صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 62

موضوع: ترجمه فارسی استفتائات مقام معظم رهبری

  1. #1
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    ترجمه فارسی استفتائات مقام معظم رهبری


    1325035319
    احكام تقليد


    راههاى سه گانه: احتياط، اجتهاد، تقليد

    1325035319

    س 1: آيا وجوب تقليد، امرى تقليدى است يا اجتهادى؟
    ج: اين مسئله عقلى و اجتهادى است. (يعنى عقل حكم مى‏كند كه شخص ناآگاه به احكام دين به مجتهد جامع الشرايط مراجعه كند)

    س 2: به نظر شريف حضرتعالى عمل به احتياط بهتر است يا تقليد؟
    ج: چون عمل به احتياط مستلزم شناسائى موارد و چگونگى احتياط و صرف وقت بيشتر است، بهتر آن است كه مكلّف در احكام دين از مجتهد جامع‏الشرائط تقليد كند.

    س 3: قلمرو احتياط در احكام دين در بين فتاواى فقها چه اندازه است؟ آيا رعايت آراى فقيهان گذشته نيز لازم است؟
    ج: مراد از احتياط در موارد آن، رعايت همه احتمالات فقهى است به طورى كه مكلّف مطمئن شود به وظيفه خود عمل كرده است.

    س 4: دخترم بزودى به سن تكليف مى‏رسد و بايد براى خود مرجع تقليدى انتخاب كند اما درك مسئله تقليد براى او دشوار است، وظيفه ما نسبت به او چيست؟
    ج: اگر وى به تنهائى نمى‏تواند وظيفه شرعى خود دراين باره را تشخيص دهد، وظيفه شما ارشاد و راهنمائى اوست.

    س 5: معروف نزد فقها اين است كه تشخيص موضوعات احكام به عهده خود مكلّف است و وظيفه مجتهد تشخيص حكم است، ولى در عين حال مجتهدين در بسيارى موارد، در تشخيص موضوعات احكام نيز اظهار نظر مى‏كنند، آيا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نيز واجب است؟
    ج: تشخيص موضوع موكول به نظر خود مكلّف است و متابعت از مجتهد در تشخيص موضوع واجب نيست، مگر آنكه به آن تشخيص اطمينان پيدا كند و يا موضوع از موضوعاتى باشد كه تشخيص آن نياز به استنباط دارد.

    س 6: آيا كسى كه در آموختن احكام دينى مورد نياز خود كوتاهى مى‏كند، گناهكار است؟
    ج: اگر نياموختن احكام به ترك واجب يا ارتكاب حرام بيانجامد، گناهكار است.

    س 7: گاهى از افراد كم اطلاع از مسائل دينى درباره مرجع تقليد شان پرسش مى‏شود، مى‏گويند نمى‏دانيم، يا اظهار مى‏دارند از فلان مجتهد تقليد مى‏كنيم ولى عملا التزامى به خواندن رساله آن مجتهد و عمل به فتاواى او ندارند، اعمال اين گونه افراد چه حكمى دارد؟
    ج: اگر اعمال آنان موافق احتياط يا مطابق با واقع يا با نظر مجتهدى باشد كه وظيفه دارند از او تقليد كنند، محكوم به صحت است.

    س 8: با توجه به اينكه در مسائلى كه مجتهد اعلم قائل به وجوب احتياط است مى‏توانيم به مجتهد اعلم بعد از وى مراجعه كنيم، اگر اعلم بعد از او نيز قائل به وجوب احتياط در مسئله باشد، آيا رجوع به اعلم بعد از او جايز است؟ و اگر فتواى سومى هم همانگونه بود، آيا مى‏توان به اعلم بعد از آنان مراجعه كرد؟ و همينطور...، لطفا اين مسئله را توضيح دهيد.
    ج: در مسائلى كه مجتهد اعلم فتوا ندارد، رجوع به مجتهدى كه در آن مسئله احتياط نكرده است و فتواى صريح دارد با رعايت ترتيب الاعلم فالاعلم، اشكال ندارد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #2
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض





    شروط تقليد
    س 9: آيا تقليد از مجتهدى كه متصدى مقام مرجعيت نبوده و رساله عمليه هم ندارد جايز است؟
    ج: در صحت تقليد از مجتهد جامع الشرايط تصدى مرجعيت يا داشتن رساله عمليه شرط نيست، لذا اگر براى مكلفى كه قصد تقليد از او را دارد ثابت شود كه وى مجتهد جامع الشرايط است، تقليد اشكال ندارد.

    س 10: آيا تقليد از كسى كه در يكى از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجه اجتهاد رسيده جايز است؟
    ج: فتواى مجتهد متجزّى كه تنها در برخى ابواب فقهى داراى فتوا و نظر اجتهادى است براى خودش حجت است، ولى جواز تقليد ديگران از او محل اشكال است. اگر چه جواز آن بعيد نيست.

    س 11: آيا تقليد از علماى كشورهاى ديگر كه دسترسى به آنان امكان ندارد جايز است؟
    ج: در تقليد از مجتهد جامع‏الشرائط شرط نيست كه مجتهد اهل كشور مكلّف و يإ؛ظظ ساكن در محل سكونت او باشد.

    س 12: آيا عدالت معتبر در مجتهد و مرجع تقليد با عدالت معتبر در امام جماعت از حيث شدت و ضعف تفاوت دارد؟
    ج: با توجه به حسّاسيّت و اهميت منصب مرجعيت در فتوا، بنا بر احتياط واجب شرط است كه مجتهد مرجع تقليد علاوه بر عدالت، قدرت تسلّط بر نفس سركش را داشته و حرص به دنيا نداشته باشد.

    س 13: اين كه گفته مى‏شود بايد از مجتهدى تقليد نمود كه عادل باشد، مقصود از عادل چه كسى است؟
    ج: عادل كسى است كه پرهيزگارى او به حدى رسيده باشد كه از روى عمد مرتكب گناه نشود.

    س 14: آيا اطلاع از اوضاع زمان و مكان از شرايط اجتهاد است؟
    ج: ممكن است اين شرط در بعضى از مسائل دخيل باشد.

    س 15: بنا بر نظر حضرت امام راحل «قدس سره» مرجع تقليد بايد علاوه بر علم به احكام عبادات و معاملات، نسبت به همه امور سياسى، اقتصادى، نظامى، اجتماعى و رهبرى، عالم و آگاه باشد. ما در گذشته مقلد حضرت امام بوديم، بعد از رحلت ايشان با راهنمائى تعدادى از علما و تشخيص خودمان لازم دانستيم به جنابعالى رجوع نموده و از شما تقليد كنيم تا بين مرجعيت و رهبرى جمع كرده باشيم، نظر شما در اين مورد چيست؟
    ج: شرايط صلاحيت مرجعيت تقليد، در تحرير الوسيله و رساله‏هاى ديگر به تفصيل ذكر شده است، و تشخيص فرد شايسته تقليد موكول به نظر خود مكلّف مى‏باشد.

    س 16: آيا در تقليد، اعلمّيت مرجع شرط است يا خير؟ معيار و ملاك‏اعلميّت‏چيست؟
    ج: در مسائلى كه فتواى اعلم با فتواى غير اعلم اختلاف دارد، احتياط آنست كه از اعلم تقليد كند و ملاك اعلميت اين است كه آن مرجع نسبت به ساير مراجع قدرت بيشترى بر شناخت حكم الهى داشته باشد و بهتر بتواند احكام شرعيه را از أدلّه استنباط كند و همچنين نسبت به اوضاع زمان خود به مقدارى كه در تشخيص موضوعات احكام و ابراز نظر فقهى مؤثر است آگاه‏تر باشد.

    س 17: آيا تقليد كسى كه از جهت احتمال عدم وجود شرايط معتبر تقليد در مجتهد اعلم، از مجتهد غير اعلم تقليد كرده است، محكوم به بطلان است؟
    ج: بنابر احتياط، تقليد از غير اعلم در مسائل مورد اختلاف، به مجرد احتمال عدم وجود شرايط معتبر در اعلم جايز نيست.

    س 18: اگر ثابت شود كه تعدادى از علما در بعضى از مسائل اعلم هستند به طورى كه هر كدام از آنان در مسئله معينى اعلم مى‏باشند آيا تقليد از هر يك از آنان جايز است؟
    ج: تبعيض در تقليد اشكال ندارد و اگر اعلميّت هر يك از آنان در مسائلى كه مكلف بنا دارد در آن مسائل از او تقليد كند محرز شود، بنا بر احتياط تبعيض در تقليد در صورت اختلاف فتوا در مسائل مورد نياز مقلد، واجب است.

    س 19: آيا با وجود اعلم، تقليد از غير اعلم جايز است؟
    ج: در مسائلى كه فتواى غير اعلم مخالفِ فتواى اعلم نباشد، رجوع به غير اعلم اشكال ندارد.

    س 20: نظر جنابعالى در اشتراط اعلميّت مرجع تقليد چيست و دليل آن كدام است؟
    ج: در صورت تعدد فقهاى جامع الشرايط و اختلاف آنان در فتوى، بنا بر احتياط واجب مكلّف بايد از اعلم تقليد نمايد، مگر آنكه احراز شود كه فتواى وى مخالف احتياط است و فتواى غير اعلم موافق با احتياط. و دليل وجوب تقليد از اعلم بناى عقلاء و حكم عقل است زيرا كه اعتبار فتواى اعلم براى مقلد يقينى و اعتبار قول غير اعلم احتمالى است.

    س 21: از چه كسى بايد تقليد كنيم؟
    ج: از مجتهدى كه جامع شرايط فتوا و مرجعيت است، و بنابر احتياط بايد اعلم هم باشد.

    س 22: آيا تقليد ابتدائى از ميّت جايز است؟
    در تقليد ابتدائى، احتياط در تقليد از مجتهد زنده و اعلم، نبايد ترك شود.

    س 23: آيا تقليد ابتدائى از مجتهد ميّت، متوقف بر تقليد از مجتهد زنده است؟
    ج: تقليد ابتدائى از مجتهد ميّت يا بقاء بر تقليد او بايد به تقليد از مجتهد زنده و اعلم باشد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #3
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    راههاى اثبات اجتهاد، اعلميت و بدست آوردن فتوى‏

    س 24: بعد از احراز صلاحيت مجتهدى براى مرجعيت تقليد بوسيله شهادت دو فرد عادل، آيا لازم است در اين باره از اشخاص ديگر نيز تحقيق كنم؟
    ج: شهادت دو فرد عادل و اهل خبره بر صلاحيت و جامع الشرائط بودن مجتهد براى جواز تقليد از او كافى است و تحقيق از افراد ديگر لازم نيست.

    س 25: راههاى انتخاب مرجع و بدست آوردن فتوى كدام است؟
    ج: احراز اجتهاد و اعلميت مرجع تقليد بوسيله امتحان يا تحصيل يقين ولو از شهرت‏مفيد علم يا اطمينان، يا با شهادت دو نفر عادل از اهل خبره صورت‏مى‏گيرد.
    راههاى بدست آوردن فتواى مجتهد عبارتند از:
    1 - شنيدن از خود مجتهد
    2 - شنيدن از دو يا يك فرد عادل‏
    3 - شنيدن از يك نفر مورد اطمينان‏
    4 - ديدن در رساله مجتهد در صورتى كه رساله مصون از اشتباه باشد.

    س 26: آيا وكالت در انتخاب مرجع صحيح است؟ مثل وكالت پدر براى پسر و معلم براى شاگرد.
    ج: اگر مراد از وكالت، سپردن وظيفه تحقيق و جستجو براى يافتن مجتهد جامع الشرائط به پدر، معلم، مربى و يا غير آنان باشد، اشكال ندارد و نظرشان در اين مورد اگر مفيد علم يا اطمينان و يا واجد شرايط بيّنه و شهادت باشد، از نظر شرعى معتبر و حجت است.

    س 27: از تعدادى از علماء كه خود مجتهد بودند، راجع به فرد اعلم سؤال شد. فرمودند كه رجوع به فلان مجتهد دامت افاضاته باعث برائت ذمه مى‏گردد. آيا با آنكه شخصا اطلاع از اعلميت آن مجتهد ندارم و يا در اين باره شك دارم و يا اطمينان دارم كه اعلم نيست زيرا افراد ديگرى كه با دليل و بينه مشابه اعلميت آنان ثابت شده است وجود دارند، مى‏توانم به گفته آنان اعتماد كرده و از آن مجتهد تقليد كنم؟
    ج: اگر بيّنه شرعى بر اعليمت مجتهد جامع الشرائط اقامه شود، تا زمانى كه بيّنه شرعيه ديگرى كه معارض آن باشد پيدا نشود، آن بيّنه حجت شرعى است و به آن اعتماد مى‏شود اگر چه موجب حصول علم يا اطمينان نباشد، در اين صورت جستجو از بيّنه معارض و احراز عدم وجود آن لازم نيست.

    س 28: آيا جايز است كسى كه اجازه از مجتهد ندارد و در بعضى از موارد مرتكب اشتباه در نقل فتوى و احكام شرعى شده است، متصدى نقل فتواى مجتهد و بيان احكام شرعى شود؟ وظيفه ما در صورتى كه اين شخص احكام را از روى رساله عمليه نقل مى‏كند، چيست؟
    ج: در تصدى نقل فتواى مجتهد و بيان احكام شرعى، اجازه داشتن شرط نيست، ولى كسى كه دچار خطا و اشتباه مى‏شود جايز نيست متصدى اين كار شود و اگر در موردى اشتباه كرد چنانچه متوجه اشتباه خود شد، بر او واجب است شنونده را از آن اشتباه آگاه نمايد. به هر حال بر مستمع جايز نيست تا اطمينان به صحت گفتار گوينده پيدا نكرده به نقل او عمل كند.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #4
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    عدول از مجتهدى به مجتهد ديگر

    س 29: تا به حال در بقاء بر تقليد از ميّت، به اجازه مجتهد غير اعلم عمل مى‏كرديم. اگر اجازه مجتهد اعلم شرط بقاء بر تقليد از ميّت است آيا عدول به اعلم و طلب اجازه او براى بقاء بر ميّت بر ما واجب است؟
    ج: اگر فتواى غير اعلم موافق با فتواى اعلم در اين مسئله باشد، عمل به فتواى غير اعلم اشكال ندارد و نيازى به عدول به اعلم نيست.

    س 30: آيا عدول از مجتهد أعلم در مسائل مستحدثه از جهت عدم توانائى وى بر استنباط صحيح در اينگونه مسائل جايز است؟
    ج: اگر مكلّف قصد عمل به احتياط و يا قدرت آن را ندارد و مجتهد اعلم ديگرى در آن مسئله فتوى دارد، بر مكلّف عدول و تقليد از او واجب است.

    س 31: آيا در عدول از يكى از فتاواى امام خمينى «قدس سره» واجب است به فتواى مجتهدى كه از او براى بقاء بر تقليد ميّت اجازه گرفته‏ام رجوع كنم يا آنكه به فتواى ساير مجتهدين هم مى‏شود عمل كرد؟
    ج: احتياط در رجوع به فتاوى همان مجتهد است، مگر آنكه مجتهد ديگر زنده اعلم از آن مجتهد و فتواى او در مسأله مورد عدول مخالف فتواى مجتهد اول باشد، كه احتياط واجب در اين صورت رجوع به مجتهد اعلم است.

    س 32: آيا عدول از اعلم به غير اعلم جايز است؟
    ج: احتياط واجب در عدم عدول از مجتهد زنده به مجتهد ديگر است، مخصوصا در صورتى كه مرجع تقليد اول اعلم باشد.

    س 33: كسى كه مقلد امام خمينى «قدس سره» بوده و بر تقليد ايشان باقى است، آيا در بعضى از موارد مى‏تواندبه فتواى ساير مراجع عمل كند؟ مثلا در اين كه آيا تهران از بلاد كبيره محسوب مى‏شود يا خير؟
    ج: عدول از تقليد امام راحل «قدس سره» ولو در بعض مسائل به مجتهد زنده جامع الشرايط جايز است، ولى اگر اعتقاد دارد كه ايشان از مراجع زنده اعلم هستند احتياط آنست كه بر تقليد امام «قدس سره» باقى بماند.

    س 34: جوانى هستم ملتزم به احكام شرعى، در گذشته قبل از رسيدن به سن تكليف مقلد حضرت امام (ره) بودم، ولى اين تقليد مبتنى بر بيّنه شرعى نبود بلكه بر اين اساس بود كه تقليد از امام سبب برائت ذمّه مى‏گردد، بعد از مدّتى به مرجع ديگرى عدول كردم در حالى كه اين عدول هم صحيح نبود. بعد از درگذشت آن مرجع به جنابعالى عدول كردم. لطفا حكم تقليدم از آن مرجع و حكم اعمالم در آن مدت و تكليف فعلى‏ام را بيان فرمائيد.
    ج: آن دسته از اعمال شما كه بر اساس فتواى امام «قدس سره» چه در حال حيات با بركت وى و چه بعد از رحلت ايشان بنا بر بقاء بر تقليد از امام «قدس سره» انجام گرفته محكوم به صحت است. ولى آن اعمالى كه به تقليد غير منطبق با موازين شرعى از مرجع ديگرى انجام يافته اگر منطبق با فتواى كسى كه هم اكنون بايد از او تقليد كنيد، باشد، محكوم به صحت و موجب برائت ذمه است، والّا قضاى آنها بر شما واجب مى‏باشد، در حال حاضر شما بين بقاء بر تقليد از امام راحل طاب ثراه و بين عدول به كسى كه بر اساس موازين شرعى او را شايسته تقليد مى‏دانيد مخيّر هستيد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #5
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    بقاء بر تقليد ميّت‏

    س 35: شخصى كه مقلّد امام رحمةالله عليه بوده، پس از ارتحال ايشان از مرجع معينى تقليد نموده است. در حال حاضر مى‏خواهد دوباره از امام تقليد نمايد. آيا اين تقليد جايز است؟
    ج: رجوع از مجتهد زنده جامع الشرايط به مجتهد ميّت بنا بر احتياط جايز نيست. ولى اگر مجتهد زنده در زمان عدول به او واجد شرايط نبوده است، عدول به او از همان ابتدا باطل بوده، و اين فرد در حال حاضر اختيار دارد كه همچنان بر تقليد امام(ره) باقى بماند و يا به مجتهد زنده‏اى كه تقليدش جايز است، عدول كند.

    س 36: من در زمان حيات امام خمينى (ره) به سن تكليف رسيده و در بعضى از احكام از ايشان تقليد كردم، در حالى كه مسئله تقليد بخوبى برايم معلوم نبود، اكنون چه تكليفى دارم؟
    ج: اگر در اعمال عبادى و غير عبادى در زمان حيات امام (ره) به فتاواى ايشان عمل نموده‏ايد، و عملا مقلد ايشان هر چند در بعضى از احكام بوده‏ايد، در حال حاضر بقاء بر تقليد حضرت امام (ره) در همه مسائل براى شما جايز است.

    س 37: حكم بقاء بر تقليد ميّت اگر اعلم باشد چيست؟
    ج: بقاء بر تقليد ميّت در هر حالى جايز است نه واجب. ولى سزاوار است احتياط در بقاء بر تقليد ميّت اعلم ترك نشود.

    س 38: آيا در بقاء بر تقليد ميّت، اجازه از مجتهد اعلم معتبر است و يا اجازه هر مجتهدى كافى است؟
    ج: در جواز بقاء بر تقليد ميّت، در صورتى كه مورد اتفاق فقها باشد، اجازه از اعلم واجب نيست.

    س 39: شخصى كه از امام راحل «قدس سره» تقليد مى‏كرده و بعد از رحلت ايشان در بعضى از مسائل از مجتهد ديگرى تقليد كرده است اكنون آن مجتهد نيز وفات نموده است اين شخص چه تكليفى دارد؟
    ج: مى‏تواند مانند گذشته بر تقليد از امام «قدس سره» در مسائلى كه از ايشان عدول نكرده باقى بماند. همچنان كه مخيّر است در مسائلى كه عدول نموده بر فتواى مجتهد دوم باقى بماند و يا به مجتهد زنده عدول كند.

    س 40: بعد از وفات امام راحل «قدس سره» گمان مى‏كردم كه بنا بر فتواى ايشان بقاء بر تقليد ميّت جايز نيست، لذا مجتهد زنده ديگرى را براى تقليد انتخاب كردم. آيا مى‏توانم بار ديگر به تقليد از امام راحل رجوع كنم؟
    ج: رجوع به تقليد از امام «قدس سره» بعد از عدول از ايشان به مجتهد زنده در مسائلى كه عدول نموده‏ايد جايز نيست، مگر اين كه فتواى مجتهد زنده، وجوب بقاء بر تقليد ميّت اعلم باشد و شما معتقد باشيد كه امام (ره) نسبت به مجتهد زنده اعلم است، كه در اين صورت بقاء بر تقليد امام (ره) واجب است.

    س 41: آيا جايز است در يك مسئله با وجود اختلاف در فتوى گاهى به فتواى مجتهد ميّت رجوع كنم و گاهى به فتواى مجتهد زنده اعلم؟
    ج: بقاء بر تقليد ميّت تا زمانى كه به مجتهد زنده عدول نشده، جايز است و پس از عدول رجوع مجدد به ميّت جايز نيست.

    س 42: آيا بر مقلّدين امام راحل «قدس سره» و كسانى كه قصد بقاء بر تقليد از ايشان را دارند، اجازه گرفتن از يكى از مراجع زنده واجب است؟ يا اين كه اتفاق اكثر مراجع و علماى اسلام بر جواز بقاء بر ميّت كافى است؟
    ج: به استناد اتفاق علماى عصر حاضر بر جواز تقليد ميّت، بقاء بر تقليد امام(ره) جايز است و در اين مورد نيازى به رجوع به مجتهد معينى نيست.

    س 43: نظر شريف جنابعالى راجع به بقاء بر تقليد از ميّت در مسئله‏اى كه مكلّف در حال حيات مرجع به آن عمل كرده و يا نكرده، چيست؟
    ج: بقاء بر تقليد ميّت در همه‏ى مسائل حتى در مسائلى كه تاكنون مكلّف به آنها عمل نكرده است، جايز و مجزى‏است.

    س 44: بنا بر جواز بقاء بر تقليد ميّت، آيا اين حكم شامل اشخاصى كه در زمان حيات مجتهد مكلّف نبوده ولى به فتاواى آن مرجع عمل كرده‏اند، هم مى‏شود؟
    ج: اگر تقليد شخص غيربالغ از مجتهد جامع الشرائط به نحو صحيح محقق شده باشد، تقليد وى در زمان حيات مجتهد براى باقى ماندن بعد از بلوغ بر تقليد همان مجتهد بعد از فوتش كافى است.

    س 45: ما از مقلدين امام خمينى «قدس سره» هستيم كه بعد از رحلت جانسوز ايشان بر تقليد وى باقى مانده‏ايم. ولى چون در شرائط دشوار فعلى كه ملت مسلمان با استكبار جهانى درگير است، با مسائل شرعى تازه‏اى روبرو مى‏شويم و احساس مى‏كنيم بايد به حضرتعالى رجوع نمائيم و از شما تقليد كنيم، آيا اين كار براى ما جايز است؟
    ج: بقاء بر تقليد از امام «قدس سره» بر شما جايز است و فعلا نيازى به عدول از تقليد ايشان نداريد، در صورت نياز به استعلام حكم شرعى در مسائل مستحدثه، مى‏توانيد با دفتر ما مكاتبه نمائيد. خداوند شما را در انجام امور خير موفق بدارد.

    س 46: وظيفه مقلد در قبال مرجع تقليد خود در صورتى كه اعلميت مرجع ديگرى را احراز نمايد چيست؟
    ج: بنا بر احتياط واجب است در مسائلى كه فتواى مرجع فعلى با فتواى مرجع اعلم اختلاف دارد، به مرجع اعلم عدول نمايد.

    س 47: 1 - در چه صورتى جايز است، مقلد از مرجع تقليدش عدول كند؟
    2 - آيا عدول از اعلم به غير اعلم در مواردى كه فتاواى مرجع اعلم منطبق با زمان نباشد و يا عمل به آن بسيار دشوار باشد، جايز است؟
    ج: 1 - عدول از مرجع تقليد زنده به مجتهد ديگر جايز نيست على الاحوط، مگر در صورتى كه مرجع دوم اعلم از مرجع اول و فتواى او در مسأله مخالف فتواى مجتهد اول باشد.
    2 - تنها گمان به ناهماهنگى فتاواى مرجع تقليد با زمان و شرايط حاكم بر آن و يا دشوارى عمل به فتاواى او، سبب جواز عدول از مجتهد اعلم به مجتهد ديگر نمى‏شود.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #6
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    مسائل متفرقه تقليد

    س 48: مراد از جاهل مقصّر چه كسى است؟
    ج: جاهل مقصر به كسى گفته مى‏شود كه متوجه جهل خود بوده و راههاى رفع جهالت خود را هم مى‏داند ولى در آموختن احكام كوتاهى مى‏كند.

    س 49: جاهل قاصر كيست؟
    ج: جاهل قاصر كسى است كه اصلا متوجه جهل خود نيست و يا راهى براى برطرف كردن جهل خود ندارد.

    س 50: احتياط واجب چه معنائى دارد؟
    ج: يعنى وجوب انجام يا ترك فعلى از باب احتياط.

    س 51: آيا عبارت «فيه اشكال» كه در بعضى از فتاوى ذكر مى‏شود، دلالت بر حرمت دارد؟
    ج: بر حسب اختلاف موارد، معناى آن فرق مى‏كند اگر اشكال در جواز باشد دلالت بر حرمت در مقام عمل دارد.

    س 52: عبارت‏هاى «فيه اشكال»، «مشكل»، «لايخلو من اشكال»، «لا اشكال فيه» فتواست يا احتياط؟
    ج: همه اين عبارت‏ها دلالت بر احتياط دارند مگر عبارت «لااشكال فيه» كه فتوى است.

    س 53: فرق بين جايز نبودن و حرام چيست؟
    ج: در مقام عمل بين آنها فرقى نيست.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #7
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    مرجعيت و رهبرى‏

    س 54: در صورت تعارض فتواى ولى امر مسلمين با فتواى مرجعى در مسائل سياسى، اجتماعى و فرهنگى وظيفه شرعى مسلمانان چيست؟ آيا معيارى براى تفكيك احكام صادره از طرف مراجع تقليد و ولى فقيه وجود دارد؟ مثلا اگر نظر مرجع تقليد با نظر ولى فقيه در مسئله موسيقى اختلاف داشته باشد، متابعت از كداميك از آنان واجب و مجزى است؟ به طور كلى احكام حكومتى كه در آن نظر ولى فقيه بر فتواى مراجع تقليد برترى دارد كدام است؟
    ج: در مسائل مربوط به اداره كشور اسلامى و امورى كه به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولى امر مسلمين بايد اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مكلفى بايد از فتواى مرجع تقليدش پيروى نمايد.

    س 55: همانگونه كه مطّلع هستيد در اصول فقه از مسئله‏اى تحت عنوان «اجتهاد متجزّى» بحث مى‏شود آيا اقدام امام خمينى «قدس سره» در تفكيك مرجعيت و رهبرى، گامى در تحقق تجزّى در اجتهاد محسوب نمى‏شود؟
    ج: تفكيك بين رهبرى ولى فقيه و مرجعيت تقليد، ربطى به مسئله تجزّى در اجتهاد ندارد.

    س 56: اگر مقلد يكى از مراجع باشم و در اين حال ولى امر مسلمين اعلان جنگ يا جهاد بر ضد كفار ظالم نمايد و مرجع تقليد من اجازه شركت در جنگ را ندهد، آيا ملزم به رعايت نظر وى هستم؟
    ج: در مسائل عمومى جامعه اسلامى كه يكى از آنها دفاع از اسلام و مسلمين بر ضد كفار و مستكبران متجاوز است، اطاعت از حكم ولى امر مسلمين واجب است.

    س 57: حكم يا فتواى ولى امر مسلمانان تا چه حد قابل اجرا است؟ و در صورت تعارض با راى مرجع تقليد اعلم، كداميك مقدم است؟
    ج: اطاعت از حكم ولى فقيه بر همگان واجب است و فتواى مرجع تقليد نمى‏تواند با آن معارضه كند.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  8. #8
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    ولايت فقيه و حكم حاكم‏

    س 58: آيا اعتقاد به اصل ولايت فقيه از جهت مفهوم و مصداق يك امر عقلى است يا شرعى؟
    ج: ولايت فقيه (كه عبارت است از حكومت فقيه عادل و دين‏شناس) حكم شرعى تعبدى است كه مورد تاييد عقل نيز مى‏باشد. و در تعيين مصداق آن روش عقلائى وجود دارد كه در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بيان شده است.

    س 59: آيا احكام شرعى در صورتى كه ولى امر مسلمين به دليل مصالح عمومى مسلمانان، بر خلاف آنها حكم نمايد، قابل تغيير و تعطيل است؟
    ج: موارد اين مسئله مختلف است.

    س 60: آيا رسانه‏هاى گروهى در نظام حكومت اسلامى بايد تحت نظارت ولى فقيه يا حوزه‏هاى علميه و يا نهاد ديگرى باشند؟
    ج: اداره رسانه‏هاى گروهى بايد تحت امر و اشراف ولى امر مسلمين باشد و در جهت خدمت به اسلام و مسلمين و نشر معارف ارزشمند الهى به كار گمارده شود، و نيز در جهت پيشرفت فكرى جامعه اسلامى و حل مشكلات آن و اتحاد مسلمانان و گسترش اخوت و برادرى در ميان مسلمين و أمثال اينگونه امور از آن استفاده شود.

    س 61: آيا كسى كه اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه ندارد، مسلمان حقيقى محسوب مى‏شود؟
    ج: عدم اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه، اعم از اين كه بر اثر اجتهاد باشد يا تقليد، در عصر غيبت حضرت حجت «ارواحنا فداه» موجب ارتداد و خروج از دين اسلام نمى‏شود.

    س 62: آيا ولى فقيه ولايت تكوينى دارد كه بر اساس آن بتواند احكام دينى را به هر دليلى مانند مصلحت عمومى، نسخ نمايد؟
    ج: بعد از وفات پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» امكان نسخ احكام دين اسلام وجود ندارد، و تغيير موضوع يا پيدايش حالت ضرورت و اضطرار يا وجود مانع موقتى براى اجراى حكم، نسخ محسوب نمى‏شود، و ولايت تكوينى بنا بر نظر قائلين به آن اختصاص به معصومين «عليهم السلام» دارد.

    س 63: وظيفه ما در برابر كسانى كه اعتقادى به ولايت فقيه جز در امور حسبيه ندارند با توجه به اينكه بعضى از نمايندگان آنان اين ديدگاه را ترويج مى‏كنند، چيست؟
    ج: ولايت فقيه در رهبرى جامعه اسلامى و اداره امور اجتماعى ملت اسلامى در هر عصر و زمان از اركان مذهب حقّه اثنى‏عشرى است كه ريشه در اصل امامت دارد، اگر كسى به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به آن رسيده باشد، معذور است، ولى ترويج اختلاف و تفرقه بين مسلمانان براى او جايز نيست.

    س 64: آيا اوامر ولى فقيه براى همه مسلمانان الزام آور است يا فقط مقلدين او ملزم به اطاعت هستند؟ آيا بر كسى كه مقلد مرجعى است كه اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه ندارد، اطاعت از ولى فقيه واجب است يا خير؟
    ج: بر اساس مذهب شيعه همه مسلمانان بايد از اوامر ولائى ولى فقيه اطاعت نموده و تسليم امر و نهى او باشند، و اين حكم شامل فقهاى عظام هم مى‏شود چه رسد به مقلدين آنان. به نظر ما التزام به ولايت فقيه قابل تفكيك از التزام به اسلام و ولايت ائمّه معصومين(ع) نيست.

    س 65: كلمه ولايت مطلقه در عصر پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» به اين معنى استعمال شده است كه اگر رسول اكرم «صلى الله عليه و آله» شخصى را به انجام كارى امر كنند، انجام آن حتى اگر از سخت‏ترين كارها هم باشد بر آن فرد واجب است، به طور مثال اگر پيامبر «صلى الله عليه و آله» به كسى دستور خودكشى بدهند. آن فرد بايد خود را به قتل برساند. سؤال اين است كه آيا ولايت فقيه در عصر ما با توجه به اين كه پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» معصوم بودند و در اين زمان ولى معصوم وجود ندارد، به همان معناى عصر پيامبر «صلى الله عليه و آله» است؟
    ج: مراد از ولايت مطلقه فقيه جامع الشرايط اين است كه دين حنيف اسلام (كه آخرين دين آسمانى است و تا روز قيامت استمرار دارد)، دين حكومت و اداره امور جامعه است، لذا همه طبقات جامعه اسلامى ناگزير از داشتن ولى امر و حاكم و رهبر هستند تا امت اسلامى را از شر دشمنان اسلام و مسلمين حفظ نمايد، و از نظام جامعه اسلامى پاسدارى نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّى قوى بر ضعيف جلوگيرى نمايد، و وسائل پيشرفت و شكوفائى فرهنگى، سياسى و اجتماعى را تأمين كند. اين كار در مرحله اجرا ممكن است با مطامع و منافع و آزادى بعضى از اشخاص منافات داشته باشد، حاكم مسلمانان پس از اين كه وظيفه خطير رهبرى را طبق موازين شرعى به عهده گرفت، بايد در هر مورد كه لازم بداند تصميمات مقتضى بر اساس فقه اسلامى اتخاذ كند و دستورات لازم را صادر نمايد. تصميمات و اختيارات ولى فقيه در مواردى كه مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمين است، در صورت تعارض با اراده و اختيار آحاد مردم، بر اختيارات و تصميمات آحاد امّت مقدّم و حاكم است، و اين توضيح مختصرى درباره ولايت مطلقه‏است.

    س 66: آيا همانگونه كه بقاء بر تقليد ميّت بنا بر فتواى فقها بايد با اجازه مجتهد زنده باشد، اوامر و احكام شرعى حكومتى هم كه از رهبر متوفّى صادر شده است، براى استمرار و نافذ بودن احتياج به اذن رهبر زنده دارد يا اين كه بدون اذن رهبر زنده هم خود به خود از قابليت اجرائى برخوردار است؟
    ج: احكام ولائى و انتصابات صادره از طرف ولى امر مسلمين اگر هنگام صدور، موقت نباشد، همچنان استمرار دارد و نافذ خواهد بود مگر اين كه ولى امر جديد مصلحتى در نقض آنها ببيند و آنها را نقض كند.

    س 67: آيا بر فقهيى كه در كشور جمهورى اسلامى ايران زندگى مى‏كند (و اعتقادى به ولايت مطلقه فقيه ندارد.) اطاعت از دستورات ولى فقيه واجب است؟ و اگر با ولى فقيه مخالفت نمايد فاسق محسوب مى‏شود؟ و در صورتى كه فقيهى اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه دارد ولى خود را از او شايسته‏تر به مقام ولايت مى‏داند، اگر با اوامر فقيهى كه متصدى مقام ولايت امر است مخالفت نمايد، فاسق است؟
    ج: اطاعت از دستورات حكومتى ولى امر مسلمين بر هر مكلفى ولو اين كه فقيه باشد، واجب است. و براى هيچ كسى جايز نيست با متصدى امور ولايت به اين بهانه كه خودش شايسته‏تر است، مخالفت نمايد. اين در صورتى است كه متصدى منصب ولايت از راههاى قانونى شناخته شده به مقام ولايت رسيده باشد. ولى در غير اين صورت مسئله به طور كلى تفاوت خواهد كرد.

    س 68: آيا مجتهد جامع الشرائط در عصر غيبت ولايت بر اجراى حدود دارد؟
    ج: اجراى حدود در زمان غيبت هم واجب است، و ولايت بر آن اختصاص به ولى امر مسلمين دارد.

    س 69: آيا ولايت فقيه يك مسئله تقليدى است يا اعتقادى؟ و كسى كه به آن اعتقاد ندارد چه حكمى دارد؟
    ج: ولايت فقيه از شئون ولايت و امامت است كه از اصول مذهب مى‏باشد. با اين تفاوت كه احكام مربوط به ولايت فقيه مانند ساير احكام فقهى از ادّله شرعى استنباط مى‏شوند، و كسى كه به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم پذيرش ولايت فقيه رسيده، معذور است.

    س 70: گاهى از بعضى از مسئولين، مسئله‏اى به عنوان «ولايت ادارى» شنيده مى‏شود كه به معناى لزوم اطاعت از دستورات مقام بالاتر بدون حق اعتراض است. نظر جنابعالى در اين باره چيست؟ و وظيفه شرعى ما كدام است؟
    ج: مخالفت با اوامر ادارى كه بر اساس ضوابط و مقررات قانونى ادارى صادر شده باشد جايز نيست. ولى در مفاهيم اسلامى چيزى به عنوان ولايت ادارى وجود ندارد.

    س 71: آيا مسئولين نظامى در صورتى كه انجام كارهاى شخصى شان باعث به هدر رفتن وقت آنان مى‏شود، جايز است به سربازان دستور انجام آنها را بدهند؟
    ج: براى مسئولين جايز نيست به سربازان و يا هر فرد ديگرى دستور انجام كارهاى شخصى شان را بدهند، و اين كار موجب ضمان اجرة المثل است.

    س 72: آيا اطاعت از دستورات نماينده ولى فقيه در مواردى كه داخل در قلمرو نمايندگى اوست، واجب است؟
    ج: اگر دستورات خود را بر اساس قلمرو صلاحيت و اختياراتى كه از طرف ولى فقيه به او واگذار شده است، صادر كرده باشد، مخالفت با آنها جايز نيست.




    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  9. #9
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    طهارت‏
    احكام آبها

    1372551308

    س 73 : اگر قسمت پايين آب قليلى كه به طور سرازير و بدون فشار به پايين مى‏ريزد، با نجاست برخورد كند، آيا قسمت بالاى اين آب همچنان پاك باقى مى‏ماند؟
    ج: اگر سرازيرى آب بگونه‏اى باشد كه جريان از بالا به پايين بر آن صدق كند، قسمت بالاى آن پاك است.
    س 74 : آيا براى پاك شدن لباس متنجس، بعد از شستن با آب جارى يا كر فشار دادن آن در خارج از آب لازم است يا با همان فشار داخل آب پاك مى‏شود؟
    ج: در شستن لباس و مانند آن با آب جارى يا كر، فشار دادن شرط نيست، بلكه هر عملى كه موجب جابجايى آب داخل آن ولو در داخل همان آب كر يا جارى شود هر چند با تكان دادن شديد باشد، براى طهارت كافى است.
    س 75 : حكم وضو و غسل با آبى كه به طور طبيعى غليظ است چيست؟ مانند آب دريايى كه بر اثر وجود املاح فراوان غليظ شده است مثل درياچه اروميه يا موارد ديگرى كه غلظت بيشترى دارند.
    ج: مجرد غلظت آب به سبب وجود املاح، مانع از صدق عنوان آب مطلق بر آن نمى‏شود، و براى ترتب آثار شرعى آب مطلق، صدق عنوان آن در نظر عرف كافى است.
    س 76 : آيا براى ترتب آثار كر بودن آب، علم به كر بودن آن واجب‏است يا اين كه بناء بر كر بودن آب كافى است؟ (مانند آب موجود در دستشويى‏هاى قطار و غيره)
    ج: اگر حالت سابقه كر بودن آب احراز شود، بنا گذاشتن بر كر بودن آن جايزاست.
    س 77 : در مساله ـ147ـ رساله امام خمينى «قدس سره» آمده است: «در طهارت و نجاست به گفته كودك مميّـز تا زمان بلوغ اعتناء نمى‏شود» اين فتوا تكليف دشوارى است. زيرا به طور مثال مستلزم اين است كه پدر و مادر تطهير فرزندشان را پس از قضاء حاجت تا سن پانزده سالگى به عهده بگيرند. لطفاً وظيفه شرعى ما را بيان فرماييد.
    ج: قول كودكى كه در آستانه بلوغ است در اين باره معتبر مى‏باشد.
    س 78 : گاهى به آب موادى اضافه مى‏كنند كه آن را به رنگ شير در مى‏آورد، آيا اين آب مضاف است؟ حكم وضو و تطهير با آن چيست؟
    ج: آن آب حكم آب مضاف را ندارد.
    س 79 : در تطهير، چه فرقى بين آب كر و آب جارى است؟
    ج: هيچ تفاوتى با هم ندارند.
    س 80 : اگر آب شور جوشانده شود، آيا با آبى كه از بخار آن بدست مى‏آيد مى‏توان وضو گرفت؟
    ج: اگر آب مطلق بر آن صدق كند، آثار آب مطلق را دارد.
    س 81 : آيا در شستن لباسهاى نجس با آب كر، فشردن هم واجب است؟ يا آنكه بعد از زوال نجاست، همين كه آب، محل نجاست را فرا گرفت كافى است؟
    ج: همين كه آب كر لباسهاى نجس را پس از زوال عين نجاست فرا گرفت سپس از آن هر چند با تكان دادن در داخل آب جابجا و خارج شد، كافى است و فشار دادن لازم نيست.
    س 82 : آيا گليم يا فرش نجسى را كه با آب لوله‏كشى متصل به منبع آب شهرى شستشو مى‏دهيم به مجرد رسيدن آب لوله‏كشى به محل نجس، پاك مى‏شوند يا بايد آب غساله از آن جدا شود؟
    ج: در تطهير با آب لوله‏كشى جدا شدن آب غساله شرط نيست، بلكه به مجرد رسيدن آب به مكان نجس بعد از زوال عين نجاست و حركت غساله از جاى خود، طهارت حاصل مى‏شود.
    س 83 : براى پاك شدن كف پا يا كفش، راه رفتن به مقدار پانزده گام شرط است. آيا اين كار بايد بعد از زوال عين نجاست صورت بگيرد يا پانزده گام رفتن با وجود عين نجاست كافى است؟ و آيا پس از آنكه عين نجاست با پانزده گام از بين رفت، كف پا يا كفش پاك مى‏شود؟
    ج: راه رفتن به مقدار پانزده گام براى حصول طهارت شرط نيست، بلكه ميزان راه رفتن روى زمين خشك و پاك به مقدارى است كه باعث از بين رفتن عين نجاست شود و در موردى كه عين نجاست قبلا از بين رفته باشد كمترين مقدار راه رفتن كه صدق راه رفتن بر آن نمايد كافى است.
    س 84 : آيا كف پا يا ته كفش با راه رفتن روى زمينى كه آسفالت شده پاك مى‏شود؟
    ج: زمينهاى آسفالت و يا آغشته به قير پاك كننده كف پا يا ته كفش نيستند.
    س 85 : آيا آفتاب از مطهّرات است؟ اگر هست شرايط مطهّريت آن چيست؟
    ج: تابيدن آفتاب باعث طهارت زمين و همه اشياء غير منقول از قبيل ساختمان و چيزهايى كه در آن بكار رفته است مانند چوب، در، پنجره و مانند آن مى‏شود، به شرطى كه عين نجاست قبلا ً از آنها زا ئل شده باشد و در موقع تابش آفتاب‏ ، تر باشند و به وسيله آفتاب خشك شوند.
    س 86 : لباسهاى نجسى كه در موقع تطهير، آب را رنگين مى‏كنند، چگونه پاك مى‏شوند؟
    ج: اگر رنگ دادن لباس باعث مضاف شدن آب نشود، لباسهاى نجس با ريختن آب بر آن، پاك مى‏شوند.
    س 87 : كسى كه براى غسل جنابت آب را در ظرفى مى‏ريزد و در هنگام غسل قطرات آب به داخل ظرف مى‏چكد، آيا موجب نجس شدن آب مى‏گردد؟ و آيا مانع از تمام كردن غسل با آن آب مى‏شود؟
    ج: اگر از آن قسمت بدن كه پاك است آب به داخل ظرف بچكد، آب پاك است و مانعى براى تمام كردن غسل با آن وجود ندارد.
    س 88 : آيا تطهير تنورى كه با گِل آغشته به آب نجس ساخته شده است، امكان دارد؟
    ج: ظاهر آن با شستن قابل تطهير است و طهارت ظاهر تنور كه خمير به آن مى‏چسبد براى پختن نان كافى است.
    س 89 : روغن نجسى كه از بدن حيوانى بدست آمده است، آيا با انجام فعل و انفعالات شيميايى بر روى آن به طورى كه ماده‏ى آن داراى خواص جديدى شود، بر نجاست خود باقى مى‏ماند يا اين كه حكم استحاله را پيدا مى‏كند؟
    ج: براى طهارت مواد نجس حيوانى مجرّد انجام فعل و انفعالات شيميايى كه خاصيت جديدى به آن مواد ببخشد، كافى نيست.
    س 90 : در روستاى ما حمامى وجود دارد كه سقف آن مسطح و صاف است و از آن قطرات حاصل از بخار آب بر سر استحمام كنندگان مى‏چكد. آيا اين قطرات پاك است؟ آيا غسل بعد از چكيدن اين قطرات صحيح است؟
    ج: بخار حمام و قطراتى كه از سقف پاك مى‏چكد محكوم به طهارت است، و چكيدن اين قطرات بر بدن باعث نجاست آن نمى‏شود و به صحت غسل ضرر نمى‏رساند.
    س 91 : با توجه به اينكه بر اساس تحقيقات علمى، وزن آبهاى فاضلاب‏ها در اثر اختلاط با مواد معدنى و آلودگى به ميكرب 10% بيشتر از وزن طبيعى آب است، اگر در اينگونه آبها در تصفيه‏خانه‏ها تغييراتى بوجود آيد و بوسيله عمليات فيزيكى، شيميايى و بيولوژيكى، مواد معدنى آلوده و ميكروبها را از آن جدا سازند. به طورى كه بعد از تصفيه كامل از جهت فيزيكى (رنگ، بو، طعم) و از جهت شيميايى (مواد معدنى آلوده) و از جهت بهداشتى (ميكروبهاى مضر و تخم انگلها) بمراتب بهداشتى‏تر و بهتر از آبهاى بسيارى از نهرها و درياها بويژه آبها يى كه براى آبيارى استفاده مى‏نمايند گردد. آيا اين آبها كه قبل از تصفيه نجس هستند، با اعمال مذكور پاك شده و حكم استحاله بر آنها جارى مى‏گردد يا آنكه پس از تصفيه هم محكوم به نجاست هستند؟
    ج: به مجرد جداسازى مواد معدنى آلوده و ميكربها و غير آن از آبهاى فاضلابها، استحاله تحقق پيدا نمى‏كند. مگر اين كه عمل تصفيه با تبخير آب و تبديل دوباره بخار به آب، انجام شود. البته مخفى نيست كه اين حكم در موردى جارى است كه آبهاى فاضلابها متنجس باشند در حالى كه معلوم نيست كه آنها دائماً متنجس باشند.
    س 92 : در منطقه ما ميّت را روى تخت چوبى غسل مى‏دهند. اگر فرض شود كه نجاست ظاهرى بر ميّت باشد، آيا با اين كه مى‏دانيم چوب، آبى را كه بار اول بر ميّت مى‏ريزيم در خود فرو مى‏برد، تخت چوبى به تبعيت از طهارت ميّت پاك مى‏شود؟
    ج: تخت چوبى با غسل دادن ميّت پاك مى‏شود و احتياج به تطهير جداگانه ندارد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  10. #10
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    احكام تخلـّى‏
    س 93 : عشاير بخصوص در ايام كوچ كردن، آب كافى براى تطهير در اختيار ندارند، آيا چوب و سنگريزه براى تطهير مخرج بول كفايت مى‏كند؟. و مى‏توانند با اين حال نماز بخوانند؟
    ج: مخرج بول جز با آب پاك نمى‏شود. ولى نماز كسى كه توانايى تطهير بدن خود با آب را ندارد صحيح است.
    س 94 : حكم تطهير مخرج بول و غائط با آب قليل چيست؟
    ج: براى طهارت مخرج بول با آب قليل دو بار شستن بنابراحتياط لازم است، و براى طهارت مخرج غايط شستن تا مقدارى كه عين نجاست و آثار آن از بين برود لازم است.
    س 95 : بر حسب عادت، نمازگزار بايد بعد از بول كردن استبراء نمايد. در عورت من زخمى وجود دارد كه هنگام استبراء بر اثر فشار از آن خون جارى شده و با آبى كه براى تطهير استفاده مى‏كنم مخلوط مى‏شود و باعث نجاست بدن و لباسم مى‏گردد. اگر استبراء نكنم احتمال دارد زخم زودتر بهبود يابد ولى با استبراء و فشارى كه بر آن وارد مى‏شود زخم باقى خواهد ماند و خوب شدن آن سه ماه طول خواهد كشيد. خواهش مى‏كنم بيان فرماييد كه عمل استبراء را انجام بدهم يا خير؟
    ج: استبراء واجب نيست. بلكه اگر موجب ضرر شود جايز هم نخواهد بود. البته اگر استبراء نشود و بعد از بول كردن رطوبت مشتبه خارج شود، حكم بول را دارد.
    س 96 : دانشجو يى هستم كه از چند سال پيش دچار مشكلى شده‏ام كه باعث اذيت و ناراحتى شديد من شده است. و آن اين كه گاهى بعد از بول و استبراء مايعى از مجراى بول خارج مى‏شود كه مقدار آن به يك چهارم حجم يك قطره نمى‏رسد، اين مايع گاهى پنج دقيقه يا بيشتر بعد از بول خارج مى‏شود. در گذشته كه استبراء نمى‏كردم حجم آن به مقدار چند قطره بود ولى اكنون كه استبراء مى‏كنم به اندازه يك چهارم قطره يا كمتر از آن شده است. نمى‏دانم اين مايع پاك و نماز با آن صحيح است يا خير؟
    ج: رطوبت مشكوكى كه بعد از استبراء از انسان خارج مى‏شود محكوم به طهارت است مگر اين كه يقين حاصل شود كه بول است.
    س 97 : گاهى بدون اختيار از انسان بعد از بول و استبراء رطوبتى خارج مى‏شود كه شبيه بول است. آيا اين رطوبت نجس است يا پاك؟ اگر انسان بعد از مدتى بطور اتفاقى متوجه اين مس أله شود، نمازهاى گذشته‏اش چه حكمى دارد؟ آيا از حالا به بعد بر او واجب است در مورد خروج اين رطوبت غير اختيارى بررسى نمايد؟
    ج: اگر بعد از استبراء رطوبتى خارج شود كه بول بودن آن مشكوك باشد، حكم بول را ندارد و محكوم به طهارت است، و بررسى و جستجو در اين باره لازم نيست.
    س 98 : لطف بفرما ييد در صورت امكان راجع به اقسام رطوبتى كه گاهى از انسان خارج مى‏شود، توضيح دهيد.
    ج: رطوبتى كه گاهى بعد از خروج منى از انسان خارج مى‏شود، وَذى نام دارد. و رطوبتى كه بعضى از اوقات بعد از بول خارج مى‏شود، و َدْى ناميده مى‏شود. و رطوبتى كه بعد از ملاعبه زن و مرد با يكديگر خارج مى‏شود، م َذى نام دارد. همه اين رطوبتها پاك است و باعث نقض طهارت نمى‏شود.
    س 99 : اگر كاسه توالتها در جهت مخالف سمتى كه اعتقاد دارند قبله است، نصب شود و بعد از مدتى متوجه شويم كه جهت كاسه با جهت قبله 20 تا 22 درجه تفاوت دارد. آيا تغيير جهت كاسه توالت واجب است يا خير؟
    ج: انحراف از قبله به مقدارى كه انحراف از سمت قبله بر آن صدق كند، كافى است و اشكال ندارد.
    س 100 : بر اثر بيمارى در مجارى ادرار، بعد از بول و استبراء، ادرارم قطع نمى‏شود و رطوبت مى‏بينم. براى معالجه به پزشك مراجعه نموده و به دستورات او عمل كردم ولى بيمارى‏ام معالجه نشد. وظيفه شرعى من چيست؟
    ج: بعد از استبراء، به شك در خروج بول اعتنا نمى‏شود، و اگر يقين داريد كه بول به صورت قطره قطره از شما خارج مى‏شود، بايد به وظيفه مسلوس كه در رساله عمليه امام خمينى «قدس سره» ذكر شده است عمل نمائيد. و تكليفى زائد بر آن نداريد.
    س 101 : كيفيت استبراء قبل از تطهير مخرج غايط چگونه است؟
    تفاوتى بين استبراء قبل از تطهير مخرج غائط و بعد از تطهير آن، از نظر كيفيت وجود ندارد.
    س 102 : استخدام در بعضى از شركت‏ها و مؤسسات مستلزم معاينات پزشكى است كه گاهى مشتمل بر كشف عورت است. آيا اين عمل در صورت نياز جايز است؟
    ج: كشف عورت در برابر شخص ديگـر هر چند لازمه استخدام باشد، جايز نيست، مگـر در صورتــى كه ترك ك ــار براى او مشقت آور بوده و مضطر ّ به آن باشد.
    س 103 : در هنگام تخلّى، مخرج بول با چند مرتبه شستن پاك مى‏شود؟
    ج: محل دفع بول بنابر احتياط واجب با دو مرتبه شستن با آب قليل پاك مى‏شود.
    س 104 : مخرج مدفوع را چگونه مى‏توان تطهير كرد؟
    ج: مخرج مدفوع را به دوگونه مى‏توان تطهير كرد، اول آنكه با آب شستشو كند تا نجاست زايل شود و پس از آن آب كشيدن لازم نيست. دوم آنكه با سه قطعه سنگ يا پارچه پاك و امثال آن، نجاست را پاك نمايد و اگر با سه قطعه، نجاست زائل نشد با قطعات ديگرى آن را كاملا ً پاك كند، و به جاى سه قطعه مى‏تواند از سه جاى يك قطعه سنگ يا پارچه استفاده كند.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/