خطبه 29
[4] که بعد از حمله ضحاک بن قيس دوست معاويه بر حجاج خانه خدا فرمود :
[5] و ای مردمی که بدنهايتان جمع و افکار و خواسته های شما پراکنده است
[6] سخنان داغ شما سنگهای سخت را در هم مي شکند ولی اعمال سست شما
دشمنانتان را به طمع مي اندازد [1] در مجالس و محافل مي گوئيد : چنين و
چنان خواهيم کرد . اما هنگام جنگ فرياد مي زنيد : ای جنگ از ما دور
شو [2] آنکس که شما را بخواند فرياد او به جائی نمي رسد و کسی که شما را
رها کند قلب او از آزار شما در امان نخواهد بود [3] به عذرهای گمراه
کننده ای متشبث مي شويد همچون بدهکاری که [ با عذرهای نابجا ] از اداء
دين خود سر باز مي زند [ بدانيد ] [4] افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمي توانند
ظلم را از خود دور کنند و حق جز با تلاش و کوشش بدست نمي آيد [5] شما که
از خانه خود دفاع نمي کنيد چگونه مي توانيد از خانه ديگران دفاع کنيد ؟
و با کدام پيشوا و امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت ؟ [6] بخدا سوگند
فريب خورده واقعی آن کس است که به گفتار شما مغرور شود و اگر
پيروزی به وسيله شما به دست آيد پيروزی بي اثری است همانند کسی که در
قرعه برگ نابرنده ای نصيب او شود [7] و کسی که بخواهد به وسيله شما
تيراندازی کند همچون کسی است که با تيرهای بي پيکان تير انداخته است
سوگند بخدا به آنجا رسيده ام که گفتارتان را تصديق نمي کنم [8] و به
ياری شما اميد ندارم و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمي کنم چه دردی
داريد ؟ [9] دوای شما چيست ؟ طب شما کدام است ؟ آنها هم مردانی همچون
شما هستند [ چرا آنها اين همه پايدارند و شما اين قدر سست ؟ ]
آيا سزاوار است بگوئيد و عمل نکنيد ؟ [10] و فراموشکاری بدون ورع داشته
باشيد [ يعنی رهاکردن چيزی نه به خاطر زهد ] و اميد در غير حق بورزيد ؟
نزديک است .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)