1 44332177615258292230

(ادامه دعای ابوحمزه ثمالی)

اَدْعوُكَ يا سَيِّدى بِلِسانٍ قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ،
مى خوانمت اى آقاى من به زبانى كه گناه لالش كرده

رَبِّ اُناجيكَ بِقَلْبٍ قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ،
پروردگارا با تو راز گويم بوسيله دلى كه جنايت به هلاكتش كشانده

اَدْعوُكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً،
مى خوانمت اى پروردگار من هراسان و خواهان و اميدوار و ترسان،

اِذا رَاَيْتُ مَوْلاىَ ذُنوُبى فَزِعْتُ،
اى مولاى من هنگامى كه گناهانم را مشاهده مى كنم هراسان شوم

وَاِذا رَاَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ،
و چون بزرگوارى تو را بينم به طمع افتم

فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَيْرُ راحِمٍ، وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظالِمٍ،
خدايا اگر بگذرى بهترين مهرورزى و اگر عذاب كنى ستم نكرده اى،

حُجَّتى يا اَللَّهُ فى جُرْاَتى عَلى مَسْئَلَتِكَ مَعَ اِتْيانى ما تَكْرَهُ جُودُكَ وَكَرَمُكَ،
دليل و بهانه من اى خدا در اينكه دليرى كنم در سؤال كردن از تو با اينكه رفتارم خوشايند تو نيست همان جود و كرم تو است

وَعُدَّتى فى شِدَّتى مَعَ قِلَّةِ حَيائى رَاْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ،
و ذخيره من در سختيم با بى شرمى من همان رأفت و مهربانى تو است

وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخيبَ بَيْنَ ذَيْنِ وَذَيْنِ مُنْيَتى ،
و براستى اميدوارم كه نوميد مكنى ميان اين وآن آروزيم را

فَحَقِّقْ رَجآئى ، وَاسْمَعْ دُعآئى ،
پس اميدم را صورت عمل ده و دعايم را شنيده گير

يا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ، وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ،
اى بهترين كسى كه خوانندگان بخوانندش و برتر كسى كه
اميدواران بدو اميد دارند


عَظُمَ يا سَيِّدى اَمَلى ، وَسآءَ عَمَلى ،
اى آقايم آرزويم بزرگ و عملم زشت است

فَاَعْطِنى مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدارِ اَمَلى ،
پس تو از عفو خويش به اندازه آرزويم به من بده

وَلا تُؤاخِذْنى بِاَسْوَءِ عَمَلى ،
و مرا به بدترين عملم مؤاخذه مكن

فَاِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبينَ،
زيرا كرم تو برتر است از مجازات گنهكاران

وَحِلْمَكَ يَكْبُرُ عَنْ مُكافاةِ الْمُقَصِّرينَ،
و بردباريت بزرگتر است از مكافات تقصيركاران

وَاَ نَا ياسَيِّدى عائِذٌ بِفَضْلِكَ، هارِبٌ مِنْكَ اِلَيْكَ
و من اى آقايم به فضلت پناهنده گشته و از تو بسوى خودت گريخته ام

مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً،
و خواستارم آنچه را وعده كردى از چشم پوشى نسبت به كسى كه
خوش گمان به تو است،


وَما اَ نَا يا رَبِّ وَما خَطَرى ،
من چه ام پروردگارا؟ و چه اهميتى دارم؟

هَبْنى بِفَضْلِكَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ،
مرا به فضل خويش ببخش با عفو خود بر من نيكى كن و منت گذار،

اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَِتْرِكَ،
پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان

وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخى بِكَرَمِ وَجْهِكَ،
و به كرم ذاتت از سرزنش كردن من درگذر

فَلَوِ اطَّلَعَ الْيَوْمَ عَلى ذَنْبى غَيْرُكَ ما فَعَلْتُهُ،
پس اگر ديگرى جز تو بر گناهم آگاه مى شد آن گناه را انجام نمى دادم

وَلَوْ خِفْتُ تَعْجيلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ،
و اگر از زود به كيفر رسيدن مى ترسيدم باز هم خوددارى مى كردم

لا لِأَنَّكَ اَهْوَنُ النَّاظِرينَ، وَاَخَفُ الْمُطَّلِعينَ، [عَلَىَّ ]
و اينكه با اين وصف گناه كردم نه براى آن بود كه تو سبكترين بينندگانى و يا بى مقدارترين مطلعين هستى

بَلْ لِأَنَّكَ يارَبِّ خَيْرُ السَّاتِرينَ،
بلكه براى آن بود كه تو اى پروردگار من بهترين پوشندگان

وَاَحْكَمُ الْحاكِمينَ، وَاَكْرَمُ الْأَكْرَمينَ،
و حكم كننده ترين حاكمان و گرامى ترين گراميان

سَتَّارُ الْعُيوُبِ، غَفَّارُ الذُّنوُبِ، عَلاَّمُ الْغُيوُبِ،
و پوشاننده عيوب و آمرزنده گناهانى و بر اسرار غیب آگاهی

تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ، وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِكَ
گناه را به كرمت مى پوشانى و كيفر را به واسطه بردباريت به تأخير اندازى

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ،
پس تو را ستايش سزا است بر بردباريت پس از دانستن

وَعَلى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ،
و بر گذشتت پس از توانايى داشتن

وَيَحْمِلُنى وَيُجَرِّئُنى عَلى مَعْصِيَتِكَ حِلْمُكَ عَنّى ،
و همين گذشت تو از من مرا وادار كرده و دلير ساخته بر نافرمانيت

وَيَدْعوُنى اِلى قِلَّةِ الْحَيآءِ سَِتْرُكَ عَلَىَّ،
و همان پرده پوشيت بر من مرا به بى شرمى واداشته

وَيُسْرِعُنى اِلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِكَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَعَظيمِ عَفْوِكَ،
و همان معرفتى كه من به فراخى رحمتت دارم و بزرگى عفوت، مرا بدست زدن به كارهاى حرام شتابان مى كند

يا حَليمُ يا كَريمُ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ
اى بردبار اى بزرگوار اى زنده و اى پاينده

يا غافِرَ الذَّنْبِ، يا قابِلَ التَّوْبِ،
اى آمرزنده گناه، اى پذيرنده گناه،

يا عَظيمَ الْمَنِّ، يا قَديمَ الْأِحسانِ،
اى بزرگ نعمت اى ديرينه احسان

اَيْنَ سَِتْرُكَ الْجَميلُ، اَيْنَ عَفْوُكَ الْجَليلُ،
كجاست پرده پوشى زيبايت؟ كجاست گذشت بزرگت؟

اَيْنَ فَرَجُكَ الْقَريبُ، اَيْنَ غِياثُكَ السَّريعُ،
كجاست گشايش نزديكت؟ كجاست فريادرسى فوريت؟

اَيْنَ رَحْمَتُكَ الْواسِعَةُ، اَيْنَ عَطاياكَ الْفاضِلَةُ
كجاست رحمت وسيعت؟ كجاست عطاهاى برجسته ات؟

اَيْنَ مَواهِبُكَ الْهَنيئَةُ، اَيْنَ صَنائِعُكَ السَّنِيَّةُ،
كجاست بخششهاى دلچسبت؟ كجاست نيكى هاى شايانت؟

اَيْنَ فَضْلُكَ الْعَظيمُ، اَيْنَ مَنُّكَ الْجَسيمُ،
كجاست فضل عظيمت؟ كجاست نعمت بزرگت؟

اَيْنَ اِحْسانُكَ الْقَديمُ، اَيْنَ كَرَمُكَ يا كَريمُ
كجاست احسان ديرينه ات؟ كجاست كرمت اى كريم؟

بِهِ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَنْقِذْنى وَبِرَحْمَتِكَ فَخَلِّصْنى ،
به حق آن کرم و به حق محمد و آل محمد مرا نجات ده
و به رحمتت خلاصم كن


(ادامه دارد...)

1 44332177615258292230