دل که رسیدم محبتت را برداشتم ، نه غباری داشت و نه کهنه شده بود ، مهرت جای جای دلم خواهد ماند
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ، اگر باران بند بیاید از این خانه می روم
محاسبه عاشقانه :
۱ + ۱ = همه چیز
و
۲ – ۱ = هیچ چیز
.
.
.
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم / نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی
چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی / نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی . . .
.
.
.
اسپند دود می کنم ، برای عشقمان
هر شب
میان راز و نیاز های شبانه
نکند جادوگر زشت بی تفاوتی ، چشممان بزند . . .
.
.
هر کسی می تواند با شما لبخند بزند
هر کسی می تواند با تو گریه کند
اما کسی که تو را دوست دارد
وقتی اشک در چشمان شماست ، میتواند آنرا تبدیل به لبخند کند . . .
.
.
.
گفتی : نفرین میکنی ؟
گفتم : نه ، اما از خدا میخوام
هیچکس ، اندازه من دوستت نداشته باشد . . .
.
.
.
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
.
.
.
دلم یک جای دنج میخواهد
آرام و بی تَنِش
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی!
تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد
مثلا آغوش تو !
.
.
.
از راه وفا گاه ز ما یاد توان کرد / گاهی به نگاهی دل ما شاد توان کرد
صید دل ما لایق تیر تو اگر نیست / از بهر خدا آخرش آزاد توان کرد
مستم ز می عشق چنان کز پس مرگم / صد میکده از خاکـ من آباد توان کرد . . .
.
.
.
لبخند ، شروع عشق است
محبت ، باغ عشق است
ناکامی ، داغ عشق
چشم ، راز عشق
وعده ، امتحان عشق
خاموشی ، درد عشق و رسوایی ، شرمندگی عشق . . .
.
.
.
دل من یه روز به دریا زد و رفت / پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن / خودشو تو مرده ها جا زد و رفت . . .
.
.
.
نفست باران است
دل من تشنه ی باریدن ابر
دل بی چتر مرا مهمان کن . . .
.
.
.
سخت ترین دو راهی ، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد میبینی که باید منتظر می ماندی
و گاهی
آنقدر منتظر میمانی تا وقتی که میفهمی زودتر از این ها باید فراموش میکردی . . .
.
.
.
از تمام دنیا
یک صبح سرد
یک چای داغ
و یک صبح بخیر تو
برایم کافی ست . . .
.
.
.
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .
.
.
.
سوت میکشد در هوا ، کابل تلفنی که میتوانست
زیباترین عبارات جهان را
از عاشقی به عاشقی برساند . . . !
.
.
.
سنگ هایـی کـــه من از یادِ تو بر دل میــــزدم
خانه ای میشد
اگر خانه بنا میکردم . . .
.
.
.
از وقتی که تــو رفتی ، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ
گذشته هم هیچ وقت نگذشت . . .
.
.
.
بسترم صدف خالی یک تنهایی است
و تو چون مروارید
گردن آویز کَسان دگری . . .
.
.
.
آتش گرفتن ای غم و افروختم بس است
یک دم رها نمی کنی ام سوختم بس است
سنگین شدم ز درد و چو سنگی به در خویش
خون را چو لعل در جگر اندوختم بس است . . .
.
.
.
وقتی پایت خواب می رود
نمی توانی درست راه بروی
لنگ می زنی!
وقتی قلبت خواب می رود
نمی توانی درست فکر کنی.
عاشق می شوی !
.
.
.
فاصله خط عابر پیاده ندارد ، دست مرا بگیر و از آن رد کن ،
قرار دیدار ما هر نیمه شب ، خیالت که نمی گذارد بخوابم . . . !
.
.
.
تو را طلب نمیکنم…نه اینکه بی نیازم … صبورم . . .
.
((اعتقاد))و((عشق))شهامت اورد و همه ترس ها را از دل ببرد;هر اعتقاد که تو را گرم کرد,انرا نگه دار,و هر اعتقاد,که تو را سرد کرد از ان دوری کن.عشق شادی است,عشق ازادی است عشق اغاز ادمیزادیست.
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها ، تنم اسیر درد و خون ولی تو قهر با دلم برای لحظه ی مکن
.
.
.
آدم بدون دوست ، چون کتاب بدون جلد است !
.
.
.
سفری به دور دنیاست ، وقتی دستانم تا انتها ، رویت را نوازش می کنند
.
.
.
انسانهای خوب همانند گلهای قالیند
نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ی چیده شدن ، دائمی اند !
.
.
.
چه فرقی دارد ، شهر ما خانه ی ما باشد یا نباشد ؟
وقتی تو نه در شهر ما هستی و نه در خانه !
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم / تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد / من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم
.
.
.
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو
آن خداوندی که دنیا آفرید / تا ابد همراه و پشتیبان تو . . .
.
.
.
هیچ میدانی ؟
تا تو در آغـوش من گل نکنی
این بهار ، بهار نمیشود . . .
.
.
.
سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل و یک مرامند
هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست . . .
.
.
.
دوبیتی های عاشقانه
برو ای خوب من، هم بغض دریا شو ، خداحافظ
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ
تو را با من نمی خواهم که "ما" معنا کنم دیگر
برو با یک "من" دیگر بمان "ما" شو، خداحافظ . . .
.
.
.
جاگذاشته ام دلی
هرکه یافت
مژدگانی اش تمام "زندگی ام" . . .
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
عشق تصمیم نیست ، یک احساس است
اگر ما میتونستیم تصمیم بگیریم که چه کسی را دوست داشته باشیم
بعد از آن یک زندگی بسیار ساده و معمولی داریم
و از زندگی عاشقانه و جادویی سهمی نمیبریم . . .
.
.
.
لباس هایم که تنگ می شد
می بخشیدم به این و آن
ولی دل تنگم را ، حالا
چه کسی می خواهد !؟
.
.
.
خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند
حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی !
.
.
.
عطرهای خوب ، شیشه خالی شان هم بعد سال ها هنوز عطر می دهد
درست مثل جای خالی تو . . .
.
.
.
دلم برای سادگی ام میسوزد وقتی
دستانت را برایم مشت میکنی
میپرسی: گل یا پوچ ؟
در دلم میگویم : دستهای تو . . .
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
پیانیست نیستم
خوب می نوازد انگشتانم اما
اگر بر تن تو
نوازشگر شوند . . .
.
.
.
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی ؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی ؟
.
.
.
طعم سیب میدهد لب هایش و من گناهکارترین حوّای زمینم
بهشت همینجاست ، در آغوش تو با لب های ممنوعه ات . . .
.
.
.
در انتظار تو
کاسه ی صبر که هیچ
صبر کاسه هم لبریز شد . . . !
دوستت دارم
.
.
.
هر چه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل مانم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگر است / لیک عشق بی زبان زان خوشتر است . . .
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
عشق ،یعنی که تکان خورده و سرپا بشویم
زورکی هم که شده در دل هم جا بشویم
آنقَدَر صبر که شاید علفی سبز شود
پای هم پیر شویم و متوفّی بشویم !
.
.
.
کتاب آغوشت
سوره ی لب هایت
آیه ی بوسه هایت
آنچنان پای بندم به این کیش
که هزار شیطان نمی توانند
لحظه ای
ذره ای
ایمانم را سست کنند . . .
.
.
.
من
دهقان فداکاری شده ام ، که تمام وجودش را به آتش کشیده روبرویت
و تو
قطاری که چشم دیدن مرا ندارد . . .
.
.
.
زندگی شطرنج دنیا و دل است / قصه پررنج صدها مشکل است
شاه دل کیش هوسها میشود / پای اسب آرزوها در گل است
فیل بخت ما عجب کج میرود / در سر ما بس خیالی باطل است
ما نسنجیده پی سرباز او / غافل اینکه او حریفی قابل است
مهره های عمر من نیمش برفت / مهره های او تمامش کامل است . . .
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
دلم برایت تنگ شده است
چه از طول ، چه از عرض و چه از ارتفاع
می دانم تقصیر تو نیست ، قطعا تقصیر اشکال هندسی ست
.
.
.
دلی دارم ز جنس سنگ و شیشه چنان مهرت به جانم کرده ریشه
که در شش گوشه ی قلبم نوشته عزیزم ، دوستت دارم همیشه
.
.
.
هربار که کودکانه دست کسی را می گرفتم ، گم میشدم
حالا آنقدر که در من هراس گرفتن دستی است ، اضطراب گم شدن نیست !
.
.
.
دیشب دونه دونه به ستاره ها سر زدم اما هیچکدوم تو نبودی
اما وقتی به آخرین ستاره رسیدم، آروم بهم گفت
اون خوده ماهه تو هنوز دنبال ستاره ای؟؟
.
.
.
بخوای نخوای دوست دارم، بیایی نیایی منتظرم
بگی نگی دق میکنم اگه تو تنهام بذاری
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
میگن عاشقا، عشقشونو خوشگل می بینن،
ایندفعه که دیدمت خیلی خوشگل شده بودی،
نمیدونم تو هر دفعه خوشگلتر میشی یا من عاشق تر
.
.
.
میدونی فرق تو با اشکام چیه؟
اشک من بخاطر تو زود میاد ولی تو به خاطر اشک من دیر میایی
.
.
.
فکر نکنی وقتی ازت دورم یعنی فراموشت کردم
نه فقط دارم بهت فرصت میدم دلت برام تنگ بشه
.
.
.
آرزو دارم فقط یکبار سرت را روی سینه ام بگذاری
تا طپش نامنظم قلبم را احساس کنی ولی از این میترسم که قلبم به احترامت بایستد!
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)