anyaflower195
ادامه ....

إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَي مِنْكَ بِذَلِكَ
خدايا! اگر ببخشايي، كيست كه از تو سزاوارتر به عفو باشد؟

وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي [يَدْنُ‏] مِنْكَ عَمَلِي
و اگر اجلم فرا رسيده و كار شايسته‏اي نداشته‏ام كه مرا به تو نزديك سازد،

فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي
اعتراف به گناه را وسيله آمرزش تو ساخته‏ام.

إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَي نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا
خداوندا! با مهلت و ميداني كه به نفس داده‏ام، بر خويش ستم كرده‏ام
فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
پس واي بر من اگر مرا نيامرزي،

إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي
خدايا! همواره در طول زندگي، از لطف و احسانت‏برخوردار بوده‏ام،

فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي
پس از مرگ هم، لطف خويش از من دريغ مدار.

إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي
خدايا! چگونه مايوس باشم از اينكه پس از مرگ هم نگاه

لطف و احسان تو بر من خواهد بود،

وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي [تُولِنِي‏] إِلا الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي
در حالي كه در طول حياتم، با من جز احسان و نيكي نكرده‏اي.

إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
خدايا! كار مرا آنگونه به سامان برسان كه تو سزاوار آني ،

وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَي مُذْنِبٍ
و با بزرگواريت، به من عنايت كن،

قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
بر گناهكاري كه در لجه جهل خويش فرو رفته است.

إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا
در دنيا گناهاني را بر من پوشانده‏اي

وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَي سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَي
كه در آخرت، نيازمندترم كه پرده پوشش خود را بر آنها افكني.

إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَ‏
خدايا! بر من نيكي كردي،

إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ
چون گناهانم را پوشاندي و بر هيچ يك از بندگان شايسته‏ات فاش نساختي،

فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَي رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
خدايا، پس در روز قيامت نيز رسواي خلايقم مگردان.


anyaflower195