3ـ آفتاب
مسأله 207ـ تابش آفتاب، زمين و پشت بام را پاك مى كند، ولى پاك كردن ساختمان و درب و پنجره و مانند آن محلّ اشكال است.
مسأله 208ـ براى پاك شدن زمين و پشت بام با تابش آفتاب چند شرط است: اوّل اين كه چيز نجس داراى رطوبت مسرى باشد، بنابراين اگر خشك باشد بايد آن را قبلاً تر كنند، تا بوسيله آفتاب خشك گردد. دوم اين كه عين نجاست را قبلاً برطرف سازد. سوم اين كه آفتاب مستقيماً بر آن بتابد، نه از پشت ابر و مانند آن، مگر اين كه ابر بقدرى نازك باشد كه مانع تابش آفتاب نشود ولى تابش از پشت شيشه مانعى ندارد. چهارم اين كه چيز نجس به واسطه تابش آفتاب خشك شود، امّا اگر به كمك باد يا وسيله حرارتى ديگرى خشك شود كافى نيست، مگر اين كه بسيار كم باشد كه بگويند با آفتاب خشك شده است.
مسأله 209ـ تابش آفتاب، حصير نجس و درخت و گياه را بنابر احتياط واجب پاك نمى كند.
مسأله 210ـ هرگاه شك كند كه زمين نجس با آفتاب خشك شده يا نه، يا چيزى مانع تابش آفتاب بوده يا نه و يا قبلاً عين نجاست را برطرف كرده است يا نه، آن زمين نجس است.
مسأله 211ـ اگر آفتاب به قسمتى از زمين نجس بتابد و آن را خشك كند فقط همان قسمت پاك مى شود.
4ـ استحاله
مسأله 212ـ هرگاه عين نجس چنان تغيير يابد كه آن نام از آن برداشته و نام ديگرى به آن داده شود، پاك مى گردد و مى گويند «استحاله» شده است، مثل اين كه سگ در نمكزار فرو رود و مبدّل به نمك شود. همچنين اگر چيزى كه نجس شده است بكلّى تغيير يابد، مثل اين كه چوب نجس را بسوزانند و خاكستر كنند، يا آب نجس تبديل به بخار شود، امّا اگر تنها صنعت آن تغيير كند مثل اين كه گندم نجس را آرد كنند، پاك نمى شود.
مسأله 213ـ زغالى كه از چوب نجس درست شده، نجس است و همچنين كوزه يا آجرى را كه از گل نجس ساخته اند.
مسأله 214ـ اگر شك كنيم چيز نجسى استحاله شده يا نه، نجس است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)