خطبه 210
[5] از سخنان امام عليه السلام اين سخن را امام در پاسخ کسی فرموده که از
او در مورد احاديث بدعت آور و روايات گوناگون که در بين مردم رواج
دارد پرسش نموده است [6] آنچه در بين مردم شايع است هم احاديث حق
است و هم باطل هم راست و هم دروغ هم ناسخ و هم منسوخ [7] هم عام و هم
خاص هم محکم و متشابه هم احاديثی است که به خوبی حفظ شده و هم
رواياتی که طبق ظن و گمان روايت گرديده است . [8] در عصر پيامبر ( ص )
آنقدر به آن حضرت دروغ بسته شد که به پا خاسته خطبه خواند [9] و فرمود :
هر کس عمدا به من دورغ ببندد جايگاه خويش را در آتش جهنم بايد
انتخاب کند [10] [ بدان ] افرادی که نقل حديث مي کنند چهار دسته اند و
پنجمی نخواهند داشت : [11] 1 منافقان [12] نخست منافقی که اظهار مي کند
نقاب اسلام را به چهره زده نه از گناه باکی دارد و نه از آن دوری
مي کند . [1] و عمدا به پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم دروغ مي بندد .
[2] اگر مردم مي دانستند که اين شخص منافق و دروغگو است از او قبول
نمي کردند و تصديقش نمي نمودند [3] [ اما چون از واقعيت او آگاه نيستند ]
مي گويند : وی از صحابه رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم است
[4] پيامبر را ديده از او حديث شنيده و مطالب را از او دريافت کرده
است به همين دليل به گفته اش ترتيب اثر مي دهند . [5] در حالی که خداوند
شما را از وضع منافقان آنچنان که بايد آگاه ساخته و چنانکه لازم بوده
اوصاف آنان را برای شما برشمرده است [6] [ اين منافقان ] پس از پيامبر
( ص ) به پيشوايان گمراه و داعيان دوزخ با دروغ و بهتان تقرب جستند
[7] پيشوايان گمراه نيز به اينها ولايت و رياست بخشيدند و آنان را حاکم
ساختند و به گردن مردم سوار نمودند [8] و به وسيله اينها به خوردن دنيا
مشغول شدند مردم هم معمولا همراه سلاطين و دنيا هستند [9] مگر کسی که خداوند
او را محفوخ دارد . اين يکی از آن چهار گروه . [10] 2 اشتباه کاران [11] دوم
کسی است که از رسولخدا ( ص ) چيزی شنيده اما آن را درست حفظ نکرده
بلکه در آن اشتباه نموده است [12] ولی عمدا به آن حضرت دروغ نبسته آنچه
در اختيار دارد روايت مي کند و به آن عمل مي نمايد و مي گويد : [13] من از
پيامبر آن را شنيده ام اگر مسلمانان مي دانستند اشتباه کرده از او
نمي پذيرفتند [14] خودش هم اگر توجه پيدا مي کرد که در آن اشتباه واقع شده آن
را رها مي ساخت و مورد عمل قرار نمي داد . [15] 3 اهل شبهه [16] سوم کسی است
که شنيده پيامبر به چيزی امر فرموده در حالی که [ اين امر موقت بوده
و ] [17] بعدا پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم از آن نهی نموده و او نهی
آن حضرت را نشنيده است و يا اينکه نهی رسولخدا ( ص ) را شنيده 000
[1] ولی از امری که بعدا نموده است بي اطلاع مانده اين شخص در حقيقت
منسوخ را فراگرفته اما ناسخ را نشنيده و حفط نکرده است [2] وی اگر
مي دانست آنچه شنيده نسخ شده است آن را رها مي ساخت و مسلمانان هم
اگر مي دانستند نسخ شده آن را ترک مي نمودند . [3] 4 حافظان راستگو [4] چهارم
کسی است که نه دروغ به خدا بسته و نه بر پيامبرش [5] از خوف خدا و برای
تعظيم پيامبرش ( ص ) دروغ را دشمن مي دارد [6] و نيز در آنچه شنيده
اشتباهی برايش پيش نيامده است بلکه آن را با تمام جوانبش حفظ کرده
است [7] آن چنان که شنيده بدون کم و زياد نقل کند . وی ناسخ را حفظ نموده
و به آن عمل مي کند [8] و منسوخ را فراگرفته و از آن دوری مي گزيند . خاص
و عام [9] محکم و متشابه را شناخته و هر کدام را در جای
خويش قرار داده است [10] گاهی سخنانی از پيامبر ( ص ) صادر مي شده است
که دارای دو جنبه بوده [11] سخنی جنبه خصوصی دارد و گفتاری جنبه عمومی و آن
کس که مقصود خداوند [12] و منظور پيامبر ( ص ) را از آن نمي دانست مي شنيد
[13] و حفظ مي نمود و بدون توجه به معنی و مقصود و هدف آن ،آن را توجيه
مي کرد . [14] اينطور نبود که همه اصحاب پيامبر ( ص ) از او پرسش کنند و
استفهام نمايند [15] تا آنجا که عده ای دوست داشتند اعرابی و يا سائلی
بيايد و از آن حضرت چيزی بپرسد و آنها پاسخ آنرا بشنوند [ و بهره
گيرند ] [1] اما من هر چه از خاطرم مي گذشت از او مي پرسيدم و حفظ مي نمودم
[2] اين است جهات اختلاف مردم در احاديث و علل اختلاف رواياتشان .