صفحه 17 از 42 نخستنخست ... 713141516171819202127 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 418

موضوع: فهرست خطبه ها و حکمت های نهج البلاغه

  1. #161
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 164
    [4] از سخنان امام ( ع ) و اين در هنگامی بود که مردم نزد او جمع شده و
    از عثمان شکايت کردند و از آن حضرت خواستند که با عثمان در اين
    زمينه صحبت کند و از او بخواهد که از اشتباهاتش دست بردارد امام
    ( ع ) بر عثمان وارد شد [ با لحنی مؤدبانه و آميخته با احترام با او سخن
    گفت باشد که در دل او اثر کند و از مسيرش باز گردد ] و چنين فرمود :
    [5] مردم پشت سر من هستند و مرا بين خود و تو سفير قرار داده اند . سوگند
    بخدا نمي دانم چه چيز را با تو بگويم ؟ [6] مطلبی را که تو [ در اين
    زمينه ] از آن بي اطلاع باشی سراغ ندارم [7] تو آن چه را که ما مي دانيم
    مي دانی ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را از آن آگاه سازيم و چيزی
    را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم [ زيرا پيامبر صلی
    الله عليه و آله و سلم تمام اصول و وظائف اسلامی را آشکارا بيان فرمود
    و همگان آن را شنيدند ] [8] و همانطور که ما مشاهده کرديم تو هم مشاهده
    کردی و همانگونه که ما شنيديم تو هم شنيدی [9] و همچنان که ما با پيامبر
    صلی الله عليه و آله و سلم همنشين بوديم تو نيز همنشين بودی [10] هيچگاه
    فرزند ابوقحافه [ ابوبکر ] پسر خطاب [ عمر ] در انجام اعمال
    نيک از تو سزاوارتر نبودند [11] تو به رسولخدا ( ص ) از نظر پيوند
    خويشاوندی از آن دو نزديکتری [12] تو از نظر دامادی پيامبر ( ص ) به
    مرحله ای رسيدی که آن دو نرسيدند خدا را به جان خود رحم کن سوگند
    بخدا [13] که تو نياز به راهنمائی و تعليم نداری راهها آشکارند و نشانه های
    دين بر پا [14] آگاه باش برترين بندگان در نزد خداوند پيشوای عادلی
    است . که خود هدايت يافته و ديگران را هدايت مي کند [1] سنت معلومی را
    بر پا دارد بدعت مجهولی را بميراند . سنتها روشن و نورانيند [2] و
    نشانه های مشخص دارند بدعتها نيز آشکارند و علامتهائی دارند بدترين
    مردم نزد پروردگار پيشوای ستمگری است که خود گمراه است و مردم به
    وسيله او گمراه ميشوند [3] سنتهای مورد قبول را از بين برده و بدعتهای
    متروک را زنده مي کند [4] من از رسولخدا ( ص ) شنيدم مي فرمود:[5] پيشوای ستمکار
    را روز رستاخيز حاضر مي کنند در حالی که نه ياوری با او است و نه
    عذرخواهی او را در آتش دوزخ مي افکنند [6] و همچون سنگ آسيا در آتش به
    چرخش مي افتد آنگاه او را در قعر دوزخ به زنجير مي کشند [7] و من تو را
    بخدا سوگند مي دهم نکند تو همان پيشوای مقتول اين امت گردی . چه
    اينکه پيامبر ( ص ) همواره مي فرمود : [8] در اين امت پيشوائی کشته
    خواهد شد که پس از آن درهای کشت و کشتار به روی آنها تا قيامت باز
    خواهدگرديد [9] امور اين امت را بر آنها مشتبه مي کند فتنه و فساد در
    ميانشان گسترش مي دهد تا آن جا که حق را از باطل تميز نمي دهند [10] و به
    سخنی در آن فتنه غوطه ور مي شوند و به شدت در هم آميخته و فاسد خواهند
    گرديد [11] نکند تو با اين سن زياد و گذراندن عمر زمام خويش را به دست
    مروان بسپاری تا برد هر جا که خاطرخواه او است . [12] عثمان در
    پاسخ به آن حضرت گفت : از مردم بخواه به من مهلت دهند تا خويش
    را از حقوق از دست رفته آنها خلاص گردانم . [13] امام ( ع ) فرمود :
    آنچه مربوط به مدينه است مهلتی در آن نيست و آنچه بيرون مدينه است
    مهلتش رسيدن دستور تو به آنها است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #162
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 165
    [14] از خطبه های امام ( ع ) که در آن از شگفتيهای خلقت طاووس پرده
    برداشته آفرينش پرندگان [15] [خداوند ] مخلوقاتی شگفت از حيوان و جماد
    ساکن و متحرک ابداع کرد 000 [1] و شواهدی روشن بر لطافت صنع و قدرت
    عظيمش اقامه فرمود [2] آنچنان که عقلها را مطيع و معترف و تسليم ساخت
    ندای دلائل يگانگيش در گوشهای ما همچنان طنين انداز است [3] شکلهای
    گوناگون پرندگان را آفريد [4] همان پرندگانی که آنها را در شکاف های زمين
    و دره های وسيع و قله کوهها مسکن داد [5] همانها که دارای بالهای رنگارنگ
    و هئحتهای متفاوتند زمام آنها به دست او است . [6] آنها بوسيله بالهای
    خويش در دل هوا و در اين فضای پهناور به پرواز ميايند [7] آنها را با
    اشکال شگفت آوری ابداع کرد و پيکرشان را با استخوانهای به هم پيوسته
    که [ از گوشت ] پوشيده شده ترکيب نمود [8] برخی از آنها را بواسطه
    سنگينی جسمشان از اينکه به آسانی در دل هوا به پرواز آيند بازداشت [9] و
    چنان قرار داد که بتوانند در نزديکی زمين به پرواز در آيند . [10] و با
    لطافت قدرت و دقت صنعتش با رنگ های مختلف آنها را به زيبائی
    رنگ آميزی کرده [11] گروهی از آنها را تنها با يک رنگ که هيچ رنگ ديگری
    با آن مخلوط نبود [12] و دسته ای ديگر را در رنگ دگری فروبرد به جز اطراف
    گردنش که برای آن طوقی از غير آن رنگ قرار داده است . [13] آفرينش
    طاووس [14] يکی از شگفت انگيزترين آنها طاووس است که در موزون ترين
    شکلش بيافريد [15] و با رنگهای مختلف به عاليترين صورت رنگ آميزی کرد با
    بالهائی که شاهپرهای آن را بر يکديگر قرار داد و دمی که دامنه ی آن را
    طولانی گردانيد [16] که به هنگام حرکت به سوی جفت خويش آن را از هم
    مي گشايد و هم چون چتری بر سر خود سايبان مي سازد [17] گوئی بادبان کشتی
    است که ناخدا آن را برافراشته و هر لحظه آنرا به طرفی مي چرخاند [18] با
    اينهمه زيبائی و رنگ در دريائی از غرور فرومي رود و با حرکات
    متبخترانه اش به خود مي نازد و همچون خروس 000 با ماده ی خويش
    مي آميزد [1] و همانند حيوانات نری که از طغيان شهوت به هيجان آمده اند با
    او درآميخته باردارش ميکند . [2] اين حقيقت را مي توان با چشم مشاهده کرد
    . من همچون کسی نيستم که با دليلی ضعيف مطلبی را بگويم [3] و اگر کسی
    خيال کند که باردارشدن طاووس به وسيله ی قطرات اشگی است [4] که اطراف
    چشم جنس نر حلقه مي زند و طاووس ماده آنرا مي نوشد[5] و سپس بدون آميزش
    با نر بلکه در اثر همان اشگها تخم گذاری مي کند [6] اين افسانه بي اساسی است
    ولی اين عجيب تر از افسانه توليد مثل کلاغ نيست .[به هر حال ] چنين به
    نظر مي آيد که ني های پر طاووس همچون شانه هائی است که از نقره ساخته
    شده ،[7] و آنچه بر آنها روئيده است ، يعنی دائره های شگفت انگيز و
    خورشيدهائی که روی آنها نقش گرديده همچون طلای خالص ، و پاره هائی است
    از زبرجد[8] اگر بخواهی آنرا به آنچه زمين [به هنگام بهار] رويانيده
    تشبيه کنی خواهی گفت دسته گلی است [9] که از شکوفه های گوناگون تمام
    گلهای بهاری چيده شده ، و چنانچه بخواهی آن را به پوشيدني ها مانند نمائی
    خواهی ديد[10] همچون پارچه های زيبای پرنقش و نگار يا همچون پرده های
    رنگارنگ يمنی است و هر گاه دوست داشته باشی با زيورها آنرا
    مقايسه نمائی . همچون نگينهای رنگارنگی است [11] که در نواری
    از نقره که با جواهر زينت شده است قرار گرفته باشد همچون کسی که به
    خود مي بالد با عشوه و ناز قدم برمي دارد [12] گاهی سر را برميگرداند و به
    بالها و دمش خيره خيره نگاه مي کند ناگاه از جمال دل آرائی که پر و
    بالش به او بخشيده [13] و رنگ آميزي هائی که همچون لؤلؤ و جواهر به هم
    آميخته است قهقهه سر مي دهد اما آن گاه که به پاهايش نظر مي افکند
    [14] آنچنان با گريه فرياد مي کشد استغاثه و ناله جانکاهش از آن به خوبی
    آشکار مي گردد و گواه صادق دردی است که در درون دارد [15] چه اينکه پاهايش
    همچون پاهای خروس خلاسی باريک و زشت است [16] و در يک سوی ساق پايش
    ناخنکی مخفی روئيده است [17] و در موضع يال کاکلی سبز رنگ و پر خال
    برايش قرار داده شده گردنش همچون ابريق [18] و از گلوگاه تا روی شکمش
    به رنگ وسمه يمانی است [1] و يا همچون حريری است که بر تن کرده و چون
    آئينه ای صيقلی مي درخشد بر اطراف سر و گردنش گوئی معجری است که زنی
    آن را بر سر و گردن پيچيده [2] ولی به نظر ميرسد که از کثرت شادابی و
    براقی رنگ سرسبز و پر طراوتی با آن ممزوج شده [3] و در کناره گوشش خطی
    باريک همچون نيش قلم برنگ گل با بوته بسيار سفيدی کشيده شده [4] اين خط
    با آن سفيديش در ميان آن سياهی جلوه ای ديدنی به خود گرفته [5] کمتر رنگی
    در جهان ميتوان يافت که طاووس از آن بهره نگرفته اما اين رنگها با
    جذابيتی فوق العاده و براقی [6] و درخشش حريرمانند و صفايش از دگر رنگهای
    جهان طبيعت برتری يافته او همانند شکوفه های پراکنده ای است [7] که
    بارانهای بهاری و حرارت خورشيد آنرا هنوز چندان نمو نداده ولی او
    گاهی از پرهايش بيرون مي آيد [8] و لباسش را از تن خارج مي کند پرها
    پشت سر هم ميريزند و به دنبال آن پي درپی مي رويند [9] پوش پرها از نی آنها
    همچون برگها از شاخه ها [ در فصل پائيز ] فرو مي ريزند و پشت سرش رشد
    مي کنند [10] تا بار ديگر بشکل نخست در آيند [ و پس از روئيدن ] با رنگ
    سابق تفاوتی پيدا نمي کنند و رنگی بجای رنگ ديگری نمي نشيند . [11] اگر يکی
    از موهای پوشش پرها را بررسی کنی گاهی رنگی گلی [12] و زمانی رنگ سبز
    زبرجدی و احيانا زرد طلائی به تو نشان خواهد داد [ و هر لحظه جلوه ای
    دارد ] [13] راستی چگونه فکرهای عميق و ديده های موشکاف مي تواند به اسرار
    اين صفات راه يابد [14] و يا عقلهای با ذوق به آن دست پيدا کند و يا
    توصيف کنندگان وصف آن را به نظم آورند . [15] کوچکترين اجزای اين مخلوق
    افکار ژرف انديش را از درک خود عاجز و زبان ها را از توصيف ناتوان
    گردانيده [16] منزه است آن کس که عقل ها را از توصيف مخلوقش ناتوان
    ساخته آن هم مخلوقی که در چشم ها جلوه مي کند [17] و آن را مي بيند موجودی
    محدود با ترکيب پيکری پر نقش و نگار که زبانها از توصيفش حتی به
    طور فشرده عاجز شده و از ادای حق توصيفش وامانده است [ با اين حال
    چگونه ميتوان آفريدگان اين مخلوق را توصيف کرد ؟ ] [1] جانداران کوچک
    [2] منزه است آنکس که حتی برای مورچگان ريز و پشه های خرد دست و پا
    آفريد [3] و بزرگترين موجودات يعنی ماهيان بزرگ نهنگان و فيلها را بوجود
    آورد و مقرر داشت هر شبهی که بجنبد و روح در آن نفوذ کند [4] مرگ پايان
    آن و فناء سرانجامش باشد . [5] اوصاف بهشت [6] اگر با چشم دلت به آنچه از
    بهشت برايت توصيف مي شود نظر اندازی روحت از موجودات بديعی که در
    دنيا پديدار گشته : [7] از شهوات و لذاتش و زخارف و زيورهای ديدنيش
    کناره گيری خواهد کرد [8] و فکرت در ميان درخت هائی که شاخه هايشان همواره
    به هم مي خورد و ريشه های آنها در دل تپه هائی از مشک بر سواحل نهرهای
    بهشت فرورفته متحير مي گردد [9] و انديشه ات در خوشه هائی از لؤلؤهای تر که
    به شاخه های کوچک و بزرگ محکمش آويخته [10] و همچنين پيدايش ميوه های
    گوناگون که از درون غلاف های خود سر برون کرده واله و حيران ميشود [11] اين
    ميوه به آسانی و مطابق دل خواه هر کس چيده مي شود [12] ميزبانان بهشتی از
    آنان که ميهمان بهشتند و در جلو قصرهای آن فرود آمده اند با عسلهای
    مصفا و شرابهای پاکيزه که مستی نمي آفريند پذيرائی مي کنند [13] اين
    [ ميهمانان ] گروهی هستند که تقوا و شخصيت خود را تا پايان عمر حفظ
    کرده [14] لذا از ناراحتي های نقل و انتقال سفرهای [ مرگ و برزخ ] ايمن
    بوده اند . ای شنونده اگر قلب خويش را به مناظر زيبائی که در آنجا
    به آن مي رسی مشغول داری [15] روحت با شوق فراوان به سوی آنها پرواز خواهد
    کرد [16] و هم اکنون از اين مجلس من با عجله به همسايگی اهل قبور خواهی
    شتافت [17] خداوند ما و شما را به لطف خود از کسانی قرار دهد که با دل و
    جان برای رسيدن به سرمنزل نيکان کوشش ميکنند . [1] تفسير بعضی از لغات
    پيچيده اين خطبه شريف رضی مي گويد : [ در خطبه آمده ] يؤربملاقحه ،الار
    کنايه از نکاح و آميزش است . هنگامی گفته مي شود ار الرجل المراه
    يؤرها که با همسرش همبستر شود . و اين فرمايش امام ( ع ) کانه
    قلع داری عنجه نؤتيه بايد توجه داشت قلع بادبان کشتی است و
    داری منسوب به دارين شهری است در کنار دريا که از آنجا
    عطريات مي آورند [ و بادبانهايش معروف است ] و عنجه به معنی
    کشيدن به سوی خويش است هنگامی که مي شود عنجت الناقه اعنجها عنجا
    يعنی آن را به سوی خود کشيدم و النؤتی به معنی کشتيبان است
    و اما تعبير ضفتی جفونه منظور دو طرف پلکهای چشم است . زيرا
    ضفتان به معنی دوطرف مي باشد و اينکه فرمايد : و فلذ الزبرجد
    بايد دانست که فلذ جمع فلذه به معنی قطعه است که معنی آن
    مي شود قطعه هائی از زبرجد و اما تعبير به کبائس اللؤلؤ الرطب به
    معنی خوشه های لؤلؤ تر همچون خوشه های خرما است زيرا الکباسه به
    معنی خوشه و العساليج جمع عسلوج به معنی شاخه است .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #163
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 166
    [2] از خطبه های امام ( ع ) که در آن تشويق به الفت و مهربانی و محبت نموده است
    [3] بايد خردسالان شما به بزرگسالان تاسی کنند و بزرگسالان شما به کودکانتان
    رؤف و مهربان باشند.
    [4] همچون ستم پيشگان دوران جاهليت مباشيد که نه آگاهی از دين داشتند و نه در
    شناسائی خداوند انديشه مي کردند [5] يعنی همچون تخم افعی در لانه پرندگان
    [ مباشيد ] که شکستن آن گناه است [ زيرا گمان مي رود تخم پرنده باشد ]
    اما جوجه آن شر و زيانبار است [ زيرا در حقيقت تخم افعی است
    اشاره به اينکه ظاهر شما به حکم محيط اسلامی ايمان است ولی باطنتان
    بوی صفات جاهليت مي دهد ] [6] آينده بني اميه قسمتی ديگر از اين خطبه است
    [7] پس از همبستگی و اتحاد پراکنده شدند و از اصل خويش تشتت يافتند
    گروهی دست به شاخه ای زده اند 000 [1] و به هر کجا آن شاخه متمايل شد
    همراهش رفتند . اما به زودی خداوند آنها را برای بدترين روزی که
    بني اميه در پيش دارند جمع خواهد کرد [2] آن چنانکه قطعه های پراکنده
    ابرها را در فصل پائيز آری خداوند همه آنها را گرد مي آورد [3] و ميانشان
    الفت و هماهنگی برقرار نموده و آنان را همچون ابرهای به هم پيوسته
    متراکم مي سازد سپس درهائی بر رويشان مي گشايد [4] که مانند سيلی خروشان از
    جايگاه خود بيرون مي ريزند . درست همچون [ سيل عرم ] که دو باغستان
    [شمالی و جنوبی شهر سبا] را در هم کوبيد که برابر آن هيچ تپه و
    برجستگی باقی نماند : [5] نه کوههای بلند و محکم و نه برآمدگيهای بزرگ
    هيچکدام در برابرش استقامت ننمودند . [6] خداوند آنها [ يعنی مخالفان
    بني اميه ] را مانند آب در درون دره ها و رودخانه ها پراکنده مي سازد و
    سپس همچون چشمه سارهائی از قسمتهای مختلف زمين بيرون مي آورد . [7] آنگاه
    به کمک آنان حق گروهی ديگر را از گروه ديگر مي گيرد و جمعی را وارث
    سرزمين دگران مي سازد . [8] به خدا سوگند آنها [ بني اميه ] پس از تسلط و
    پيروزيشان همه آنچه را دارند از دست مي دهند آن چنانکه چربی بر روی
    آتش آب مي شود [9] مردم آخر الزمان [10] ای مردم اگر دست از حمايت
    يکديگر در ياری حق بر نمي داشتيد و برای تضعيف و زبون ساختن باطل سستی
    نمي کرديد [11] هيچگاه آنان که در پايه شما نيستند در نابودی شما طمع
    نمي ورزيدند و هيچ نيرومندی بر شما قدرت پيدا نمي کرد [12] اما همچون
    بني اسرائيل در حيرت و سرگردانی قرار گرفتيد . به جانم سوگند که
    سرگردانيتان پس از من چند برابر خواهد شد [13] و اين به خاطر آن است که حق
    را پشت سر انداخته ايد از نزديکترين افراد به پيامبر ( ص ) [ که من
    هستم بريده و به دورترين فرد [ که معاويه است ] پيوند نموده ايد .
    [14] آگاه باشيد اگر از پيشوا [ و رهبر ] خود اطاعت و پيروی مي کرديد شما
    را به همان راهی مي برد که رسولخدا صلی الله عليه و آله و سلم رفته بود
    [15] و از رنجهای بيراهه رفتن در آسايش بوديد و بار سنگين مشکلات را از
    دوش خود بر مي داشتيد .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #164
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 167
    [1] از خطبه های امام ( ع ) که در آغاز خلافتش ايراد فرموده [2] خداوند کتابي
    هدايت کننده و راهنما [ برای انسانها ] فرستاده نيکی و بدی
    را آشکار در آن بيان فرمود [3] بنابراين راه خير و نيکی را در پيش
    گيريد که هدايت مي شويد و از شر و بدی اعراض کنيد تا در جاده مستقيم
    قرار گيريد . [4] فرائض فرائض در انجام آنها کوتاهی نکنيد که شما را
    به سوی بهشت مي برند [5] خداوند محرماتی قرار داده که بر کسی پوشيده
    نيست و آنچه را حلال فرموده در آن عيبی ديده نمي شود . [6] احترام مسلمان را
    از تمام آنچه در پيشگاهش محترم است بالاتر شمرده و حفظ حقوق مسلمانان
    را به وسيله اخلاص و توحيد تضمين کرده است . [7] مسلمان کسی است که
    مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آنجا که حق اقتضاء کند
    [8] و آزاررساندن به هيچ مسلمانی جز در مواردی که موجبي [ به حکم خدا ]
    داشته باشد روا نيست . [9] به سوی امر همگانی يعنی مرگ که مخصوص يکايک
    شما است مبادرت ورزيد . مردم ديگر پيشاپيش شما مي روند [10] و قيامت از
    پشت سر شما بانک مي زند [ و به پيش مي راند ] سبکبار گرديد تا به
    قافله محلق شويد [11] که پيشينيان در انتظار بازماندگانند [ تا همه از
    دنيا کوچ کنند و در قيامت مبعوث گردند ] . [12] از خدا بترسيد و تقوا
    پيشه کنيد که شما در پيشگاه خداوند مسک ول بندگان و شهرها و آباديها
    هستيد زيرا [ از همه چيز ] حتی از خانه ها و حيوانات بازپرسی خواهيد
    شد . [13] خدای را اطاعت کنيد و او را عصيان منمائيد . هر نيکی مشاهده
    کرديد آنرا انتخاب کنيد [14] و اگر شر و بدی يافتيد از آن اعراض نمائيد .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #165
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 168
    [1] از سخنان امام ( ع ) که پس از بيعت با امام ( ع ) گروهی از
    يارانش پيشنهاد کردند : خوب بود آنان را که در کشتن عثمان دست
    داشتند کيفر مي کردی امام در پاسخشان فرمود : [2] ای برادران از آنچه شما
    مي دانيد بي اطلاع نيستم اما اين قدرت را از کجا بدست آورم ؟ [3] آنان
    [ مخالفان عثمان ] همچنان بر قدرت و شوکت خويش باقيند آنها بر ما
    مسلطند و ما بر آنان تسلطی نداريم [4] اين گروه همانهايند که بردگان شما
    با آنها مي جوشند و باديه نشينانتان به آنها پيوسته اند [5] در بين شما قرار
    دارند و قدرت ريزش هر گونه مشکلات و سختی بر سر شما را دارند آيا
    شما موضعی برای قدرت بر خواسته های خود مي بينيد ؟ [6] اين کار کار اهل
    جاهليت است . آنها يار و ياور دارند . [7] اگر در اين باره جنبشی پيش
    آيد مردم چند دسته خواهند بود : گروهی همان را مي خواهند که شما
    طالبيد [8] و عده ای ديگر رايشان بر خلاف عقيده شما است . و دسته سوم نه
    اين را مي پسندند و نه آنرا . [9] بنابراين صبر کنيد تا مردم آرام شوند و
    دلها در جای خود قرار گيرند و حقوق به آسانی گرفته شود . [10] آرام باشيد و
    به من مهلت دهيد ببينيد به شما چه فرمان مي دهم کاری مکنيد که قدرت
    ما را ضعيف سازد [11] و کاخ قوت و شوکت را فروريزد و سرانجام سستی و
    ذلت به بار آورد . [12] من برای اصلاح کار تا آنجا که ممکن است [ در برابر
    مفسده جويانی که خون عثمان را دستاويز قرار داده اند ] خويشتن داری
    مي کنم اما اگر راه چاره مسدود شد آخرين دارو داغ کردن است [ يعنی
    به ناچار دست به نبرد مي زنم ]


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #166
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 169
    [13] از خطبه های امام ( ع ) اين خطبه را به هنگام حرکت اصحاب جمل به سوي
    بصره ايراد فرموده است امور همگانی مسلمانان [14] خداوند پيامبری
    راهنما با کتابی گويا و دستوری [ برای هدايت مردم ] برانگيخت که جز
    افراد 000 گمراه از آن اعراض نمي کنند . [1] [ بدانيد ] بدعتهائی که به
    رنگ حق در آمده هلاک کننده اند مگر خداوند ما را حفظ کند [2] متابعت از
    حکومت الهی حافظ امور شما است . بنابراين زمام اطاعت خود را بدون
    اينکه نفاق ورزيد و يا ذره ای اکراه داشته باشيد به دست او بسپاريد .
    [3] بخدا سوگند اگر مخلصانه اطاعت از حکومت حق نکنيد خداوند آن را از
    شما برخواهدگرفت [4] و هرگز به شما بازنخواهدگردانيد . تا کار به غير
    شما برگردد . [5] اظهار تنفر امام از دشمنان خود[6] اين گروه [ مفسده جويان ]
    به خاطر نارضايتی از حکومت من به يکديگر پيوسته و من تا هنگامی که بر
    اجتماع شما خوفناک نگردم صبر خواهم نمود [7] چه اينکه آنان اگر بر اين
    افکار سست و فاسد باقی بمانند و بخواهند اهداف خود را عملی کنند
    نظام جامعه اسلامی از هم گسيخته خواهد شد [8] آنها از روی حسد بر کس ی که
    خداوند حکومت را به او بخشيده به طلب دنيا برخاسته اند [9] تصيمم
    گرفته اند چرخ زمان را به عقب برگردانند [ و سنن جاهلی را زنده کنند ]
    حقی که شما به گردن ما داريد : عمل به کتاب خداوند [10] و سنت پيامبر صلی
    الله عليه و آله و سلم و قيام به حق و ترفيع سنت اوست .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #167
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 170
    [11] از سخنان امام ( ع ) که در مورد وجوب پيروی از حق به هنگام
    روشن شدن مطالب فرموده است اين سخن را امام به فرستاده مردم بصره
    فرموده است به هنگامی که امام نزديک بصره رسيد کسی را نزد
    حضرت فرستادند تا حقيقت حال را جويا شود که : با اصحاب جمل
    چگونه رفتار خواهد نمود امام ( ع ) چگونگی رفتار خويش را به نحوی
    بيان فرمود که بر اين شخص روشن گرديد حق با آن حضرت است : در اين
    هنگام که امام اعتراف او را نسبت به حقانيت خويش يافت از او
    خواست بيعت کند . اما او پاسخ داد : من فرستاده گروهی هستم از پيش
    خود کاری نمي کنم امام در اينجا فرمود : [12] اگر آنها تو را گسيل مي داشتند
    که محل ريزش باران را برايشان بيابی [1] سپس به سوی آنها بازمي گشتی و از
    مکان سبزه و آب آگاهشان مي کردی اگر مخالفت مي کردند و به سرزمينهای
    بي آب و علف روی مي آوردند [2] تو چه مي کردی ؟ گفت : آنها را رها مي ساختم
    و به جائيکه آب و گياه بود مي رفتم . [3] امام فرمود پس دستت را دراز کن
    و بيعت نما آن شخص مي گويد : [4] سوگند بخدا هنگام روشن شدن حق بر من
    توانائی امتناع را نيافتم و با آن حضرت بيعت نمودم . [5] اين مرد همان
    کليب جرمی است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #168
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 171
    [6] از سخنان امام ( ع ) به هنگام تصميم به مبارزه با لشگر معاويه در
    صفين فرموده است . نيايش [7] بار خداوندا ای پروردگار اين سقف
    برافراشته و اين جو و فضای متراکم که آن را مرکز پيدايش شب و روز [8] و
    مسير خورشيد و ماه و محل رفت و آمد ستارگان سيار قرار داده ای [9] و مسکن
    گروهی از فرشتگانت برگزيده ای همانها که هرگز از عبادت و پرستشت
    خسته نمي شوند . [10] ای پروردگار اين زمينی که آن را مرکز سکونت انسانها و
    جای رفت و آمد حشرات و چهارپايان قرار داده ای [11] [ و محل حيات ] آنچه
    احصا نمي گردد چه آنها که به چشم مي آيند و چه آنها که به چشم نمي آيند .
    ای پروردگار کوههای محکم و پابرجا [12] که آنها را برای زمين ميخهای محکم و
    برای مخلوق تکيه گاه مطمئن قرار دادی اگر بر دشمن پيروزمان ساختی [13] ما را
    از تجاوز و تعدی بر کنار دار و بر راه حق استوار بنما و چنانچه آنها
    را بر ما غلبه دادی [14] شهادت نصيب ما گردان و از شرک و فساد ما را
    نگهدار 000 [1] دعوت به پيکار با دشمن [2] کجايند آنها که در برابر حوادث
    سخت همچون سپرند ؟ و کجايند آن مردان غيوری که به هنگام نزول مشکلات
    به پاسداری [ از عقيده و آب و خاکشان ] مي پردازند [3] ننگ و عار در
    پشت سر شماست و بهشت در پيش رويتان [ تا کدامين را انتخاب کنيد ]


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #169
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 172
    [4] از خطبه های امام ( ع ) ستايش خداوند [5] ستايش ويژه خداوندی است که
    هيچ آسمانی مانع آگاهی وی از آسمان ديگر و هيچ زمينی حائل بين او و
    سرزمين ديگری نمي گردد . [6] قسمت ديگر از اين خطبه است روز شورا [7] کسی به
    من گفت : ای فرزند ابوطالب تو نسبت به اين امر [ خلافت ] حريص
    مي باشی [8] در پاسخش گفتم : بخدا سوگند شما با اينکه از [ پيامبر ]
    دورتريد حريصتر هستيد [ اما ] من شايسته و نزديکترم [9] من تنها حق خويش
    را مطالبه مي کنم و شما بين من و آن حائل مي گرديد و دست رد به سينه ام
    ميگذاريد[10] و آنگاه که در جمع حاضران اقامه دليل نمودم [11] مبهوت و سرگردان
    ماند نمي دانست در پاسخم چه بگويد ؟
    [12] شکايت از قريش [13] بار خداوندا من در برابر قريش و کسانی که به کمک
    آنان برخاسته اند از تو استعانت ميجويم و شکايت را پيش تو مي آورم آنها
    پيوند خويشاوندی مرا قطع کرده اند،[14] و مقام و منزلت عظيم مرا کوچک شمردند،
    و در غصب حق ، و مبارزه با من هماهنگ شدند[به اين هم اکتفاء نکردند] بلکه
    گفتند:[15] بعضی از حقوق را بايد گرفت و پاره ای را بايد رها کرد
    [ و اين از حقوقی است که بايد رها سازی ] [1] انتقاد از
    برپاکنندگان جنگ جمل [2] طلحه و زبير و پيروانشان از [ مکه ] به
    سوی [ بصره ] حرکت کردند و همسر رسولخدا صلی الله عليه و آله و سلم
    را همچون کنيزی که برای فروش مي برند به دنبال خود کشاندند [3] در حالی
    که همسران خود را در خانه پشت پرده نگهداشتند [ تا از نظر بيگانگان
    دور باشند ] [4] پرده نشين حرم پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم را در
    برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند . [5] [ و از طرفی کسانی را به
    نبرد با من خواندند که ] همه آنها در برابر من به اطاعت گردن نهاده
    بودند [6] و بدون اکراه و با رضايت کامل با من بيعت کرده بودند [ آنها
    پس از ورود به بصره ] به فرماندار من در آنجا و خزانه داران بيت المال
    مسلمانان و به مردم بصره حمله بردند [7] گروهی از آنان را شکنجه و
    گروهی را با حيله کشتند [8] به خدا سوگند اگر جز به يک نفر دست
    نمي يافتند و او را عمدا و بدون گناه مي کشتند [9] قتل همه آنها برای من
    حلال بود [10] زيرا آنها حضور داشته اند و انکار نکردند و از او نه با زبان و
    نه با دست دفاع ننمودند [11] چه رسد به اينکه آنها گروهی از مسلمانان را
    به اندازه عده خود که با آن وارد بصره شدند به قتل رسانيدند


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #170
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 173
    [12] از خطبه های امام ( ع ) که در آن از رسولخدا صلی الله عليه و آله و
    سلم و کسی که سزاوار خلافت است و همچنين از پستی دنيا سخن به ميان
    آورده رسول خدا ( ص ) [ محمد ص ] [13] امين وحی او بود و خاتم
    پيامبرانش بشارت دهنده به رحمت او و بيم دهنده از کيفرش .
    [14] سزاوارترين کس برای خلافت [15] ای مردم سزاوارترين کس به خلافت قوي ترين
    مردم نسبت به آن است و داناترين آنها به فرمانهای خدا [1] پس اگر
    آشوبگری به فتنه انگيزی برخيزد از او خواسته مي شود که به حق بازگردد و
    اگر امتناع ورزد با او به نبرد بايد پرداخت . [2] به جان خودم سوگند
    [اگر قبول کنيم که امام را مردم بايد برگزينند در اين صورت ] اگر قرار
    باشد امامت و خلافت جز با حضور همه مردم انعقاد نپذيرد هرگز راهی به
    سوی آن نتوان يافت [ يعنی هيچگاه منعقد نخواهد شد ] [3] بلکه آنها که
    صلاحيت رای و نظر دارند و اهل حل و عقدند حاکم و خليفه را برمي گزينند
    و عمل آنها نسبت به سائر مردم نافذ است و بعد از آن نه حاضران حق
    رجوع [4] و نه غائبان حق انتخاب ديگری را دارند . آگاه باشيد من با دو
    کس مي جنگم : [5] نخست آن کس که به ناحق ادعا کند و چيزی که حق او نيست
    بخواهد و ديگر آن کس که از دادن حقی که بر گردن اوست امتناع ورزد
    [6] ای بندگان خدا شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا توصيه مي کنم
    زيرا تقوا بهترين چيزی است که بندگان يکديگر را به آن توصيه مي نمايند
    و بهترين مرحله پايان کار در پيشگاه خدا است . [7] هم اکنون آتش نبرد
    بين شما و اهل قبله روشن گشته است . [8] و اين پرچم را جز افراد بينا با
    استقامت و آگاه به موارد حق به دوش نمي کشند [9] بنابر اين آنچه را فرمان
    دادند انجام دهيد و در برابر آنچه نهی کردند توقف نمائيد . [10] و در هيچ
    کاری تا بر شما روشن نشود عجله نکنيد زيرا ما مجاز هستيم آنچه را شما
    نمي پسنديد [ چنانچه خلاف فرمان خدا نباشد ] تغيير دهيم . [11] دنيای
    بي ارزش [12] آگاه باشيد اين دنيا که شما نسبت به زرق و برق آن اين همه
    علاقمند و به آن آرزومنديد و آن نيز گاهی شما را خشنود و گاهی به خشم
    مي آورد [13] خانه و منزلی نيست که به سوی آن دعوت شده باشيد . [14] هشيار
    باشيد نه دنيا برای شما باقی مي ماند و نه شما هم در آن باقی خواهيد
    ماند [15] اين دنيا اگر از جهتی شما را فريب داده ولی از جهت ديگر شما را
    از بديهايش برحذر داشته پس به خاطر هشدارهايش از آنچه مغرورتان می
    سازد چشم بپوشيد [16] مظاهر فريبنده اش را به خاطر مظاهر هشداردهنده اش رها
    سازيد و به سرائی که دعوت شده ايد سبقت جوئيد [17] و با جان و دل از
    دنياپرستی منصرف گرديد . نبايد هيچکدام از شما همچون کنيزکان به خاطر
    چيزی که از دنيا از دست مي دهد گريه سر دهد . [18] و با صبر و استقامت بر
    طاعت خدا و حفظ و نگهداری 000 آنچه از کتابش به عهده شما گذاشته
    نعمتهای او را نسبت به خويش کامل کنيد . [1] آگاه باشيد با حفظ اساس
    ايمان و دين خويش از بين رفتن چيزی از اموال نامشروع دنيا به شما ضرر
    نمي رساند [2] و آگاه باشيد با تباه ساختن دين خود آنچه از دنيا برای خويش
    نگهداری نموده ايد سودی به حالتان نخواهد داشت [3] خداوند دلهای ما و شما
    را به سوی حق متوجه سازد و صبر و استقامت به ما و شما ارزانی دارد .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 17 از 42 نخستنخست ... 713141516171819202127 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/