خطبه 89
[12] از خطبه هائی است که امام درباره پيامبر بزرگ اسلام ( ص ) ايراد
فرموده است [13] هنگامی خداوند رسالت را بر عهده او گذارد که مدتها از
بعثت پيامبران پيشين گذشته بود و ملتها در خواب عميقی فرورفته بودند
[1] فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود . کارهای خلاف در ميان مردم منتشر
و آتش جنگ زبانه مي کشيد [2] دنيا بي نور و پر از مکر و فريب گشته بود .
برگهای درخت زندگی به زردی گرائيده [3] و از ثمره زندگی خبری نبود آب
حيات انسان به زمين فرورفته منارهای هدايت به کهنگی گرائيده [4] پرچمهای
هلاکت و بدبختی آشکار شده بود دنيا با قيافه ای زشت و کريه به اهلش
مي نگريست و با چهره عبوس با طالبانش روبرو بود . [5] ميوه درخت آن
فتنه و طعامش مردار بود در درون وحشت و اضطراب [6] و در برون شمشير
حکومت مي کرد . ای بندگان خدا عبرت گيريد و به ياد وضعی که پدران [7] و
برادرانتان که از جهان رخت بربستند دارند و در گرو آن مي باشند و در
برابر آن محاسبه مي شوند باشيد . بجان خودم سوگند [8] پيمان خاصی در
زمينه زندگی و مرگ و نجات از مجازات نه با شما و نه با آنها بسته
نشده و هنوز روزگار زيادی از آن نگذشته [9] امروز شما با آن روز که در
اصلاب آنها بوديد زياد دور نيست . [10] بخدا سوگند پيامبر چيزی به آنها
گوشزد نکرد جز آنکه من همان را به شما مي گويم [11] شنوائی امروز شما از
شنوائی ديروز آنها کمتر نيست همان چشمها و قلبهائی که در آن وقت به
آنها داده بودند [12] درست مثل آن را هم امروز به شما بخشيده اند . [13] به خدا
سوگند شما پس از آنها مطلبی نديده ايد که بر آنها مجهول باشد و شما به
چيزی اختصاص نيافته ايد که آنان از آن محروم باشند . [14] براستی حوادثی به
شما روی آورده که مهارکردنش مشکل است و بند زيرتنه اش سست [15] پس
پيروزيها و نعمتهائی که مغروران هم اکنون در آن هستند شما را نفريبد که
اين سايه ای است گسترده و کوتاه تا سرآمدی معين
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)